• در وبلاگستان که باشی و

    در وبلاگستان که باشی و زندگی‌ات را روایت کنی دو گزینه بیشتر پیش رویت نیست. یا باید رضایت خاطرت را از کنسرت رفتن و ملاقات دوستانت و فیلم دیدن و کتاب خواندن و سفر رفتن چنان به رخ دیگران بکشی که فکر کنند هیچ غمی در زندگی‌ات نیست (خصوصا اگر ساکن خارج از کشور باشی) و یا دیگران را در غم‌های روشنفکرانه‌ات – از جنس روابط بسیار پیچیده‌ات‌ با طرف مقابل یا تردید‌های فلسفی‌ات در باب هستی و وجود -شریک کنی. ولی انگار زندگی این نیست. در زندگی ما شادی مختصری اگر باشد شادی‌های ساده‌ای است از جنس ارزان خریدن یک جفت کفش حراج‌شده و غصه‌هایمان نیز غم‌های پیش پا افتاده‌ و فرسوده‌کننده‌ای است که من و تو و میلیون‌ها نفر آدم‌ توی این مملکت داریم هر روز باهاش سر و کله می‌زنیم. من به این می‌گویم غربت تصویر واقعی زندگی در وبلاگ. غربتی که می‌تواند بسیار گمراه‌کننده باشد.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها