• مدل‌سازی‌های ناتمام در اقتصاد ایران

    آقای دکتر عباس شاکری دانش‌گاه علامه مصاحبه‌ای با شماره آخر تجارت فردا کرده‌اند که نکته‌های خوبی دارد و به خوادنش می‌ارزد. منتها یک جای مصاحبه ایشان را بهانه می‌کنم که مساله‌ای رایج را در تحلیل‌های اقتصاد ایران برجسته کنم.

    دکتر شاکری یک جا گفته (و این نقل قول نقش کلیدی در مصاحبه دارد): «در اقتصادی که این وضعیت را دارد شما اگر نرخ سود بانکی را بالا ببرید ترکیب مشتریان وام‌گیرنده به سود بخش غیرمولد و به زیاد بخش مولد عوض می‌شود. قیمت‌های تولیدکننده که متناسب با تورم بالا نرفته و سودش زیاد نشده است. در این بخش اگر نرخ بهره از یک حدی بالاتر برود دیگر نمی‌تواند تسهیلات بگیرد. اما برای بخش نامولد این طور نیست. مثلا می‌رود در بخش مسکن وارد می‌شود و بازدهی صد در صد و بالای صد در صد می‌گیرد. می‌رود در بافت فرسوده تهران مثلا دو میلیارد خانه کلنگی می‌خرد و بعد از دو سه ماه مثلا سه میلیارد می‌شود … »

    دکتر شاکری وقتی راجع به بنگاه صحبت می‌کند یک مدل اقتصادی (البته با قیمت‌های چسبنده) در ذهن دارد و لذا متغیرهای مهم تصمیم‌گیری بنگاه در تحلیل وارد می‌شود. ولی وقتی وارد تحلیل سوداگران یا بخش غیررسمی یا بخش غیرمولد می‌شویم ناگهان مدل اقتصادی کنار می‌رود و یک رفتار دل‌بخواهی (Ad-hoc) جای‌گزین می‌شود که هیچ منطق بهینه‌سازی یا تعادلی روی آن حاکم نیست و کاملا خطی است. من به این روی‌کرد یا پدیده می‌گویم «مدل‌سازی ناتمام در اقتصاد ایران» که در آن یک بخش از مساله با روی‌کرد اقتصادی مدل شده ولی بخش دیگر از این منطق پی‌روی نمی‌کند.

    ببینیم این مدل‌سازی ناتمام چه لطمه‌ای به تحلیل می‌زند: اگر اقتصادی فکر کنیم با خودمان می‌گوییم که بلاخره این بخش غیرمولد هم دارد در دسته‌هایی از دارایی‌ها – مثلا مسکن و ارز و طلا – سرمایه‌گذاری می‌کند. قیمت آن دارایی‌ها نهایتا باید از یک منطق اقتصادی در تعادل با سایر دارایی‌ها پی‌روی کند. لذا این طور نیست که موجودی مبهم به اسم بخش غیرمولد مسکن بخرد و بعد همیشه و مستقل از سایر متغیرهای کلان مثل نرخ بهره یا نرخ رشد اقتصاد بتواند قیمت مسکن را بالا ببرد یا مطمئن شود که قیمت مسکن بالا خواهد رفت.

    اگر منطق اقتصادی را روی کل تحلیل حاکم کنیم می‌پرسیم که چرا تابع سود تولیدکننده (بخش مولد) به نرخ بهره حساس است – و وقتی بهره زیاد می‌شود زیان می‌کند و از بازار خارج می‌شود – ولی تابع سود بخش غیرمولد به نرخ بهره ربط ندارد؟ مگر بخش مولد وام نگرفته است؟ خب اگر نرخ بهره بالا برود بازپرداخت وامی که برای سرمایه‌گذاری در خانه کلنگی استفاده شده است هم بالاتر خواهد بود و همان منطق باید حاکم باشد و غیرمولد هم باید از سرمایه‌گذاری‌ تجاری‌اش زیان کند.

    حرف شاکری در عمل وقتی درست است که ادعا یا فرض کنیم که رشد قیمت مسکن در مواقعی که بقیه عوامل ثابت است و فقط نرخ بهره بانکی (یا نرخ بهره حقیقی) بالا می‌رود بالاتر است (که در نگاه اول کمی عجیب به نظر می‌رسد و معمولا برعکس این باید باشد (پ.ن ۲) ) ولی سود بخش تولید پایین‌تر یا ثابت است. ممکن است واقعا این طور باشد ولی برای این ادعا هم باید مدل اقتصادی و شواهد آماری ارائه کنیم.

    گفتم که مصاحبه دکتر شاکری را بهانه کردم برای مساله عمومی‌تر. این نوع تحلیل ناتمام از بخش غیرتولیدی در تحلیل‌های دیگر هم دیده می‌شود. مثلا وقتی در مورد بخش کشاورزی صحبت می‌کنیم رفتار کشاورز کاملا نئوکلاسیک است (مثلا به قیمت تضمینی گندم یا اقتصاد مقیاس در تولید واکنش نشان می‌دهد) ولی وقتی به واسطه‌ها می‌رسیم دوباره رفتار دل‌بخواه و غیراقتصادی می‌شود. واسطه قدرت بازار بی‌نهایت دارد و قیمت را هر قدر دوست داشت تعیین می‌کند و الخ.

    مثال دیگرش در بحث تورم است. در بحث تورم در ایران بسیار رایج است که بشنویم که بخش حقوق‌بگیر از شوک تورمی ضرر می‌کند چون حقوقش ثابت است ولی صاحب سرمایه و کسب و کار زیانی نمی‌کند چون هر قدر «بخواهد» قیمت‌هایش را بالا خواهد برد. در حالی که در واقعیت فروشنده هم دارد با تصمیم قیمت بهینه بر اساس کشش بازار و ساختار رقابت کار می‌کند و این طور نیست که کالا را به هر قیمتی که دوست داشت بفروشد.

    جمع‌بندی: احتمالا در همه گزاره‌های فوق که رفتار خاصی را برای بخش مدل‌سازی‌نشده نسبت می‌دهد درجه‌ای از حقیقت نهفته است. بخشی از این رفتار را احتمالا می‌توان با مدل‌های کتاب درسی و استاندارد و بخش دیگری را با وارد کردن جزییات بیش‌تری از اقتصاد ایران توضیح داد و لذا ادعا نمی‌کنیم که لزوما شهود موجود در تحلیل کاملا غلط است. ولی درک ما از رفتار اقتصاد ایران وقتی به‌تر و دقیق‌تر می‌شود که اولا رفتار تجربی این عوامل غیراستاندارد را تا حد امکان مستند کنیم تا بر اساس حدس و گمان جلو نرویم. ثانیا تا می‌توانیم آن‌را با یک منطق اقتصادی توضیح دهیم تا وقتی راجع به یک متغیر اقتصادی مهم مثل نرخ بهره صحبت می‌کنیم دچار ناسازگاری در روش تحلیل نشویم و مطمئن شویم که اثراتی که می‌گوییم در سطح تعادل عمومی هم‌چنان برقرار می‌ماند.

    پ.ن ۱: مصاحبه دکتر شاکری را این‌جا می‌گذارم که مطالعه کنید.

    پ.ن ۲: اگر نرخ بهره ظاهری به خاطر تورم بالا برود احتمالا بین قیمت مسکن و نرخ بهره ظاهری هم‌بستگی مثبت وجود خواهد داشت. ولی اگر فقط نرخ بهره حقیقی را دست‌کاری کنیم (که موضوع مصاحبه است) و بقیه متغیرها ثابت بمانند قیمت مسکن و بقیه دارایی‌ها باید پایین بیایند. قیمت مسکن باید معادل اجاره‌های تنزیل‌شده باشد و لذا قیمت دارایی رابطه منفی با نرخ تنزیل دارد. در چارچوب نیوکینزی بالا بردن نرخ‌های بهره راهی برای کم‌کردن سرعت اقتصاد و به اصطلاح خنک‌کردن موتور آن است.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها