• نبرد ببر چابک و گربه ضعیف در بازار نفت

    مقاله منتشر شده در تجارت فردا ***************** در هفته گذشته نگه‌های بسیاری  –  از سیاست‌گذاران و شهروندان اقتصادهای نفتی و غیرنفتی گرفته تا سرمایه‌گذاران بازارهای مالی و معامله‌گران کالاهای خام – به نتایج اجلاس اوپک در وین دوخته شده بود. قیمت نفت یکی از کلیدی‌ترین متغیرها در اقتصاد کلان بین‌الملل است و کم‌تر اقتصادی است که از تحولات قیمت نفت تاثیر نپذیرد. پایین رفتن قیمت نفت هم رفاه مصرف‌کننده را در کشورهای غیرنفتی ارتقاء می‌‌دهد و هم هزینه تولید را برای صنایع این کشورها پایین آورده و رقابت‌پذیری برخی صنایع را افزایش می‌دهد. به همین خاطر هم شاخص‌های سهام در نقاط مختلف دنیا پاسخ مثبت معنی‌دار به تصمیم اوپک برای عدم کاهش تولید نشان دادند. در وضعیت فعلی تصمیمات اوپک را مجموعه‌ای پیچیده از بازی‌های با جمع صفر (Zero Sum Game) و غیرصفر تشکیل می‌دهد. سه شکل اصلی بازی با جمع‌صفر در قالب تضاد منافع بین تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان نفت خام،  بین صنعت سوخت‌های فسیلی و انرژی‌های نو و نهایتا بین تولیدکنندگان سنتی و چابک نفت و صنعت تازه‌ازراه‌رسیده و آسیب‌پذیر شیل (Shale) قابل مشاهده است. از طرف دیگر بازی با جمع غیرصفر بین اعضای اوپک قابل تصور است. بازی که هزینه‌ها و منافع همه اعضاء در آن یک‌سان نیست ولی می‌توان در بلندمدت انتظار داشت که همه اعضاء به یک شکل از آن تاثیر بپذیرند. البته بازی داخل اوپک و بازی اوپک با بقیه جهان یک جزء با منطق سیاسی صرف نیز دارد که آن‌را در این تحلیل کنار می‌گذاریم چون اطلاعات دقیق از آن نداریم ولی بخش دیگری از آن در چارچوب ژئوپلتیک نفت و اقتصاد سیاسی صنعت انرژی قابل تحلیل است. در اجلاس اخیر اوپک به اجماع لازم برای کاهش یک میلیون بشکه تولید در روز دست نیافت و عملا سطح تولید فعلی (حدود ۳۰ میلیون بشکه) را حفظ کرد. در ارتباط با این تصمیم کلیدی به...ادامه مطلب ...
  • رفتار عربستان و آینده صنعت شیل

    در شماره آخر تجارت فردا رامین فروزنده پرونده‌ای در مورد رفتار عربستان و آینده صنعت شیل کار کرده است. مقاله اول بر اساس مصاحبه با غلامحسین حسن‌تاش و من بوده و مقاله دوم مصاحبه با کامیار محدث است. این‌ نسخه متنی پاسخ‌هایم به سوالات است: ۱) آیا توسعه منابع شیل صدمه می خورد؟ برای پاسخ به این سوال باید با جزییات بیش‌تری به اقتصاد سرمایه‌گذاری روی منابع شیل باید نگاه کنیم. چاه‌های شیل به نسبت نفت سنتی عمر کوتاه‌‌تری دارند٬ در نتیجه هزینه ثابت اولیه (که عمدتا برای حفاری صرف می‌شود) بعد از چند سال مستهلک می‌شود. در روش کلاسیک یک سرمایه‌گذاری سنگین اولیه انجام شده و چاه برای سال‌ها تولید می‌کند. در نتیجه تنها عامل مرتبط برای تصمیم تولیدکننده هزینه‌های متغیر خواهد بود که برای خاورمیانه خیلی پایین و در حد چند دلار است. صنعت شیل می‌تواند برای چند سال با سرمایه‌گذاری فعلی کار کند ولی باید مرتبا چاه‌های جدید و متعدد حفر کند. از این حیث در میان‌مدت هزینه حفاری برای منحنی عرضه کل صنعت شیل مثل هزینه متغیر رفتار می‌کند. در تصمیم سرمایه‌گذاران دو متغیر مهم است: حاشیه سود و میزان ریسک سرمایه‌گذاری. اگر قیمت فروش خیلی از نقطه سر به سری دور باشد سرمایه‌گذار عملا با ریسک منفی چندانی مواجه نیست ولی اگر قیمت نزدیک نقطه سر به سری باشد و قیمت‌ها هم خیلی متغیر باشند سرمایه‌گذاران ممکن است بخواهند دست نگه دارند تا وضعیت معلوم‌تر شود. در هر صورت سطح سرمایه‌گذاری در اثر افزایش عدم اطمینان پایین می‌رود. ۲) آیا هدف شیل است؟ طبعا در بازار پیچیده‌ای مثل نفت که جنبه‌های اقتصادی و ژئوپلیتیک متعدد دارد لزوما یک هدف منفرد دنبال نمی‌شود. ضمن این‌که طبعا ما دقیقا نمی‌توانیم دقیقا نیت طرفین را بدانیم. هر چه می‌دانیم حدس‌هایی است که می‌توانیم روی رفتار بزنیم. این حدس‌ها را می‌توانیم با برخی سوالات پالایش کنیم. مثلا بپرسیم اوپک که...ادامه مطلب ...
  • آیا بحران کریمه بازار جهانی گاز را متحول خواهد کرد؟

    وابستگی اروپا به گاز روسیه یکی از نگرانی‌های همیشه‌گی در مورد امنیت انرژی این قاره است. از آن طرف آمریکا هم که تولیدش از منابع گازی رس(ت)ی (Shale) رشد ناگهانی داشته هنوز به صادرکننده گاز تبدیل نشده است. بهانه‌های امنیت انرژی باعث شده که وزارت انرژی آمریکا مجوز صادرات گاز به کشورهای فاقد قرارداد‌تجارت‌آزاد با این کشور را راحت صادر نکند. در نتیجه قیمت گاز در آمریکا خیلی پایین‌تر از اروپا و ژاپن است و همه منتظر هستند که این عدم تعادل بلاخره کی به هم خواهد ریخت. این وسط اشغال کریمه معادله بازی را به هم زده است. اروپا از فرصت استفاده کرده و به بهانه هم‌راهی در تحریم روسیه از آمریکا می‌خواهد که مجوزهای صادرات گازش را زیاد کند تا نقش روسیه در بازار گاز اروپا کم‌رنگ شود. خبرهای مربوط به ماجرا در گاردین ٬ وال‌استریت
  • وقتی می‌گوییم اقتصادهای نوظهور دقیقا از چه چیزی صحبت می‌کنیم؟

    این مقاله در شماره آخر مهرنامه منتشر شده است. بحث این شماره در مورد اقتصادهای نوظهور (Emerging Markets) است و من در این مقاله مروری مختصر بر برخی جنبه‌های این اقتصادها خواهم داشت. عبارت اقتصاد نوظهور تعریف کاملا دقیق و روشنی ندارد. منشاء آن از نوشته‌های مربوط به مطالعات توسعه و نهادهای بین‌المللی مثل بانک‌جهانی بوده ولی به سرعت به دنیای مدیریت و کسب و کار کشیده شد و هر ذینفعی آن‌را به شکلی که مناسب منظورش باشد تعریف کرد. داغ‌ترین شکل کاربرد بازاریابانه و تجاری این عبارت را در بازارهای مالی می‌بینیم. ریسک‌های بالاتر هم‌راه با بازده‌های به مراتب بالاتر در سبد دارایی‌های این اقتصادها توجه ویژه جریان سرمایه جهانی را جلب کرده است. سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت و بلندمدت روی ارزها٬ بازارهای مالی٬ و پروژه های اقتصادهای نوظهور در شرایطی که بازده روی بازارهای مالی جریان‌اصلی پایین است فرصتی است که نهادهای مالی از دست نداده‌اند. ظهور و فراگیر شدن عبارت «اقتصاد نوظهور» در اصل امری سیاسی است. در فضای دو دهه اخیر دیگر به راحتی سابق  نمی‌شد از دوگانه کشورهای توسعه‌یافته‌/در‌حال‌توسعه صحبت کرد. این جابه‌جایی زبانی پیش‌تر از آن هم رخ داده بود و طی آن عبارت‌های جهان اول و جهان سوم در دهه‌ای پیش از آن منسوخ شده بود. در وجه زبانی‌اش عبارت اقتصاد نوظهور می‌خواهد وجه مثبت و مشارکت‌جو (Inclusive) داشته باشد: می‌گوید این کشور در عین‌حال که هنوز آن‌قدر که باید توسعه‌یافته نیست – طبعا با استانداردهای رایج –  ولی وجه در حال ظهور بودنش این امکان را می‌دهد که امیدش به پیوستن به باشگاه‌ توسعه‌یافته‌ها را از دست ندهد. در بحث‌های سیاست‌گذاری اقصادهای نوظهور را یا می‌توان در معنی محدود و تعریف‌شده آن و شامل ۵ کشور عضو گروه (BRIC(S یعنی برزیل٬ روسیه٬ هند٬ چین و (جدیدتر آفریقای جنوبی) دانست و یا معنی گسترده‌ای از آن را اراده کرده و علاوه بر این کشورها فهرست...ادامه مطلب ...

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

بایگانی‌ها