• چالش‌های سیاست‌گذاری در اقتصاد نفتی: بخش سوم

    آقای دکتر تقوی گفته‌اند: «به نظر من اقتصاد ایران دچار بیماری هلندی نیست؛ چون اگر درآمد ناشی از فروش نفت در داخل هزینه شده و موجب افزایش نرخ تورم شود بیماری هلندی نامیده می شود؛ در حالی که افزایش نرخ تورم در ایران ناشی از درآمد نفت نیست و دلارهای نفتی ایران در داخل هزینه نمی شود.»

    فعلا کاری نداریم که اتفاقی که در ایران داشتیم واقعا بیماری هلندی بود یا نه ولی یک نفر به من بگوید اساسا مگر می‌شود درآمد فروش نفت را که به دلار است در «داخل» هزینه کرد؟!

    حدس می‌زنم ایشان احتمالا بین استقراض بیش‌تر دولت از بانک مرکزی (تبدیل حجم بزرگ‌تری از دلارها به ریال) و نوع هزینه کردن درآمد نفتی تفکیک درستی قایل نشده‌اند. در راستای مطلب قبلی٬ اگر دولت دلارهای ناشی از درآمد نفتی را به بانک مرکزی بفروشد ولی بانک مرکزی همه این دلارها را دوباره به بخش خصوصی بفروشد حجم پول اقتصاد تغییر نمی‌کند و لذا تورم به معنی دقیق و فنی کلمه نخواهیم داشت.

    تا جایی که من می‌فهمم بر عکس صحبت ایشان منطق بیماری هلندی اتفاقا دقیقا از خرج کردن در «خارج» اقتصاد می‌آید:

    خیلی ساده و بدون وارد شدن به جزییات:

    بیماری هلندی وقتی رخ می‌دهد که شوکی برون‌زا به قیمت محصولات صادراتی بخش منابع وارد شود. در اثر این شوک درآمدهای دلاری نفتی زیاد شده و در نتیجه عرضه و موهبیت (Endowment)کالای مبادله‌پذیر در اقتصاد بالا رفته و قیمت نسبی آن به نسبت بخش غیرقابل‌مبادله (مثل مسکن) پایین می‌رود. بالا رفتن قیمت نسبی خروجی بخش غیرقابل مبادله باعث مکش منابع (مثلا نیروی کار) از بخش‌های مبادله‌پذیر به بخش غیرقابل‌مبادله می‌شود (مثلا مهاجرت کارگران از بخش کشاورزی به بخش مسکن) و الخ

    در نتیجه شوک ناشی از افزایش ناگهانی درآمدهای نفتی دولت پول‌دارتر می‌شود چون صاحب منابع نفتی است٬ صاحبان منابع مبادله‌ناپذیر (مثل مسکن) هم ثروت‌مندتر می‌شوند چون عرضه دارایی‌های آن‌ها در کوتاه‌مدت محدود است در حالی‌که کل اقتصاد هم منابع بیش‌تری دارد. کسانی زیان می‌کنند که منابع تولیدی برای تولید کالاهای مبادله‌پذیر دارند (مثل کشاورزان و صاحبان صنایع). افزایش درآمدهای نفتی عرضه این نوع محصولات را به واسطه واردات زیاد می‌کند٬ از طرف دیگر مکش منابع به بخش مبادله‌ناپذر هزینه تولید را بالا می‌‌برد (قیمت زمین و کارگر گران می‌شود) و لذا حاشیه سود را برای صاحبان این نوع بنگاه‌ها کم می‌کند. نیروی کار در مواجهه با بیماری هلندی می‌تواند سود کند (اگر تخصصش طوری باشد که در بخش غیرقابل مبادله تقاضا داشته باشد٬ مثل کارگر ماهر ساختمانی). ولی اگر تخصص نیروی کار در ترکیب با سرمایه بخش مبادله‌پذیر بازده دارد (مثلا مهندس یا کارگر ماهر کارخانه صنعتی) در این صورت نیروی کار ممکن است بازنده بیماری هلندی باشد.

    پ.ن: ظاهرا نرم‌افزار کامنت‌گذاری دوباره از کار افتاده بود. به زودی به یکی از دوستان زحمت می‌دهم تا ظاهر و باطن این‌جا را بروز کنیم تا از این مشکلات کم‌تر شود.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها