• خردکار ژرف‌اندیش

    این مقاله در معرفی ژان‌تیرول در شماره آخر تجارت فردا چاپ شده است.

    مقدمه:

    جایزه نوبل امسال به ژان تیرول (Jean Tirole) رهبر فکری و استاد برجسته مدرسه اقتصاد تولوز (Toulouse School of Economics) رسید. ژان تیرول همواره فاصله‌ قابل توجهی با سایر اقتصاددان اروپای قاره‌ای داشته است.  جایزه وی از این جهت هم مهم است که بعد از یک دهه دوباره یک اقتصاددان از اروپای قاره‌ای موفق به دریافت جایزه نوبل اقتصاد می‌شود.

     

    کسب نوبل اقتصاد توسط تیرول غیرمنتظره نبود و بسیاری سال ها بود که انتظار آن را می کشیدند تا این جایزه روزی به تیرول برسد.  مثلا در نظرسنجی که اخیرا بین استادان اقتصاد دانش‌گاه نورث‌وسترن برای پیش‌بینی جایزه نوبل امسال انجام شده بود او  با فاصله بالایی از دیگران رتبه اول را کسب کرده بود.

     

    او یکی از پرکارترین اقتصاددان دنیا به لحاظ حجم تولید مقالات و کتاب‌ها و میزان ارجاعات است و در سال‌های قبل در برخی فهرست‌ها پرارجاع‌ترین اقتصاددان دنیا شناخته می‌شد. احتمالا بسیاری از دانش‌جویان و دانش‌آموختگان ایرانی حداقل نام او را شنیده‌اند چون در هر یک از سه حوزه نظریه بازی٬ نظریه سازماندهی صنعتی و نظریه مالی شرکتی یکی از مشهورترین کتاب درسی (Textbook) ها را نوشته است. برای بسیاری از ما آموزش اولیه در این حوزه‌ها از طریق کتاب‌های حجیم او بوده است. من هر چه در ذهن می‌گردم کم‌تر برنده جایزه نوبل اقتصاد (شاید غیر از ساموئلسون) را می‌بینم که در کنار انتشار مقاله تا این حد در انتشارات کتاب‌درسی‌وار هم فعال و موفق بوده باشد.

     

    به لحاظ حوزه‌ کاری جایزه امسال تا حدی در امتداد جایزه سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۰۷ است که چهار نفر از پیش‌تازان نظریه قرارداد موفق به دریافت جایزه نوبل شدند.  کارهای راث٬ مسکین (استاد تیرول در دوره دکترا)٬ هورویتز و مایرسون بیش‌تر روی جنبه طراحی بازار متمرکز بوده است. اما٬ فعالیت‌های تیرول به جای طراحی بازار بیش‌تر معطوف به فهم رفتار بنگاه‌ها و سیاست بهینه برای مدیریت اختلالات بازار است.

    زندگی‌نامه علمی تیرول

    ژان تیرول بخش اول تحصیلاتش را در فرانسه به اتمام رسانده است  و دکترای ریاضیات کاربردی (البته تحت لوای بدنه مهندسی) را دریافت کرده است. او از نسل اقتصاددان‌های فرانسوی است که در مقطع اول در سنت آموزش سنگین و سخت نخبه‌پرور مدرسه‌های عالی (اکول‌) فرانسوی پرورش می‌یابند. این مدرسه‌ها معمولا فارغ‌التحصیلان‌شان را به دانش عمیقی در حوزه‌های مختلف ریاضی مجهز می‌کنند که عموما بسیار فراتر از سطح دانش فارغ‌التحصیلان دیگر کشورها است. این شیوه گزینش و آموزش نسلی از اقتصاددان‌های فرانسوی را پرورانده است که در دو دهه اخیر در پیش‌برد علم اقتصاد بسیار موثر بوده‌اند.

    از جمله فارغ‌التحصیلان  موفق این سیستم ژان لافون فقید است که به نوعی الگوی معنوی تیرول هم به حساب می‌آید و چند سال از تیرول بزرگ‌تر بود. ولی متاسفانه در اوج تاثیرگذاری علمی‌اش در سال ۲۰۰۴ در اثر ابتلاء به سرطان خون درگذشت. چه بسا اگر لافون از دنیا نرفته بود امسال جایزه نوبل را به صورت مشترک با هم‌کارش دریافت می‌کرد.

    او سپس به دانش‌گاه MIT رفته و دکترایش را تحت راه‌نمایی اریک ماسکین (برنده جایزه نوبل سال ۲۰۰۷) دریافت کرد.. در فاصله ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۱ استاد اقتصاد MIT بود و بعد از آن برای همیشه به فرانسه بازگشت. هر چند معمولا چند هفته از  سال را در MIT سپری کرده و یک درس کوتاه را ارائه می‌کند.

    تیرول در کنار مشارکت برای نوشتن مقالات نقش رهبری در اداره مدرسه اقتصاد تولوز را هم داشته است. مدرسه‌ای که لافون فقید با حمایت بخش خصوصی فرانسه و با هدف شکل‌ دادن به یک جزیره کیفیت در حوزه اقتصاد در اروپا تاسیس کرد. این مدرسه در دو دهه گذشته در نقش مرکزی برای تربیت اقتصاددان‌های جوان تراز اول – عموما با گرایش اقتصاد خرد – عمل کرده است.

    خلاصه‌ای از مشارکت‌های علمی تیرول

    مشارکت علمی ژان تیرول را می‌توان در دو سطح دید. در سطح اول او نقش مهمی در توسعه جعبه ابزار و شیوه مدل‌سازی در نظریه بازی و نظریه قراردادها داشته است. از جمله مقاله‌های نظری مهم او معرفی مفهوم تعادل مارکوفی بیزی کامل (PBE) است که در مقاله‌ای در سال ۱۹۹۱ (به هم‌راه فودنبرگ) منتشر شد. در حوزه نظریه قراردادها چند نتیجه مهم در حوزه قراردادهای پویا (Dynamic Contracts) از او منتشر شده است. وقتی رابطه بین کارگزار (Agent) و کارگمار (Principal) تکرار می‌شود اطلاعاتی در جریان انتخاب قراردادها تولید می‌شود که می‌تواند در دوره‌های بعدی استفاده شود. چند مقاله مهم تیرول و هم‌کارانش تاثیر این افشای اطلاعات٬ مذاکرات بعدی (Renegotiation) و تعهد به اجرای قرارداد اولیه را روی کارایی قرارداد بررسی می‌کنند.

    در سطح بعدی شهودهای ناشی از این مدل‌ها را روی طیف وسیعی از مسایل کاربردی استفاده کرده است. اگر بخواهیم عناصر کلیدی در مدل‌سازی‌های او شناسایی کنیم شاید بتوانیم خلاصه (انتخابی) زیر را پیش‌نهاد کنیم:

    ۱) مساله عدم تقارن اطلاعاتی بین بازی‌گران. بازی‌گران می‌توانند دو بنگاه رقیب یا مکمل در یک صنعت باشند یا بنگاه و مقررات‌گذار. عدم تقارن اطلاعاتی هم شامل عدم اطلاع از وضعیت کلی طرف مقابل (مثلا ساختار هزینه بنگاه رقیب) و هم میزان فعالیت او (مثلا میزان تلاش اعمال شده توسط یک مدیر پروژه) است.

    ۲) وجود هزینه‌های ثابت برای ورود یا خروج از صنعت: به دلیل وجود این هزینه‌ها تعداد بنگاه‌هایی که در یک صنعت فعالیت خواهند کرد محدود خواهد و ورود بنگاه‌ها در حدی نخواهد بود که شرایط رقابت کامل محقق شود. از طرف دیگر هزینه‌های خروج هم باعث تعلل بنگاه‌ها در خروج از یک صنعت و ادامه فعالیت غیربهره‌ور برای زمانی بیش از حد بهینه خواهد شد.

    ۳) وجود عناصر تعهدبخش که باعث می‌شود بازی‌گری که چنین استراتژی را انتخاب کرده است نتواند در مواجهه با شرایط جدید از تصمیم خود عدول کند. به عنوان مثال ایجاد ظرفیت تولید بالا عملا بنگاه حاضر در یک صنعت را متعهد به پی‌گیری سیاست تولید با حجم بالا و ماندن در صنعت می‌کند.

    تک‌تک این اصطکاک‌ها (Frictions) کافی است تا اقتصاد را از حالت ایده‌آل رقابت کامل که در مباحث ابتدایی بحث می‌شود دور کند و منجر به نوعی قدرت بازار شود. سوال اصلی که تیرول دنبال کرده این بوده است که مقررات‌گذاران چه‌گونه می‌توانند ناکارایی‌های ناشی از دور شدن از رقابت کامل را تصحیح کرده  و مازاد مصرف‌‌کننده یا مجموع مازاد مصرف‌کننده و تولیدکننده را به حداکثر برسانند.  اعطای جایزه نوبل به تیرول بار دیگر یادآور این موضوع است که با وجود تبلیغات بی‌مبنای مخالفان اقتصاد جریان اصلی٬ در واقع بدنه اصلی پژوهش رشته اقتصاد در سه دهه گذشته معطوف به مواردی بوده که فروض رقابت کامل برقرار نیست.

    تیرول این تحلیل‌ها را در حوزه‌هایی مثل مقررات‌گذاری صنعتی و تنظیم رقابت٬ طراحی بازار٬ مالی شرکتی٬ اقتصاد فناوری اطلاعات٬ نرم‌افزارهای متن‌باز (Open Source)٬ واسطه‌های مالی٬ تامین نقدینگی٬ محافظت از مالکیت معنوی و حتی قیمت‌گذاری دارایی‌ها اعمال کرده است.

    چون عنوان جایزه نوبل تیرول به نقش او در بحث مقررات‌گذاری اشاره می‌کند در این‌جا به ذکر دو مثال کوتاه از کارهای او در این حوزه اکتفا می‌‌شود.

    مساله مقررات‌گذاری بنگاه‌ها تحت اطلاعات نامتقارن: در برخی صنایع مثل شرکت‌های آب٬ برق٬ انرژی و مخابرات درجه‌ای از انحصار طبیعی گریزناپذیر است. چنین موقعیتی اگر مدیریت نشود منجر به اعمال قیمت انحصاری و کسب رانت از مشتری و تولید در سطحی غیر بهینه خواهد شد. یک راه‌حل کلاسیک این بوده که دولت در قیمت‌گذاری این نوع شرکت‌ها مداخله کرده و آن‌را در سطح بهینه تنظیم کند که معمولا رقمی بر اساس هزینه نهایی تولید یا بازده منصفانه برای سرمایه است. نظریه مقررات‌گذاری تا دهه ۸۰ بر اساس این چارچوب عمل می‌کرد.

    ولی در واقعیت دولت ساختار هزینه این شرکت‌ها یا میزان تلاشی که شرکت برای ارتقاء بهره‌وری به خرج می‌دهد را به درستی نمی‌داند. در نتیجه قیمت‌گذاری بر اساس قیمت‌تمام شده گزارش‌شده ممکن است منجر به کم‌کاری از طرف تولیدکننده و افزایش هزینه‌ها در سطحی غیربهینه (از دید اجتماعی) شود. تیرول و هم‌کارانش با معرفی ابزارهای اقتصاد اطلاعات٬ نظریه قراردادها و طراحی مکانیسم به حوزه سازماندهی صنعتی نوع نگاه به مساله را تغییر دادند و عدم تقارن اطلاعاتی را در قلب مدل‌های جدید معرفی کردند.

    مثلا لافون و تیرول در مقاله مهمی نشان می‌دهند که سیاست‌گذار با یک بده-بستان مواجه است: از یک طرف می‌‌خواهد رانتی  را که شرکت‌های خیلی بهره‌ور به دست می‌آورند محدود نگه دارد و از طرف دیگر می‌خواهد به شرکت‌های غیربهره‌ور انگیزه بدهد که سخت کار کنند.

    بازارهای دوسویه (Two Sided Markets): با تحولی که در اثر فناوری اطلاعات به وجود آمده شکل جدیدی از مدل کسب و کار ظهور کرده است که به آن بازار دوسویه می‌گوییم. این بازارها به جای رابطه سنتی یک فروشنده و یک خریدار٬ یک واسطه و دو نوع مشتری وجود دارند. به عنوان مثال شرکت‌هایی مثل E-bay به طور هم‌زمان به فروشنده و خریدار سرویس می‌دهند یا شرکت‌های بلیط ارزان نیاز به حضور هم‌زمان هتل‌ها و خطوط هوایی از یک طرف و خریداران این خدمات از طرف دیگر دارند. یک شبکه تلویزیون هم باید بینندگان را به عنوان مشتری خود ببینید و هم آگهی‌دهندگان را. یک شرکت کارت اعتباری هم مصرف‌کنندگان را به عنوان مشتری دارد و هم فروش‌گاه‌هایی که این کارت را می‌پذیرند.

    مقالات تیرول فهم کلاسیک از مساله قیمت‌گذاری تهاجمی (دامپینگ) را تغییر داد. در بازارهای کلاسیک قیمت‌گذاری زیر هزینه نهایی تولید عملی ضدرقابت حساب می‌شود٬ چون باعث بیرون راندن رقبای ضعیف‌تر و ایجاد موقعیت انحصاری برای مهاجم می‌شود. در نتیجه مقررات‌گذار ضدانحصار جلوی آن‌را خواهد گرفت. تیرول نشان داد که این شهود ساده در بازارهای دوسویه برقرار نیست. مثلا وب‌سایت خبری را در نظر بگیرید که درآمدش از محل اشتراک و آگهی‌ها تامین می‌‌شود. در دنیای اینترنت قیمتی که این نوع خدمات‌دهندگان از مصرف‌کننده دریافت می‌کنند معمولا خیلی کم‌تر از هزینه نهایی تولید محتوای نشریه یا وب‌سایت است ولی این به دلیل سیاست ضدرقابتی نیست٬ بل‌که به این دلیل است که وب‌سایت درآمد دیگری هم از محل آگهی دارند. در چنین شرایطی مقررات‌گذار نمی‌تواند صرفا با بررسی ساختار هزینه نهایی و قیمت فروش به این نتیجه برسد که سیاست قیمت تهاجمی اتخاذ شده است.

    جمع‌بندی

    تیرول در مقالاتش تخمین‌های امپریکال ندارد ولی نظریه‌پردازی است که مدل‌های نظری‌اش در اکثر اوقات معطوف به تحلیل مسایلی است که برخواسته از مسایل مهمی در حوزه سیاست‌گذاری عمومی و اقتصادی هستند. او اقتصاددانی است که ظرافت و عمق کار با مدل‌های ریاضی را با هوش‌مندی شناخت موضوعات مهم در فضای داخل و بین بنگاه‌ها ترکیب کرده است.  احتمالا یکی از ابعادی که تیرول را از بسیاری از اقتصاددان‌های اروپایی – که عمدتا روی مباحث صرفا نظری و نسبتا کم‌اهمیت فنی متمرکز هستند – جدا می‌کند تمرکزش روی کاربرد مدل‌های اقتصاد خرد در مسایل درجه اول سیاست‌گذاری است.

    در سال‌های اخیر مدل‌های خیلی پیچیده عملا جریان غالب نظریه اقتصاد خرد کاربردی بوده است. کارهای تیرول نشان داده است که می‌توان نتایج قدرت‌مندی را با استفاده از مدل‌های نسبتا ساده‌ای که بر اساس قوانین مبنایی اقتصاد ساخته‌ شده‌اند استخراج کرد. جایزه نوبل تیرول این امیدواری را به وجود می‌آورد که علاقه جدیدی به سبک کاری او یعنی مدل‌های ساده ولی قدرت‌مند ایجاد شود.

  • شیوه پژوهش در دوره دکترای علوم انسانی و اقتصاد

    در حوزه اقتصاد (و نیز اکثر رشته‌های علوم انسانی و مدیریتی) معمولا دانش‌جوی دکترا به تنهایی مسوول مدیریت پروژه‌اش است. موضوع پروژه را استاد به دانش‌جو نمی‌دهد و مقاله بازار کار (Job Market Paper) حتما باید به صورت انفرادی باشد و اگر به صورت مشترک با استاد نوشته شود ارزشش را از دست می‌دهد (به غیر از حالت‌های استثنایی). دانش‌جو لزوما دستیار پژوهشی (RA) استاد راه‌نمای خودش نیست و لزوما هم در پروژه‌های شخصی استاد راه‌نمایش مشارکت نمی‌کند. دستیار پژوهشی معمولا در کارهای روتین پژوهش (مثل جمع‌آوری و تمیزکاری داده‌ها) به استادان مختلفی (محتملا کسانی غیر از استاد خودش) کمک می‌کند و اسمش هم به عنوان نویسنده مقاله ذکر نمی‌شود٬ فقط شاید در پی‌نوشت تشکری از او بشود. در حالی‌که در رشته‌های مهندسی و علوم هر کسی که دست‌یار پژوهشی باشد یکی از نویسنده‌های مقاله هم به شمار می‌آید.

    در عوض استاد راه‌نما هم نویسنده دوم مقاله‌های دانش‌جویش نیست٬ مگر این‌که واقعا مثل یک هم‌کار در حل مساله و نوشتن مقاله مشارکت مستقیم داشته باشد. اسم استاد هم فقط در پی‌نوشت برای تشکر می‌آید.

    چون نهایتا آن جمله «بگو از کی پول می‌گیری تا بگویم چه فکر می‌کنی» این‌جا هم صادق است٬ باید روشن کنم که دانش‌جوی اقتصاد از استاد خودش پول نمی‌گیرد و کمک‌مالی‌اش از سطح دانش‌کده می‌آید. عمده کمک‌های مالی یا از محل کمک‌تدریس (TA) در دروس مختلف دانش‌کده است یا از محل بودجه عمومی دانش‌کده برای دست‌یاری پژوهش و گاهی هم از محل کمک‌مستقیم (اسکالرشیپ). گزینش دانش‌جوی دکترا هم با استاد نیست و معمولا توسط یک کمیته پذیرش است. از آن طرف هم دانش‌جو در انتخاب استاد راه‌نما آزاد است (اگر استاد قبول کند) و حتی ممکن است استادش را در طول زمان تحصیل تغییر بدهد یا از چند نفر استاد مشورت بگیرد.

    یاد یک خاطره شخصی می‌افتم. نه سال پیش در دوره فوق‌لیسانس اقتصاد (در وین) برای اولین بار به اتاق استاد راه‌نمایم رفتم و از او خواستم موضوعی برای پایان‌نامه‌ام پیش‌نهاد کند. به معنی لفظی کلمه از اتاقش بیرونم کرد و گفت هر وقت چند تا موضوع به ذهنت رسید برگرد صحبت کنیم. در اثر این تجربه فهمیدم که قاعده کار در این حوزه با شیوه‌ای که ما در ذهن داشتیم متفاوت است.

    وقتی شیوه کار حوزه‌های خودمان را برای استادان و دانش‌جویان حوزه‌های کار مهندسی و علوم توضیح می‌دهیم گاه برای‌شان عجیب است. در مواردی دیده‌ام که اصولا برای‌شان قابل تصور نیست که دانش‌جوی دکترا باید کار انفرادی انجام بدهد و کارش مقاله‌نوشتن مشترک با استادش نباشد. البته یکی از دوستان توضیح داد که چند دهه قبل روش پژوهش انفرادی در علوم تجربی هم حاکم بوده و به مرور زمان تغییر کرده است. این مقاله به استادان رشته‌های علوم توصیه می‌کند که به همان شیوه قبل برگردند.

  • فعال‌شدن فید وبلاگ

    احتمالا باید بخشی از دوستان را که وبلاگ را از روی فیدخوان‌ها می‌خوانند دعوت کنم که پرونده چند ماه اخیر را مرور کنند. همان طور که در این پست توضیح دادم بانک داده وبلاگ دچار مشکل شد و من هم از فرصت استفاده کردم تا طرح وبلاگ را بروز کنم. ولی بعد از مدتی متوجه شدم که بخش مهمی از خوانندگان قدیمی مشترک فید قدیمی‌تر وبلاگ هستند و متوجه بروز شدن مطالب جدید نمی‌شوند. تا این‌که با راه‌نمایی یکی از دوستان راهی پیدا کردم که به فید قدیمی دست پیدا کنم و امیدوارم از این به بعد همه مشترکان قدیمی و جدید از بروزشدن مطالب مطلع شوند. طرح جدید وبلاگ هنوز اندکی کار دارد ولی فضای این‌جا به زودی فعال‌تر خواهد شد.

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

بایگانی‌ها