• چند خبر کوچک

    ۱) پیش نویس برنامه تفضیلی کارگاه مهارت های مشاوره آماده شد که می توانید این جا ببینید. اول کار که ایده کارگاه را شروع کردیم با این بازخورد منفی مواجه شدیم که مشاوران ایرانی برای این کارگاه ها پول نمی دهند و نمی آیند و لذا استقبال نخواهد شد. خوش بختانه ظاهرا این طور نشده و ما مجبور شده ایم سقف ثبت نام بگذاریم. گروه اول از سری جدید دریافت کنندگان کمک هزینه را اعلام کردیم و در صورت وجود منابع گروه دوم را هم تا ۱۰ روز دیگر مشخص می کنیم.

    ۲) با توجه به این که برای ورود به دانش گاه نیاز به اعلام اسامی به نگهبانی است و ظاهرا این فرآیند هم روز به روز پیچیده تر می شود دوستان دانش کده نیاز دارند تا چند روز قبل از برگزاری دوره ها فهرست نهایی را اعلام کنند. لذا مهلت ثبت نام برای کلاس چرخه های تجاری حقیقی تا ۱۶ تیرماه و بقیه کلاس ها تا ۲۵ تیر ماه است. قاعدتا خودتان این راه حل را می دانید ولی باز جهت یادآوری این که می توانید از پیک برای ثبت نام استفاده کنید و لزوما نیازی به مراجعه حضوری به دانش کده نیست. می توانم تصور کنم که یک بار رفت و آمد اضافه به دانش گاه صرفا برای ثبت نام برای کسی که کارش آن طرف تهران است چه قدر غیر بهره ور جلوه می کند.

    ۳) نسخه جدید جزوه های Real Options هم آماده شده که ام شب روی سایت می گذارم. دوست عزیزم آرش فهیم که دانش جوی دکترای ریاضی در شریف است و مدتی هم در پلی تکنیک پاریس روی ریاضیات مالی کار می کرد خواهش من را قبول کرده و قرار است بخش ریاضی را توسعه داده و مشترکا تدریس کنیم. آرش هم جزوه های اضافی آماده می کند که به محض آماده شدن روی سایت می گذارم.

    ۴) من شنبه ۲۸ ژوئن ساعت ۲۱:۳۰-۲۲:۳۰ گپ و سخن رانی کوچکی در کانون توحید لندن راجع به کاربرد اقتصاد در مسایل اجتماعی خواهم داشت. یک ارائه نسبتا مشابه را می توانید این جا ببینید. بعدش برای شرکت در یک مدرسه تابستانی در زمینه فاینانس اسلامی به Durham می روم و قاعدتا سری هم به نیوکاسل خواهم زد. اگر دوستانی آن طرف ها بودند خوش حال می شوم گپی بزنیم.

  • جامعه “شناس” یا ناظر اخلاق؟

    خانم سمیه توحید لو دوست و هم کار قدیمی من است (و البته دوست قدیمی تر هم سر من مریم و هم سر دوست قدیمی تر من ایمان 🙂 ) و اشتراکات فکری زیادی با هم داریم ولی نمی دانم چرا بخشی از تفکرات ایشان که در قالب نوشته هایش بروز می کند برای من قابل درک نیست. .

    چند هفته پیش خانم توحیدلو پستی نوشت درباره “رفتار غیرعقلانی ایرانیان در استفاده از موبایل” و استفاده زیاد ایرانیان از اس ام اس و موبایل و نیز استفاده نسبتا متفاوت از شکل استفاده معمول آن در دنیا را مورد انتقاد قرار داده و توصیه کردند که “واقعا فرهنگ مدرن، پیش فرض هرگونه استفاده از ابزار و وسایل مدرن باید باشد!”. من و چند دوست دیگر به شدت به این چارچوب فکری ایشان انتقاد کردیم. حرف من این بود که اولا این افراد هستند که برای استفاده از وسیله شخصی شان تصمیم می گیرند و خانم توحیدلو یا هر ناظر بیرونی دیگری اساسا اعتبار (Validity) و اطلاعات لازم برای قضاوت در مورد عقلانی بودن یا نبودن رفتار افراد را ندارند. ضمن این که ایشان ظاهرا برای ابزارها یک استفاده خاص تعریف می کنند و هر مصرفی غیر از روش قبلی را با برچسب غیرعقلانی مورد حمله قرار می دهند. در حالی که می دانیم که مصرف هر وسیله ای تابعی از است قیمت آن وسیله و انتخاب های دیگری که افراد دارند و سلیقه مصرف کننده و با تغییر این متغیرها در جوامع مختلف نوع و سطح مصرف هم ممکن است عوض شود. (ممنون از طفل شیرخواره بابت یادآوری). حرف آخر این بود که بنیان چارچوب ذهنی ایشان هیچ تفاوتی با کسانی که در جبهه سیاسی مقابل نقدشان می کند ندارد. هر دو نفر برای دیگران تعیین تکلیف می کنند.

    پاسخ خانم توحیدلو این بود که ایشان صرفا توصیه می کنند و مثل طرف مقابل اجبار نمی کنند. ضمن این که گفتند که کار جامعه شناس هم همین جور نقادی ها (ارزشی) است. من بر اساس درک ابتدایی که از علوم انسانی مدرن دارم چنین وظیفه ای برای جامعه شناسی یا هیچ علم دیگری قایل نیستم و وظیفه دانش مند علوم انسانی را بیان درست واقعیات می دانم. به خانم توحیدلو پیش نهاد کردم که برای این که ببینیم واقعیت جامعه شناسی در دنیا به کدام نظر نزدیک تر است چند ژورنال معتبر جامعه شناسی را انتخاب کنند و اسامی مجموعه تصادفی از مقالات آن را بنویسند که موضوع روشن تر شود. خودم هم دست به کار شدم و سری به مثلا امریکن ژورنال آو سوسیولوژی زدم که تا جایی که می دانم جزو معتبرترین مراجع جامعه شناسی است. متاسفانه حداقل در این ژورنال معتبر مقاله ای شبیه به چیزی که خانم توحیدلو گفته بودند پیدا نشد و تقریبا همه مقالات از جنس به اصطلاح دوستان پوزیتیویستی بود.

    گذشت و خانم توحیدلو مطلب دیگری نوشت که دیگر واقعا از فهم من خارج بود همان طور که می دانید طبق یک قانون قدیمی دختران ازدواج کرده حق شرکت در مدارس روزانه را ندارند و باید در کلاس های شبانه شرکت کنند. چند وقت پیش خواندم که وزارت آموزش و پرورش این قانون را لغو کرده و به متاهلین هم اجازه شرکت در مدارس معمولی را می دهد. به نظرم این اقدام قابل تحسین بود. چرا که ازدواج در سن جوانی امری غیرقانونی در کشور نیست و جزو حقوق افراد است. تحصیل هم جزو حقوق دیگر آن ها است. حال محروم کردن فردی از یک حق به خاطر استفاده از حق دیگرش کار عجیبی است که هیچ منطقی ندارد. خانم توحیدلو چند روز بعد در واکنش به این بخش نامه پست تندی نوشتند و ضمن چیدن یک سری مقدمات (که خود آن ها هم جای بحث فراوان دارد) دو حکم مهم صادر کردند. اول این که ایشان “به شخصه نمی پسندند داشتن تلفن همراه را برای دانش آموزان، چون فکر می کنند استفاده از هر وسیله ای سن خودش را می طلبد” و از آن مهم تر این که “دانش آموز دبیرستانی ازدواج کرده هم قرار باشد در کنار دیگر دانش اموزان سر یک کلاس بنشانند، تبعات خوبی ندارد”. ضمنا اضافه کردند که ” پیداست که عموما دخترانی که در سنین دبیرستان ازدواج می کنند متعلق به خانواده های با “سطح فرهنگی بالا” نیستند.”. من دیگر این جا نمی توانستم چیزی بگویم چرا که ایشان حتی به توصیه کردن هم راضی نشده بودند و علنا از قانون قدیمی که اجازه حضور زنان متاهل در مدارس را نمی داد حمایت می کردند.

    قصد من نقد این دو پست خانم توحیدلو نیست. وبلاگ است و همه ما ممکن است نظرات شخصی بنویسیم ولی برای من خانم توحیدلو که جزو دانش جویان خوب جامعه شناسی در ایران هستند (به طوری که با لیسانس فنی توانستند فوق لیسانس و دکترای جامعه شناسی قبول شوند) به نوعی نماینده بخشی از طرز تفکری هستند که در این مدارس آموزش داده می شود. تفکری که به صرف داشتن یک برچسب “جامعه شناس” و البته الگوهای فکری مثل علی شریعتی به جای بیان علمی واقعیت های اجتماعی و عرق ریختن و سختی کشیدن برای کشف پویایی های درون جامعه دچار توهم می شود و در مقیاس انبوه دست به “قضاوت” (از دید من بسیار خام و گاهی حتی بدون داشتن داده یا چارچوب تئوریک قابل قبول) و برچسب زدن های بی پروا راجع به رفتار طبقات مختلف می زند. مثلا به نسبت دادن دانش آموزان ازدواج نکرده به خانواده هایی فاقد “سطح فرهنگی بالا” دقت کنید. این ادبیات و این نوع برچسب زدن به بقیه و این نوع صحبت از سطح فرهنگی “بالا” و “پایین” ادبیات افراد عامی جامعه است و نه یک دانش جوی دکترای جامعه شناسی در به ترین مرکز آموزش جامعه شناسی در ایران (ماجرا من را یاد نوشته های اروپاییان درباره جوامع پیرامونی در عصر استعمار می اندازد). علاوه بر آن برای خانم توحیدلو نوشتیم (من و چند دوست دیگر) که ایشان بدون اطلاع دقیق از نحوه مصرف موبایل در کشورهای دیگر و شیوه درآمدزایی شرکت های خدمات دهنده چنین قضاوت هایی می کنند که حتی منطبق با واقع هم نیست. در ماجرای زنان متاهل هم ایشان به صرف این تصور که حضور این زنان “تبعات خوبی ندارد” به راحتی از پایمال شدن حق زنان دفاع می کنند (تصور کنید شانس یک زن تازه ازدواج کرده برای ادامه تحصیل اگر بتواند به مدرسه روزانه برود چه حد با الزام برای رفتن به مدرسه شبانه فرق می کند).

    می دانم که همه جامعه علمی جامعه شناسی حتی در خود ایران هم این نیست. دوستان دیگری دارم که جامعه شناسی خوانده اند و به گونه ای کاملا متفاوت از ایشان می اندیشند و تحلیل می کنند ولی به هر حال خانم توحیدلو نماینده بخش دیگری هستند که تا جایی من می دانم چندان هم ضعیف یا کم سر و صدا نیست. به نظر من علم جامعه شناسی را به این سمت بردن آن را به شدت بی اعتبار و کم اهمیت می کند. این که جامعه شناس به افراد برچسب غیرعقلانی رفتار کردن بزند در حالی که افراد دارند کار خودشان را می کنند و حال خودشان را می برند نتیجه ای جز به حاشیه رانده شدن نظریات وی در متن واقعیت زندگی نخواهد داشت. البته این نوع تحلیل ها می تواند زینت بخش خروجی خبرگزاری هایی مثل ایسنا و فارس باشد. شاید یک دلیل این که گروهی از جامعه شناسان در ایران دائم شکایت دارند که دولت به حرف های آن ها گوش نمی دهد همین روی کردی باشد که در قبال مسایل دارند.

    پ.ن: هر نظری که صرفا درباره شخص خانم توحیدلو و نه تحلیل نظریات باشد پاک می شود.

  • کلاس های مدرسه تابستانی شریف

    ام سال شش کارگاه آموزشی در گروه اقتصاد برگزار می شود که عبارتند از:

    ۱) نظریه چرخه های تجاری حقیقی، علی شوریده، دانش گاه مینه سوتا
    ۲) سیاست گذاری صنعتی در کشورهای در حال توسعه، کاوه مجلسی، دانش گاه تگزاس
    ۳) اقتصاد سیاسی دموکراتیزاسیون، مهدی شادمهر، دانش گاه روچستر
    ۴) مدل های انتخاب گسسته و روش تخمین تقاضای BLPدر سازمان های صنعتی، سید رضا یوسفی، دانش گاه تگزاس
    ۵) Real Options، حامد قدوسی/آرش فهیم، مدرسه تحصیلات تکمیلی فاینانس وین، دانش کده ریاضی دانش گاه صنعتی شریف
    ۶) نظریه بازی ها و کاربرد آن در مدیریت، حامد قدوسی، مدرسه تحصیلات تکمیلی فاینانس وین

    دوره آخر را به خاطر علاقه برخی دوستان تکرار کردم ولی چون فرصت محدود بود آن را در قالب یک کارگاه یک روزه در روز شنبه ۱۹ مرداد برگزار می کنیم. شاید این طوری مشکل رفت و آمد چندین باره هم حل شود.

    اطلاعات جزیی در مورد دوره های فوق را می توانید این جا ببینید.

  • هزینه جدید کارگاه مشاوره

    هفته قبل ما موفق شدیم راهی پیدا کنیم که هزینه های شرکت در کارگاه را اندکی کاهش دهیم تا برای عده بیش تری امکان دست رسی به آن را فراهم کنیم. قیمت ثبت نام برای شرکت کنندگان عادی ۵۹۹ هزار تومان و برای دریافت کنندگان کمک هزینه ۳۴۹ هزار تومان شده است. لطفا اگر علاقه مند به قرار گرفتن در لیست متقاضیان کمک هزینه هستید رزومه و نامه انگیزه خود را تا دوشنبه شب به ایمیل hamed روی سایت i-aim.org ارسال کنید. امیدوارم شکل درست ایمیل روشن باشد.

    من حتی به این ایده هم فکر می کنم که برای کسانی که امکان شرکت در همه کارگاه را ندارند امکان مشاهده برنامه های ویدئو کنفرانس با پرداخت بخشی از هزینه های کارگاه عملی شود ولی این سیاست نیازمند کار بیش تری است و هنوز قطعی نشده است.

  • اختیارات طبیعی (حقیقی) چیست؟

    ظاهرا برای برخی دوستان سوال پیش آمده که این اختیارات طبیعی (حقیقی) که من و مریم با هم فکری هم Real Options را به آن ترجمه کردیم درباره چه چیزی است؟ اول بگویم که به این دلیل اختیارات طبیعی را ترجمه به تری می دانم چرا که در زبان فارسی ترجمه های دیگر یعنی عبارت اختیارات “حقیقی” یا “واقعی” نوعی نفی حالت دیگر یعنی گزینه های غیرحقیقی (مالی) را می رساند. در حالی که در زبان انگلیسی همه می فهمند که وقتی صحبت از Real Asset است منظور دارایی های فیزیکی مثل زمین و چاه نفت و ساختمان و جنگل است و وقتی صحبت از Financial Asset می کنیم منظورمان سهام و انواع قراردادهای آتی و آپشن و غیره است. به هر حال من اصراری روی بهینه بودن ترجمه ندارم و اگر پیش نهاد به تری است با آن جای گزین می کنم.

    همان طور که قبلا هم یکی دو بار نوشته ام اختیار (Option) یعنی شرایطی که به شما اجازه می دهد کاری را انجام دهید بدون این که الزامی برای انجام آن کار داشته باشید. برای سادگی به بیمه ماشین فکر کنید. بیمه ماشین یک آپشن (البته به لحاظ ریاضی پیچیده) است که به شما اجازه می دهد که اگر تصادف کردید به شرکت بیمه بروید و پولی بگیرید. اگر هم نخواستید نمی روید. به دلیل این ویژگی که رو کردن آپشن اختیاری است (و لذا اگر رو کردن آن به ضرر فرد باشد هرگز آن را رو نمی کند) ارزش آپشن همیشه “مثبت” است.

    آپشن روی دارایی های مالی از زمانی قدیمی تر شناخته شده بود. مثلا آپشن خرید روی سهام این اجازه را به دارنده آن می داد که در یک دوره زمانی مشخص (یا یک زمان خاص در آینده) سهم مشخصی را به قیمت از پیش تعیین شده ای بخرد. حال اگر در آن زمان قیمت سهم بیش از قیمت از پیش تعیین شده بود دارنده آپشن آن را رو می کرد و از تفاوت قیمت سود می برد و اگر هم قیمت از قیمت از پیش تعیین شده کم تر بود آپشن را دور می انداخت. حدود دو دهه پیش متخصصان متوجه شدند که بسیاری از سرمایه گذاری های حقیقی (مثلا زمین یا فناوری یا منابع معدنی یا تاسیس کارخانه و …) در برگیرنده آپشن های متعددی در دل سرمایه گذاری است که باید قیمت گذاری شده و در ارزش پروژه وارد شوند.

    مثلا به شرکت فکر کنید که تجهیزاتش از نوعی است که اگر وضع بازار بد شود می تواند از صنعت خارج شده و ماشین آلاتش را به قیمت خوبی بفروشد. این شرکت یک آپشن خروج در اختیار دارد که چیز با ارزشی است. یا شرکتی که فناوری را خریداری می کند آپشن های متعددی به دست می آورد که در صورتی که در آینده قیمت برخی محصولات مبتنی بر این فناوری به سطح مناسبی رسید آن ها را تولید کند.

    یک مثال خیلی جالب در مورد قیمت گذاری زمین های شهری است. فرض کنید شما زمین را در جایی بیرون شهر می خرید. خود زمین ارزش چندانی ندارد ولی با خرید این زمین آپشن اضافی به دست می اورید که به شما اجازه می دهد اگر قیمت مسکن در آن منطقه بعدها بالا رفت آن جا ساختمان سازی کنید. ارزش این آپشن در محاسبه قیمت زمین وارد می شود و اتفاقا ممکن است چندین برابر قیمت زمین خالی باشد. به نظر من این تئوری یک توضیح ساده ولی عقلانی ارائه می کند که چرا زمین های اطراف شهرهای بزرگ که به نظر جذابیت چندانی ندارند این قدر گران هستند.

    طلاق یک اختیار طبیعی در دل قرارداد ازدواج است. دو جامعه را تصور کنید که در اولی حق طلاق وجود دارد و در دومی وجود ندارد. ازدواج کنندگان در جامعه اول آپشنی برای خروج از قرارداد در اختیار دارند که در صورت لزوم آن را رو می کنند حال آن که در کشور دوم چنین آپشنی به واردشوندگان به قرارداد ازدواج اعطا نمی شود.

    بحث اختیارات طبیعی در واقع ناقد روش ستی ارزش فعلی (NPV) در ارزش یابی پروژه ها و سرمایه گذاری ها است چرا که معتقد است این روی کرد ارزش واقعی پروژه را پایین تر از مقدار واقعی آن ارزش یابی می کند. تئوری اختیارات حقیقی هم در مورد شیوه های قیمت گذاری این اختیارات و ابزارهای ریاضی مورد استفاده در آن بحث می کند.

  • درگاه و دوره اختیارات طبیعی

    یکی از پروژه های این دو ماه مرخصی ام طراحی درسی در زمینه اختیارات طبیعی (Real Options) برای مدرسه تابستانی دانش گاه شریف بود. علاوه بر آن یک درگاه (Portal) برای این موضوع درست کرده ام که به لحاظ محتوایی و ظاهری هنوز خیلی جای کار دارد و برخی صفحاتش کامل نیست ولی فعلا قدم های اولیه آن را برداشته ام.

    فکر می کنم بحث اختیارات طبیعی تا کنون در ایران در دانش گاه تدریس نشده است و به نظر من اتفاقا با توجه به نوع سرمایه گذاری هایی که انجام می شود این نظریه برای ایران بسیار مرتبط است. به هر حال من آخر تیر ماه و اوایل مرداد یک دوره کوتاه اختیارات طبیعی در شریف درس می دهم که اطلاعیه ثبت نامش این جا است. جزوه درس را هم آماده کرده ام که می توانید این جا دریافت کنید. البته این جزوه کامل تر می شود و احتمالا اشکالات املایی و محتوایی در آن وجود دارد که ممنون می شوم در صورت مشاهده اشکال در جزوه به من خبر بدهید. بقیه مطالب را هم روی درگاه می توانید دنبال کنید.

  • کمک هزینه کارگاه مشاوره مدیریت

    آماده سازی برنامه ها و محتوای کارگاه مهارت های مشاوره مراحل پایانی خود را می گذراند. با توجه به این که کل کارگاه چهار روزه برای اولین بار اجرا می شود طراحی برنامه ها، شناسایی سخن رانان و توسعه مواد آموزشی انرژی خیلی زیادی از تیم ما گرفت ولی خوش حال هستم که توانستیم برنامه ای با استانداردهای مورد نظرمان را به اجرا نزدیک کنیم. ضمن این که تجربه جالبی از هم کاری تیمی موثر بین افرادی در پنج کشور مختلف بود. امیدوارم که کیفیت اجرای برنامه هم مطابق انتظارات باشد.

    محور اساسی که ما در این کارگاه دنبال کردیم آموزش مهارت “مشاور” بودن به جای آموزش جنگل مدل ها و تئوری های مدیریتی است. یکی از مهم ترین این مهارت قابلیت “ساده دیدن” و ربط دادن داده های (پر خطا) به نتایج عملی برای مدیران است که روی آن در برنامه زیاد مانور داده ایم. خلاصه ای از زندگی نامه بخشی از سخن رانان را می توانید این جا ببینید. ضمنا علاوه بر این افراد ما حداقل ۶ سخن ران دیگر از متخصصان سازمان مدیریت صنعتی و یک شرکت بزرگ تحقیقات بازاریابی در ایران خواهیم داشت.

    با توجه به این که ما برای برنامه از تعداد زیادی سخن ران سطح بالا استفاده می کنیم (و متاسفیم که برخی سخن رانان مهم ما به خاطر مسایل مربوط به تحریم و برخی مشکلات قانونی دیگر عذرخواهی کردند) هزینه دوره بالا است و لذا احتمالا برای برخی دوستان امکان پرداخت این هزینه وجود ندارد. لذا فکر کردیم که تعدادی کمک هزینه برای تسریع حضور علاقه مندان در کارگاه تخصیص بدهیم که تا به حال ۶ مورد آن تخصیص پیدا کرده و هنوز چند جای خالی داریم. کمک هزینه به گونه ای است که هزینه ثبت نام برای فرد را به ۴۹۹ هزار تومان (به جای ۸۱۰ هزار تومان اصلی) کاهش می دهد. شرط دریافت کمک هزینه هم دارا بودن مدرک کارشناسی ارشد و سابقه کاری در حوزه مشاوره مدیریت است. دوستان علاقه مند لطفا یک فایل پی دی اف شامل انگیزه شرکت در این کارگاه (Motivation Letter) و رزومه کاری را حداکثر تا عصر سه شنبه این هفته به ایمیل myname@i-aim.org ارسال کنند. لطفا به جای عبارت myname اسم کوچک من یعنی hamed را قرار دهید. (برای جلوگیری از حمله اسپمی ایمیل کامل را ننوشتم).

    پ.ن: ظاهرا محمدرضا و جعفر توجه نکرده اند که انجمن بین المللی مدیران ایران یک سازمان غیرانتفاعی است و به دنبال کسب سود نیست. چون ممکن است این سوء تفاهم برای بقیه هم پیش آید این توضیح را اضافه می کنم که هم کاران انجمن به صورت داوطلبانه فعالیت می کنند و شهریه دوره هم صرفا برای پوشاندن هزینه های سنگین برگزاری است. اگر کسی تجربه این کارها را داشته باشد می داند که هزینه توسعه مواد آموزشی و برگزاری یک دوره چهار روزه با بیش از ۱۲ نفر استاد به علاوه هزینه تبلیغات و سالن و غیره چه قدر می شود. ما اگر می خواستیم قیمت را در حد دوره های معمول تعیین کنیم باید یک سالن دویست نفری را از شرکت کنندگان پر می کردیم (که کار کاملا شدنی و راحتی بود) تا هزینه های ثابت را پوشش دهیم و صرفا سخن رانی ارائه می کردیم که متضاد با هدف و سیاست های اجرای کارگاه بود. به هر حال من به عنوان مدیر کارگاه ذهنم به شدت درگیر این است که چه طور می توان امکان شرکت عده بیش تری را فراهم کرد و به برخی سیاست ها هم فکر کرده ام. امیدوارم به زودی راه هایی برای این کار پیدا کنیم.

  • واقعا تعجب می کنم از دوستانی که از کارهای احمدی نژاد تعجب می کنند و حقیقتا و صادقانه نمی توانم درکشان کنم. این سریالی است که قسمت به قسمتش از همان سه سال پیش مثل روز روشن بود. کم تر شده بود که چیزی را مثل این مورد پیش بینی کنیم و عینا در واقعیت محقق شود. برای من هیچ کدام از کارهای احمدی نژاد به اندازه سر سوزنی عجیب نیست بل که اتفاقا او به شدت سازگار و قابل پیش بینی و مطابق با چارچوب فکری اش عمل می کند. شاید به همین خاطر است که هیچ علاقه ای ندارم که هیچ چیزی راجع به سیاست های دولت او بشنوم و بگویم و بنویسم. یکی از خسته کننده ترین کارهای دنیا برایم شنیدن اخبار (سوخته و تکراری) سیاست های جدید دولت مهرورز در محافل دوستانه و تحلیل ها و افسوس های مرتبط با آن است. باور من این است که به قول خارجی ها There is nothing deep here. این بازی خرد می گذرد. ذهن و روان تان را درگیرش نکنید. به افق های بلندتر فکر کنید.

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

بایگانی‌ها