• بازی اولتیماتوم

    فرض کنید در یک روز گرم تابستانی در یک جای کم رفت و آمد ایستاده اید و از نبودن تاکسی خسته شده اید. یا فرض کنید برای رفتن به یک مهمانی یا جلسه عجله دارید. بعد از مدت ها یک تاکسی می ایستد و پیشنهاد دربست می دهد. شما ۱۰۰۰ تومان کرایه را پیشنهاد می کنید. راننده تاکسی پیشنهاد ۱۵۰۰ تومان را می دهد. برای شما ماجرا آن قدر اهمیت دارد که مبلغ پیشنهادی راننده یعنی ۱۵۰۰ تومان را هم بدهید. در واقع ارزش خالص این مبادله یعنی تفاوت منافع و هزینه آن برای شما حتی در این قیمت هم مثبت است. راننده تاکسی هم قطعا سود می کند که شما را با ۱۰۰۰ تومان (پیشنهاد شما) هم ببرد. چون مسیر خلوت است و اگر شما را سوار نکند احتمالا مسافر دیگری گیرش نخواهد آمد. شما هم می دانید که اگر این تاکسی برود به این زودی تاکسی دیگری گیرتان نخواهد آمد. هر دو روی پیشنهاد طرف مقابل فکر می کنید و آن را رد یا قبول می کنید. به هر حال اگر معامله سر نگیرد تاکسی خالی می رود و شما باید مدت زیادی منتظر تاکسی بعدی باشید. اگر دقت کنید در اثر سر نگرفتن این توافق هر دو نفر ضرر کردند. جالب این که طبیعت بازی به گونه ای بود که اگر هر کدام پیشنهاد طرف مقابل را قبول می کرد وضع هر دو طرف به تر از الان بود.

    این مدل بازی را در شبیه سازی رفتار دیکتاتورها هم به کار گرفته اند. پولی به بازیکن اول می دهند (شاخصی از منافع موجود در جامعه) و می گویند سهمی برای خودش بردارد و بقیه را به طرف مقابل بدهد. طرف مقابل فقط حق رد و قبول پیشنهاد طرف اول را دارد. اگر پیشنهاد را قبول کند هر کدام سهمشان را دریافت می کنند. اگر پیشنهاد را رد کند به هیچ کدام پولی نمی رسد. از دید نفر دوم به تر است که هر پیشنهادی بالاتر از صفر را بپذیرد برای این که بلاخره چیزی گیرش می آید. از دید نفر اول هم به تر است که مبلغ پیشنهاد را به حداقل ممکن برساند تا سهم بیشتری برای خودش باقی بماند.

    با این همه نتایج تجربی بازی در گروه های مختلف نشان می دهد که اولا نفر اول (دیکتاتور) سهمی حدود ۲۰-۳۰ درصد را به طرف مقابل می دهد. ثانیا نفر دوم که نقش مردم را بازی می کند لزوما همیشه هر پیشنهادی را (ولو غیر صفر) نمی پذیرد و برخی پیشنهادها را رد می کند. با این که با این رد کردن وضع خودش بدتر می شود چون در این صورت هیچ پولی گیرش نمی آید. در صورتی که اگر رد نمی کرد به هر حال چیزی دستش را می گرفت.

    چرا مردم این طور رفتار می کنند؟ این نمونه ای از بازی هایی است که فاکتورهای فرهنگی و غیراقتصادی در آن وارد می شود. در بازی تاکسی هر نفر اگر کاملا منطقی رفتار کند باید پیشنهاد طرف مقابل را بپذیرد ولی چیزی به اسم «غرور» مانع از عدول از پیشنهاد اولش می شود. در بازی دیکتاتور تصور نفر دوم از مفهومی به اسم «انصاف» باعث می شود که برخی پیشنهادهای مثبت ولی به زعم او «غیرمنصفانه» را رد کند. (تجربه نشان می دهد پیشنهادهای زیر ۲۰% معمولا رد می شود). با این نوع تجارب مفهومی به اسم غیرمنصفانه گریزی (شبیه ریسک گریزی) را هم می توان به عنوان جزیی از رفتار واقعی آدم ها در مدل های اقتصادی وارد کرد. در مثال تاکسی هر نفر با پذیرش پیشنهاد طرف مقابل وضعش به تر می شد ولی به نظرش می رسید که نفعی که طرف مقابل از مبادله می برد بیش از نفعی است که او می برد. پس بازی را «حتی به قیمت بدتر شدن وضع خودش» به هم می زند. دقت کنید که اصل این بازی همین «تنبیه طرف مقابل به قیمت بدتر کردن وضع خود» است.

    بازی اولتیماتوم یکی از الهام بخش ترین مدل های بازی است که من دیده ام و در زندگی روزمره موارد عینی فراوان دارد. حدس می زنم این فاکتور غیرمنصفانه گریزی یا تمایل به سهم برابر در منافع در مردم ایران قوی تر از جاهای دیگر باشد. وقتی با مدل این بازی آشنا شدم وقایع زیادی در ایران برایم قابل فهم تر شد. موارد زیادی در ذهنم بود که با این که طرفین هر دو از دست یابی به توافق سود می کردند ولی نهایتا توافقی حاصل نمی شد و هر دو ضرر کرده راه خود را می رفتند. یک نمونه اش به هم خوردن ازدواج ها به علت عدم توافق بر سر مسایل ریزی مثل جزییات مهریه است. اگر مدل را با احتیاط کافی به کار ببریم می تواند به فهم رفتار انتخاباتی سوم تیر کمک شایانی بکند. مثال های دیگرش را فکر کنم شما بتوانید بزنید.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها