دوست خوبم دکتر جعفر خیرخواهان لطف کرده و مطلب زیر را که مرتبط به پست قبلی است برای چای ارسال کرده است. این مطلب ترجمهای از فصل ششم کتاب مقدمهای بر علم اقتصاد داسگوپتا (انتشارات آکسفورد) است که جعفر ترجمه کرده است و به زودی توسط نشر ماهی منتشر خواهد شد. امیدوارم زودتر ترجمه منتشرشده کتاب را معرفی کنیم.
××××××××××××××××××××××××××××××××××
….. جمعیتشناسی به نام پراوین ویساریا در یک مقاله مهم اظهارنظر کرد که نسبت زن به مرد در هند از زمان نخستین سرشماری هند در سال ۱۹۰۱ روندی کاهشی داشته است؛ بدتر اینکه، این نسبت بسیار کمتر از عدد ۱ شده بود. بر اساس آخرین سرشماری در هند، ۹۳ زن به ازای هر ۱۰۰ مرد وجود دارد. در جهان ثروتمند امروز، این نسبت ۱۰۶ زن به ازای هر ۱۰۰ مرد است. یک کارشناس بیماریهای واگیردار به نام لینکلن چن برای یافتن پاسخ به پرسشی که در واکنش به یافتههای پراوین ویساریا مطرح شده بود یعنی این پرسش که «چه بلایی سر زنان آمده است؟ یا این زنان به کجا رفتهاند؟» به همراه همکارانش، نرخ مرگ و میر مبتنی بر جنسیت و آمار انسانسنجی را از روستاهای شبه قاره هند گردآوری و کشف کردند که در خانوادههای فقیر، سوگیری به نفع مردان در تغذیه و بهداشت وجود دارد. حدس آنها این بود که والدین نه تنها اقدام به کشتن دختران نوزاد میکنند، بلکه پس از بهدنیا آمدن نیز توجه بهداشتی- درمانی و مراقبت کمتری از آنها به عمل میآورند تا تعداد دختران در خانواده کمتر شود.
تبعیض بهداشتی علیه دختران، محدود به شبهقاره هند نیست و در چین نیز وجود دارد. وقتی هنجارهای اجتماعی اصرار بر این دارند که والدین باید جهیزیهای بیش از استطاعت خانوارها بدهند و پسران باید نگهداری از والدین پیر را بر عهده گیرند، در خانوارهای فقیر ترجیح به داشتن فرزند پسر امری گریزناپذیر میگردد. با اینحال، اگر فرض کنیم که مادران بیش از پدران، با دختران همدلی دارند، باید انتظار داشت در خانوارهایی که زنان، تحصیلکرده هستند یا به مشاغل درآمدزا دسترسی دارند یا بودجه خانواده را در کنترل دارند، با فرض ثبات سایر شرایط، تبعیض علیه فرزندان دختر از حیث تغذیه و بهداشت کمتر باشد. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد وضع در شبهقاره هند و جنوب صحرای آفریقا به اینگونه است.
نسبت زنان به مردان در صحرای آفریقا ۱۰۲ زن به ۱۰۰ مرد است که نشان میدهد عدمتوازن زنان به مردان در هند صرفاً ناشی از فقر نیست. جمعیتشناسی به نام اِستر بوزروپ مشاهده کرده است زنان در صحرای آفریقا نقش برجستهای در کشاورزی از جمله کشاورزی با بیل دارند در حالیکه عکس آن حالت در مناطقی چون شبهقاره هند که کشاورزی با گاوآهن رواج دارد حاکم است. بوزروپ رابطهای میان فنآوری تولید غذا و موقعیت زنان برقرار کرده است. تبعیض علیه زنان در شبه قاره هند بر حسب تغییر در مناطق آب و هوایی تغییر میکند. بیشتر زنان در شالیزارها فعال هستند زیرا کار در شالیزار نیازمند مهارت و سرعت، و نه زور بازو است. زنان کمتری در کشت گندم مشارکت دارند زیرا توان بدنی، نهاده ضروری برای آن کار به شمار میآید (کار با گاوآهن نیازمند توان بدنی است). در هند نسبت زن به مرد در مناطقی که برنج تولید میشود (این مناطق عمدتاً در جنوب و شرق هند قرار دارند) بالاتر از مناطقی است که گندم تولید میشود (این مناطق عمدتاً در شمال هند قرار دارند).
عدمتوازنهای جنسیتی در زمینه تندرستی، درون خانوارهای جهان فقیر به انتخاب میزان باروری آنها ربط دارد. از آنجا که زنان در بهدنیاآوردن و بزرگکردن بچهها بار و هزینه بیشتری متحمل میشوند، باید انتظار داشت مردان بیش از زنان خواستار فرزند باشند. از سوی دیگر، چنانچه زنان به لحاظ اقتصادی بیش از مردان آسیبپذیر باشند، باید خواهان فرزند بیشتری باشند زیرا فرزندان در مقابل شرایط خصوصاً بد یک نوع بیمه به شمار میآیند. از هر طرف که نگاه کنیم، انتظار میرود نرخ زایش در جوامعی که زنان قدرت بیشتری دارند پایینتر باشد. دادههای مربوط به جایگاه زنان در جهان توسعه نیافته یک الگوی غیرقابلخدشه را نشان میدهد: نرخ بالای باروری ، نرخ بالای بیسوادی زنان، سهم پایین زنان در مشاغل مزدبگیری و درصد بالای زنانی که در خانه کارهای بدون مزد انجام میدهند، همه با هم تغییر میکنند.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید