• تحولات نرخ ارز: آن‌چه گذشت، آن‌چه در پیش است

    منتشر شده در «اندیشه پویا»، شماره ۵۳ در شماره قبل نشریه در مورد دشواری‌‌های مدیریت نرخ ارز در یک اقتصاد نفتی تحریم‌شده نوشتیم. متاسفانه در همان زمانی که مقاله نوشته و منتشر می شد کشور در واقعیت درگیر تحولات و نوسانات جدی ارزی شد که مکانیسم‌های آن در مقاله قبلی تشریح شده شده بود. این‌که جهش نرخ ارز از کجا شروع شد و چه عواملی – مثل انتظارات تحریمی، مشکلات در تزریق ارز فیزیکی به بازار، کارشکنی‌‌های برخی کشورهای منطقه و فشار خریدهای احتیاطی – منجر به افزایش قیمت ارز شدند را دیگر کمابیش می‌دانیم. در نتیجه شاید به‌تر باشد که نگاه‌مان را به تحلیل تجربه چند ماه گذشته کشور معطوف کنیم و کمی در مورد تبعات تحولات ارزی و تحلیل سیاست‌های دولت پس از وقوع شوک ارزی صحبت کنیم. متن کامل را این جا مطالعه نمایید.
  • اقتصاد اقلیم: ویلیام نوردهاوس دقیقا چه می‌گوید؟

      در یادداشت کوتاهی به مناسبت جایزه نوبل امسال گفتم که جایزه نوبل اقتصاد سال ۲۰۱۸ یکی از قابل انتظارترین جایزه‌های اعطا شده بود. سال‌ها بود که نام ویلیام نوردهاوس و پل رومر در پیش‌بینی‌های این جایزه ذکر می‌شد و همه منتظر بودند که یکی از جایزه‌های اخیر به حوزه کار این دو – اقتصاد تغییرات اقلیمی و اقتصاد رشد – برسد. البته در حوزه اقلیم افراد دیگری مثل مارتین وایزمن (از هاروارد) و نیکولاس استرن (از مدرسه اقتصادی لندن) هم می‌توانستند جزو برندگان بالقوه حوزه اقتصاد محیط‌زیست و اقلیم باشند ولی به هر تقدیر این جایزه به نوردهاوس رسید. ما در این یادداشت کوتاه سعی می‌کنیم به زبانی غیرفنی، مشارکت علمی نوردهاوس را در حوزه اقتصاد اقلیم توصیف کنیم. در مقدمه بگوییم که هر چند جایزه نوبل اقتصاد به دلیل فعالیت‌های نوردهاوس در حوزه اقتصاد محیط‌زیست و اقتصاد اقلیم به او تعلق گرفته است ولی سابقه فعالیت‌های علمی او فقط به این حوزه محدود نمی‌شود. کارهای نوردهاوس را شاید بتوان در سه گروه اصلی تقسیم کرد: او ابتدا به عنوان یک اقتصاددان حوزه کلان و مشخصا علاقه‌مند به مباحث رشد کار خودش را شروع می‌کند و از این جهت اشتراکات زیادی با پل رومر دیگر برنده جایزه نوبل دارد. در مقطع دوم، موضوع منابع انرژی را در مدل‌های کلان وارد می‌کند و همین مدل‌ها مبنایی می‌شود تا نهایتا در مرحله سوم که تا امروز هم ادامه دارد عمدتا روی مبحث محیط‌زیست و به طور مشخص موضوع تغییرات اقلیم متمرکز شود. … متن کامل را می‌توانید این‌جا مطالعه کنید.
  • مصایب و خوشی‌های ارز نفتی (اندیشه پویا شماره ۵۱)

    نرخ ارز در هم هجای دنیا یک متغیر مهم اقتصاد کلان برای سیاست‌گذاران و بنگاه‌هاست ولی کمتر می‌بینیم که مردم عادی درگیر نرخ ارز کشورشان باشند، در واقع بسیاری از آنان احتمالا هیچ اطلاع و علاقه‌ای به بحث نرخ ارز ندارند. نرخ ارز در کشور ما برعکس، اهمیت روزمره برای عامۀ مردم دارد و تصمیمات و متغیرهای زیادی به آن گره خورده است. از سال‌های قبل انقلاب خبر ندارم ولی تقریبا در تمام سال‌های پس از انقلاب خصوصا پس از پایان جنگ دیده‌ایم که قیمت دلار به طور مداوم یک دغدغه و مسئلۀ بزرگ برای جامعۀ ایران بوده است. می‌توان چند سؤال کلیدی در این رابطه طرح کرد: ۱) چرا مسئلۀ نرخ ارز برای مردم کشور ما این قدر حیاتی است؟ ۲) چرا در حالی که سیاست ارزی در اکثر کشورها تبدیل به امری روتین شده است و یا اساسا از دستور کار کنترل دولت خارج شده است، در اقتصاد ایران هنوز موضوعی است که بر سر اصول آن توافق نظر وجود ندارد و مدیریت آن‌هم پیچیده و غیربدیهی است؟ ۳) چرا بر خلاف اکثر اقتصادهای دیگر که نرخ ارز در آ نها نوسان دائمی ولی کوچک و پیوسته دارد، قیمت ارز در تاریخ سی سال گذشتۀ کشور با جهش‌های ناگهانی و بزرگ مواجه شده است؟ پرداختن دقیق به سؤالات دشواری از این جنس فرصتی بسیار بیشتری از این یادداشت کوتاه نیاز دارد و ما فقط سرنخ‌هایی را در مورد آن‌ها طرح می‌کنیم. اصل مطلب را این‌جا بخوانید. 
  • خیال و واقعیت در برنامه انرژی ترامپ

    این مطلب به عنوان سرمقاله روزنامه تعادل منتشر شده است.   ****   بخش انرژی سهم ویژه‌ای در وعده‌های انتخاباتی ترامپ داشت. در این مقاله تلاش می‌کنیم بر اساس اطلاعات موجود ( تا اکنون) تحلیلی از ابعاد مختلف این برنامه، اثرات آن برای کشورمان و میزان امکان‌پذیری آن‌‌ها ارائه کنیم. طبعا با عدم‌اطمینانی که حول رفتارهای شخص ترامپ و چینش کابینه جدید آمریکا هست باید بیش‌تر منتظر ماند و جزییات بیش‌تر را دید. علاوه بر آن باید توجه کرد که بسیاری از سیاست‌های انرژی آمریکا در سطح ایالتی تنظیم می‌شوند و تعامل‌های درونی حزب جمهوری‌خواه و رابطه دولت فدرال و ایالت‌ها در این بحث اثر کلیدی خواهد داشت. در قلب برنامه انرژی ترامپ وعده مقررات‌زدایی از صنعت انرژی، رها کردن قیدها و گسترش سبد «همه منابع انرژی» داده شده است. از نظر کسانی که با دینامیک‌های این صنعت آشنا هستند این وعده‌ها به معنی کاستن از محدودیت‌ها روی سوخت‌های منتشرکننده کربن (خصوصا ذغال‌سنگ) و کاهش محدودیت‌ها به خاطر نگرانی‌های محیط‌زیست محلی (در حوزه اکتشاف و تولید نفت و گاز شیل)، اجازه اکتشاف و تولید بیش‌تر در منابع زیر زمین‌های فدرال و حذف موانع تکمیل خط لوله کی‌استون در سمت آمریکا است. الف) نفت و گاز:  تردیدی نیست که لابی انرژی فسیلی از انتخاب ترامپ سخت خوش‌حال است. هرولد هم  یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران صنعت شیل جزو مشاوران نزدیک او است و نیز گزینه‌هایی که به عنوان رییس وزارت انرژی مطرح می‌شوند از افراد نزدیک به سوخت‌های فسیلی هستند. در دولت جدید ایالات متحده احتمالا موانع اکتشاف و حفاری و نیز ساخت خط لوله‌‌های انتقال نفت و گاز و محصولات پالایشی به نسبت قبل خیلی کم‌تر خواهد شد. از هم اکنون زمزمه‌هایی شروع شده که بخش گاز و نفت شیل آمریکا خود را برای ورود به مرحله فعال‌تری آماده می‌کند. ترامپ ضمنا قول داده که مانعی که دولت اوباما بر سر خط...ادامه مطلب ...
  • اثر انتخاب ترامپ روی بازار جهانی انرژی

    طبعا باید منتظر ماند و جزییات بیش‌تر را دید٬ چون هم ترامپ نشان داده که صحبت‌های قبلی‌اش را تغییر می‌دهد و هم تعامل درونی جمهوری‌خواهان با ترامپ در حوزه انرژی روشن نیست. ولی این‌ها مواردی است که می‌شود بر اساس اطلاعات فعلی حدس زد: ۱) ترامپ وعده مقررات‌زدایی از صنعت انرژی و گسترش سبد «همه منابع انرژی» را داده است. در نتیجه لابی انرژی فسیلی از انتخاب او سخت خوش‌حال است. می‌دانیم که یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران صنعت شیل جزو مشاوران نزدیک او است. احتمالا موانع اکتشاف و حفاری و نیز ساخت خط لوله‌ به نسبت قبل خیلی کم‌تر خواهد شد و تولید گاز و نفت شیل آمریکا ممکن است رشد بیش‌تری داشته باشد. در عمل ولی دقت کنیم که هم ذخایر فیزیکی نفت (نه گاز) غیرمتعارف آمریکا محدود است و هم نفت شیل آمریکا در قیمت‌های پایین نفت خیلی رقابتی نیست. در نتیجه حتی با فضای مثبت دولت هم ممکن است تغییر «قابل ملاحظه» در عرضه و صادرات نفت رخ ندهد.  ۲) تولیدکنندگان ذغال‌سنگ و برق ذغال‌سنگی بسیار نفع خواهند برد٬ چون برنامه بازنشسته کردن و محدود کردن برق ذغال‌سنگی احمالا متوقف شده یا کند خواهد بود. آمریکا منابع سرشار ذغال‌سنگ دارد و ترامپ احتمالا از این منابع برای ایجاد شغل در بخش معدن و برق استفاده خواهد کرد. می‌دانیم که ذغال‌سنگ جزو آلوده‌کننده‌ترین منابع تولید برق است. ۳) ترامپ قول داده که مانعی که دولت اوباما بر سر خط لوله کی‌استون (از کانادا به آمریکا) گذاشته بود را بردارد. این خط لوله حامل نفت حاصل از منابع غیرمتعارف ایالت آلبرتای کانادا – حاصل از قیرهای نفتی و نه شیل و برای محیط‌زیست بسیار آلوده‌کننده – برای مصرف در پالایشگاه‌های جنوب و جنوب شرقی آمریکا است. تکمیل پروژه می‌تواند چند میلیون بشکه نفت جدید وارد بازار کند٬ ولی از طرف دیگر دولت جدید کانادا مخالف پروژه است و حتی...ادامه مطلب ...
  • نقد کتاب مناقشه اتمی

    مدت‌ها بود که دوستان مختلفی و در موقعیت‌های متعدد پیش‌نهاد می‌کردند که نقدی بر کتاب مناقشه اتمی دکتر محسن رنانی بنویسم. قبلا بر اساس نسخه اولیه کتاب نقد مختصری در وبلاگم نوشته بودم. بعدا که نسخه کامل کتاب بیرون آمد متوجه خطاهای فنی فاحش‌تری (مثل استفاده از متغیرهای با ریشه واحد (Unit-Root) در یک رگرسیون و گزارش افتخارآمیز نتایج این رگرسیون به عنوان کشفی از رفتار جدید بازار نفت! در جهت حمایت از فرضیه نویسنده) و یا تفسیر نادرست از مفهوم تعادل و استراتژی گم‌راه‌سازی در یک مدل نظریه بازی و امثال آن شدم و به نظرم نیاز به یک نقد مفصل‌تر بیش‌تر احساس شد. بعد از مرور متوجه شدم که متاسفانه کتاب نقد فنی جدی از سوی جامعه اقتصاددانان دریافت نکرده بود. در واقع در حالی که جامعه آن را جدی گرفته و در حجم زیاد خوانده شده بود، جامعه متخصصان اقتصاد عملا توجهی به کتاب نشان نداده و در نتیجه نقدی هم نوشته نشده است. البته دو نقد نسبتا کوتاه و از دید من بسیار درست و به‌جا از سوی آقایان دکتر محسن مسرت و دکتر غلامحسین حسنتاش وجود دارد که بیش‌تر چارچوب مفهومی و نوآوری ادعایی کتاب را نقد کرده بودند. مطلب آقای مسرت در الف منتشر شده و خوانندگان متعددی در نظرات پای مطلب هم نقدهای فنی مهمی را اضافه‌ کرده‌اند. بدون هیچ تعارف و ملاحظه‌ای باید این حدس را قایل شویم که خود این پدیده که هیچ اقتصاددان ایرانی نقد فنی روی چنین کتاب مطرح و پرخواننده‌ای – و در عین حال با حجم بزرگی از خطاهای واضح – ننوشته علامتی از یک مساله در فضای روشن‌فکری اقتصادی کشور است. کافی است وضعیت را با نقدها و ایرادگیری‌های متعددی که از کتاب‌های پرفروش اقتصادی در دنیا (مثلا سرمایه پیکتی یا سقوط ملت‌های عاجم اوغلو) شده و می‌شود رجوع کنیم. تازه فراموش نکنیم که این کتاب‌ها ماحصل مقاله‌هایی هستند که...ادامه مطلب ...
  • نقد مفهوم آب مجازی از منظر اقتصاد بین‌الملل

    اسلایدهای ارائه مقاله ما در دوازدهمین همایش اقتصاد منابع آب که به میزبانی بانک جهانی برگزار شد را می‌توانید از این‌جا دریافت کنید. اسلایدهای بقیه مقالات همایش هم روی سایت قابل دریافت است. به طور خلاصه در این مقاله پنج محور نقد را در مورد آب مجازی بحث می‌کنیم: ۱) عدم تفکیک بین کم‌یابی محلی و  جهانی آب ۲) وجود تعاریف نظری متعدد برای شناسایی کشورهای «پرآب» و نتیجه‌های متفاوت ناشی از انتخاب معیارهای مختلف ۳) عدم تفکیک بین ردپای آب سبز و آبی ۴) مساله قیمت‌گذاری آب و علامت‌هایی که قیمت‌گذاری غیربهینه به کشاورز می‌دهد. ۵) امکان وجود مسیر معکوس (صادرات اب از کشور کم‌آب به کشور پرآب)
  • بازگشت کشور به بازارهای بدهی بین‌المللی

    این مطلب به عنوان سرمقاله روزنامه تعادل چاپ شده است.   **** وزیر امور اقتصادی و دارایی دیروز در مصاحبه‌ای با بلومبرگ از تلاش کشور برای انتشار اوراق قرضه بین‌المللی بعد از سال‌ها جدایی از بازارهای بدهی بین‌المللی خبر داده است. این تلاش البته قبلا نیز سابقه داشته است. در اواخر دهه هشتاد دولت وقت کوشید که اوراق ارزی (خصوصا در شکل صکوک) با بهره‌های جذاب منتشر کند که نهایتا به نتیجه نرسید. معمولا اوراق بین‌المللی توسط کشورهایی منتشر می‌شود که اقتصادهای بزرگ‌تر و پایدارتری دارند و اعتبار دولت و اقتصاد آن بالا است. در نتیجه حرکت به این سمت قدم مهم و مثبتی به حساب می‌آید و امیدواریم که با موفقیت به نتیجه رسیده و راه جدیدی پیش روی اقتصاد ایران بگشاید. انتشار اوراق قرضه در سطح بین‌المللی می‌تواند چند هدف را دنبال کند. هدف اول گشودن تدریجی حساب سرمایه و جذب سرمایه‌گذاران علاقه‌مند به فرصت‌های با سود ثابت (Fixed Income) است تا از این طریق بخشی از نیازهای سرمایه‌ای کشور تامین شود. ولی هدف مهم‌تر در این مقطع، معرفی ایران به عنوان یک مقصد جذاب و معتبر سرمایه‌گذاری و استفاده ضمنی از اعتبار حول رتبه‌بندی اوراق منتشر‌شده در مذاکرات و فعالیت‌های بین‌المللی دیگر است. حضور این اوراق روی میز پذیره‌نویسان بین‌المللی و عرضه آن‌ها در حراج‌های اوراق به نوعی اعلام خروج بخش مالی کشور از انزوای تحمیل‌شده ناشی از تحریم‌های ظالمانه است. نهایتا، و بیش‌تر به عنوان یک اثر تبعی٬ معامله شدن این اوراق مرتبا اطلاعاتی در مورد شکاف (Spread) نرخ بهره آن‌ها آشکار می‌کند. با توجه به این‌که نرخ بهره عمدتا تابع کیفیت اعتباری کشور صادرکننده است، حضور اوراق در بازارهای بین‌المللی انگیزه‌ مضاعفی برای رعایت انضباط و مدیریت کارای اقتصاد ایجاد می‌کند. در این بین سیاست‌گزاران و مدیران پروژه اوراق بین‌المللی باید به سوالات و چالش‌های متعددی پاسخ بدهند. این سوالات هم جنبه راهبردی و هم...ادامه مطلب ...
  • نفت و خورشید: آیا انرژی‌های نو و نفت جای‌گزین هم هستند؟

    ظاهرا یکی دو سال است کتابی از دکتر محسن رنانی در ایران محبوب شده است و دوستان هم گاهی از من نظرم را در مورد این کتاب می‌پرسند. سعی کرده‌ام در این متن کوتاه که در ویژه‌نامه عید مهرنامه منتشر شده است نشان دهم که گزاره محوری این کتاب یعنی افزایش تصنعی قیمت نفت  توسط غرب برای حمایت از انرژی‌های نو تا چه حد بی‌‌پایه و ناشی از درک غلط از مکانیسم‌های اصلی اقتصاد کلان انرژی است. مضحک است که گاه می‌شنویم که «پیش‌بینی‌های نویسنده در مورد کاهش قیمت نفت به وقوع پیوسته است».  در حالی که افت قیمت نفت در ماه‌های اخیر کاملا ناشی از انقلاب شیل و واکنش اوپک به این تحولات است در هیچ جای کتاب چنین تحولاتی بحث نشده‌اند و اسمی از آن‌ها به میان نیامده است. بنابراین ربط دادن افت اخیر قیمت نفت به «پیش‌بینی‌های» کتاب! امری ساده‌اندیشانه است. هر تقارن تصادفی (خصوصا در فضای حالتی که افت قیمت نفت هر چند سال یک‌بار به دلایل متعدد کاملا متحمل است) دلیل بر درستی یک مدعای نظری دیگر نیست. ****** در کنار انواع تحلیل‌های سیاسی و اقتصادی که برای توضیح افت قیمت نفت شنیده می‌شود یک حکایت نه‌چندان معتبر ظاهرا در کشور ما پرطرف‌دار شده است: «افزایش و کاهش قیمت نفت برنامه حساب‌شده غرب برای رشد انرژی‌های نو بوده و وقتی این انرژی‌ها رشد کرده قیمت نفت رها شده است.». در این مقاله نشان خواهم داد که چنین گزاره‌ای – صرف‌نظر از سویه تئوری توطئه‌ای آن – بر اساس فهم نادرستی از مکانیسم‌های فنی و اقتصادی بازار انرژی و واقعیت‌های تجربی این بازار بنا شده است. برای درک اقتصاد کلان صنعت انرژی (یعنی تعامل بین حامل‌های اصلی انرژی) باید تصویری از موارد اصلی مصرف حامل‌های پایه را در ذهن داشت. حامل‌های انرژی معمولا در چهار بازار اصلی زیر استفاده می‌شوند: ۱) حمل و نقل زمینی و دریایی...ادامه مطلب ...
  • رابطه نرخ جهانی دلار و قیمت نفت

    در این یادداشت سعی کرده‌ام برخی ابعاد رابطه بین نرخ جهانی دلار و قیمت نفت را بحث کنم. ************ سرمقاله روز ۲۰ آذر ماه روزنامه «دنیای اقتصاد» به قلم آقای دکتر مرتضی ایمانی‌راد ضمن ارائه دیدگاهی متفاوت در مورد بازار جهانی نفت افزایش ارزش برابری دلار در مقابل سایر ارزها را به‌عنوان عامل اصلی کاهش قیمت نفت مطرح کرده است. همراه‌شدن با چنین تحلیلی، پیامدهای بالقوه جدی برای سیاست‌گذاری اقتصادی کشور دارد و ارزش آن ‌را دارد که مورد موشکافی بیشتری قرار بگیرد. نکته اول در مورد تاثیرپذیری قیمت نفت از متغیرهای مالی و اقتصادی و انتظارات آینده است. نفت مهم‌ترین کالای خام  در اقتصاد جهانی است، بازار پیچیده‌ای دارد و عمدتا توسط موسسات مالی و غیرمالی عظیم (و نه توسط معامله‌گران غیرحرفه‌ای) مبادله می‌شود. نکته اول در مورد تاثیرپذیری قیمت نفت از متغیرهای مالی و اقتصادی و انتظارات آینده است. نفت مهم‌ترین کالای خام (Commodity) در اقتصاد جهانی است٬ بازار پیچیده‌ای دارد و عمدتا توسط موسسات مالی و غیرمالی عظیم (و نه توسط معامله‌گران غیرحرفه‌ای) مبادله می‌شود. بنابراین اثرات روانی و موج‌های قیمتی که ممکن است در بازارهایی مثل سهام و طلا مشاهده کنیم در بازار نفت چندان قابل مشاهده نیست. البته این به این معنی نیست که بازارهای مالی هیچ تاثیری روی بازار کومودیتی ندارند. وضعیت بازارهای دارایی‌ها روی ترازنامه موسسات مبادله‌گر و درجه فعالیت آن‌‌‌ها در بازار نفت تاثیرگذار است و ممکن است  به صورت غیرمستقیم سطح تلاطم‌ها (Volatility) و میزان خرید و فروش در بازار نفت را تغییر دهد. ولی این نوع تاثیرات به سختی می‌تواند تاثیر معنی‌داری روی سطح قیمت‌های نفت خام (خصوصا در افق زمانی میان‌مدت و بلندمدت) داشته باشد. علاوه بر آن درجه آینده‌نگری سهام و طلا (که یک دارایی دائمی هستند) با نفت خام (که یک ماده خام مصرفی ولی با قابلیت ذخیره‌سازی در کوتاه‌مدت است) فرق دارد. قیمت لحظه‌ای (Spot) نفت نهایتا توسط...ادامه مطلب ...

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

بایگانی‌ها