• زندگی و زمانه تکاورها: قسمت آخر

    همان روزی که بحث تکاورها بود گپ تلفنی لذت بخشی با دوست قدیمی ام احسان احسانی که الان در دفتر مادرید شرکت مشاوره ای معروف اکسنچر کار می کند داشتم و ازش خواستم که چیزی بنویسد. می دانستم سرش شلوغ است ولی از طرفی هم دوست داشتم نظراتش را داشته باشم. احسان هم نامردی نکرد و به عنوان یک مشاور حرفه ای این پرزنتیشن تفصیلی را در مورد مهارت های مشاوران درست کرد که باید با دقت آن را خواند.

    آخرین توصیه ها را هم از زبان حاج یاسر رهروانی دانشجوی دکترای مدیریت در دانشگاه کویینز و یکی از تکاورانی که من هر وقت قرار بود جایی را فتح کنیم خبرش می کردم بخوانید.:

    به نظر من باید یک دسته بندی در نظرات ارائه شده تا الان ارائه کنیم. بعضی از نظرات ارائه شده مرتبط با کارآیی (Efficiency) چریک های مدیریتی (چای داغ: یاسر به خاطر روحیه آنارشیستی عبارت چریک را به تکاور ترجیح می دهد) و برخی دیگر مرتبط با اثربخشی (Effectiveness). بحث روی کارایی طولانی است و می شود بر اساس کانتکست های مختلف رنگ و وزنشون را کم و زیاد کرد. اما به نظر من مهم ترین فاکتورها و مشخصات یک چریک که باید بحث شود مربوط به اثربخشی است که به نظر من به درون افراد مربوط می شود و اهمیت بالاتری هم دارد.

    ۱) تعهد: به نظرم اولین و مهم ترین نکته همینه که حامد گفت. در واقع منظورم “تعهد” یک چریک به دادن خروجی مفید است. این مفید بودن به راحتی توسط خود فرد فهمیده می شود (چای داغ: این نکته جالبی است چون خیلی ها از حربه “خوب تعریف نشدن کار” به عنوان بهانه ای برای فرار از مسوولیت خروجی بهره می برند). این امر مستلزم جدایی علایق از کار است. بر خلاف مورد شماره شش حامد من معتقدم که یک چریک ممکن است همیشه از کارش خوشش نیاید. منظورم این است که کلیت کارش را دوست دارد اما لزوما همیشه از جزییات کار لذت نمی برد ولی به خاطر تعهد و پشتکار هر طور شده کار را جمع می کند. (چای داغ: فکر کنم این تعریف یاسر مشکل برخی دوستان را که معتقدند تکاورها از زیر کار در رو هستند را حل می کند. تکاور واقعی کسی است که کار را جمع می کند)

    ۲) ارتباطات: مطمئن نیستم اما به نظر من می رسه که مهارت ارتباطات ذات یک چریک خوب است و این کمک می کنه که ایده هایش پخته شود. در این حال به بقیه هم بهتر و سریع تر بفهماند. این مهارت شمال نوشتن خوب، ارائه مطلب خوب، به کارگیری اشکال و نمودار، توانایی جزیی شدن در عین برداشت سریع کلی و ارتباط دائمی با مدیر را شامل می شود.

    ۳) آگاه و متخصص: راحت بگویم که “توپر” بودن فاکتور متمایز کننده است که باز شامل داشتن سرنخ های علمی، مقاله خوانی زیاد، گوگل و کتاب خانه و نهایتا حرص به خواندن گزارش های خوب است.

    ۴) انضباط

    ۵) ممکن است که تکاور (چای داغ: منظور چریک است) خیلی باهوش (فاکتور حداقلی) نباشد اما حتما پشتکار دارد. بعضی وقت ها ممکن است که چهار ساعت هم جست و جو کنید و چیزی گیر نیاورید ولی کار زمانی راه می افتد که این روحیه را داشته باشید که سوزنتان به کار گیر کند و آن قدر پایش بنشینید تا بلاخره نتیجه را گیر بیاورید.

    ۶) نوآوری: این یکی بیش تر ذاتی است ولی به زور یک کارهایی می شود بهترش کرد حالا یا خودمان باید خودمان را مجبور کنیم و یا بقیه اینکار را بکنند.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها