• سیستم آموزش عالی اتریش و

    سیستم آموزش عالی اتریش و درس‌هایی برای ما
    من هنوز این‌جا دانشجو نشده‌ام (این یعنی که اگر خدا بخواهد ممکن است بشوم). لذا اطلاعاتم از سیستم آموزش عالی به اندازه مریم و فتانه و نیوشا و مانی که این‌جا درس خوانده‌اند نیست. امیدوارم اگر حرف نابه‌جایی زدم یا توضیح بیشتری لازم باشد این دوستان جورش را بکشند. در اتریش هر کسی که دبیرستان را تمام کرده باشد حق دارد به دانشگاه برود و دانشگاه رفتن فقط نیاز به ثبت‌نام دارد و نه چیز دیگری (به غیر از رشته‌های معدودی مثل پزشکی، موسیقی و گرافیک). دانشگاه‌ها نگرانی چندانی در مورد ظرفیت پذیرش ندارند و لذا ممکن است صدها نفر در یک رشته ثبت‌نام کنند. تا جایی که به قول یکی بعضی‌ وقت‌ها ظرفیت فیزیکی دانشکده‌ها پر می‌شود یعنی جایی برای نشستن سر کلاس‌ها نیست. نتیجه این سیاست این است که هر اتریشی که علاقه‌مند باشد و البته در دانشگاه‌ هم درسش را بخواند می‌تواند مدرک دانشگاهی بگیرد. این ایده البته متخص اتریش نیست و کشورهای اروپای دیگری هم این سیاست را دارند.
    دو پیامد مهم این سیاست البته وجود فارغ‌التحصیلان بیکار یا مشغول به کارهای غیرمرتبط با مدرک دانشگاهی و کاهش کیفیت تحصیل بوده است. مانی تعریف می‌کرد که از نزدیک صد نفر فارغ‌التحصیل دکترای جامعه‌شناسی فقط چند نفرشان کار مرتبط گیر آورده‌اند. رشته علوم سیاسی نزدیک به ۵۰۰ نفر دانشجو در سال دارد که احتمالا برای ده درصد آن‌هم کار مرتبط وجود ندارد. دوست اتریشی‌ام که مدرک مدیریت بازرگانی‌اش را از اسکاتلند گرفته و چهار سال هم توی هتلی کار بازرسی انجام می‌داده حالا که به عنوان منشی و تایپیست استخدام شده خیلی خوشحال است که کار بهتری گیرش آمده است. منشی بخش ما فوق لیسانس جامعه‌شناسی دارد و منشی بخش قبلی‌مان که ام.بی‌.ا اش را حین کار گرفته امیدی به تغییر کار ندارد و به همین کار راضی است.
    به نظر من می‌توان از بخشی از این سیاست برای ایران استفاده کرد. پیشنهاد مشخص من این است که دانشگاه‌ها را به دو گروه نخبه‌پرور (حدود ۱۰ درصد دانشگاه‌های فعلی) و عمومی تقسیم کنیم. دانشگاه‌های نخبه‌پرور و رشته‌های خاص (مثل پزشکی) باید با امتحان ورودی سخت و تعداد دانشجوی محدود فعالیت کنند. در عوض ظرفیت پذیرش را در دانشگاه‌های همگانی و خصوصا در رشته‌هایی که امکانات آزمایشگاهی لازم ندارد می‌توان بالا برد. این سیاست البته یک پیامد بسیار مهم‌ هم دارد و آن پذیرش این نکته است که از این به بعد باید دیدن راننده تاکسی و فروشنده و خانم خانه‌دار با مدرک دانشگاهی باید برایمان بسیار عادی شده باشد و کسی از این‌که با داشتن مدرک دانشگاهی از این نوع کارها می‌کند شکایت نکند. این دوره گذر از جامعه‌ای که مدرک را وسیله ارتقاء موقعیت شغلی می‌داند به جامعه‌ای که تحصیل دانشگاهی را بیشتر یک یادگیری شخصی تلقی می‌کنند البته دردناک و آزاردهنده خواهد بود ولی واقعیت‌های جهانی می‌گویند که چاره‌ای جز این نیست و ما هم حداکثر تا ده سال دیگر به چنین وضعیتی خواهیم رسید.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها