از تعدادی از دوستان تکاور یا تکاورشناسم خواهش کردم تا نکته هایی را به بحث اضافه کنند و لطف کردند و فرستادند که ماحصلش دو پست شد که قسمت اولش را می خوانید.
علی زواشکیانی (رییس انجمن بین المللی مدیران ایرانی): (متن اصلی به انگلیسی، ترجمه از چای داغ)
۱) به هزینه اولیه توجه داشته باشید. شما ممکن است تمام شب و روز را کار کنید ولی بازده اندکی داشته باشید. دلیلش این است که از یک کار به کار دیگر پریده اید و وقت خود را در مرحله گرم شدن برای کار تلف کرده اید. یک کار را شروع کنید و آن را تمامش کنید.
۲) خودتان را به جای مدیرتان بگذارید. تصور کنید که اگر جای او بودید دریافت چه خروجی راضی تان می کرد.
۳) تعادل مناسبی را بین دانستن تحولات جدید رشته خودتان، اخبار بازار، خواندن کتاب های عملی و کاربردی و انجام پروژه های عملی حفظ کنید. تمرکز بیش از حد بر یکی از این جنبه ها و فراموشی بقیه باعث می شود تا درازمدت قدرت جذب دانش خود را از دست بدهید.
۴) همین تعادل را در زندگی حفظ کنید. به اندازه کافی ورزش کنید و وقت کافی برای بودن با خانواده و دوستان صرف کنید. این به شما کمک می کند که در بلند هم چنان پربازده باشید. چیزی که برای کارراهه مشاوره کلیدی است.
**********************************************************************************
مهدی کاغذچی یکی از همکاران واقعا تکاور من کار جالبی کرده و در شرکت جدیدی که مشغول است پروفایلی برای ارزیابی همکاران درست کرده است که ازش اجازه گرفتم عین پروفایل را منتشر کنم. . این جا می توانید بخوانیدش.
مجتبی لشگربلوکی (دانشجوی دکترای مدیریت) معتقد است که ضعف ها ناشی از نظام آموزشی ضعیف و بی انگیزه بودن خودمان برای بهبود است: (متن او توسط چای داغ اندکی تلخیص شده است).
۱) مهارت تفکر خود را تقویت کنید. افراد بسیار باهوشی که به خاطر عدم پرورش توانمندی های تفکر خود دچار فلج فکری شده اند در بازار پر است! مهارتهای تفکر در سرعت و کیفیت تحلیل و تصمیم بسیار موثر است. شما شاید به صورت ذاتی در این زمینه استعداد داشته باشند اما مطالعه و تمرین در این زمینه باعث جهت دهی به استعدادهای شما خواهد شد. در درس های دانشگاهی هم به شما اندیشه را یاد می دهند نه روش های اندیشیدن. به موارد زیر فکر کنید: مهارت تفکر خلاق (تفکر جانبی)، مهارت تفکر منطقی و نقدی (منطق صوری و مغالطات)، مهارت تفکر سیستمی، مهارت تفکر استراتژیک، مهارت تفکر ارزشی (حل مساله و انتخاب هوشمندانه)، مهارت تفکر استعاری، تفکر جامع – عقلایی، دیگر مهارت¬های تفکر (مهارت های تفکر فلسفی، تفکر فازی، تفکر رمز اندیشانه، تفکر ناب، کوانتومی، تفکر انتقادی و موشکافانه، سیستماتیک و …)، من کمی در مورد این مهارت ها تلاش کرده ام و حاصل آن در سایت شخصی من هست.
۲- جای درسی در حوزه تئوری¬های تصمیم گیری و تکنیک¬های کمی و کیفی تحلیل و تصمیم¬گیری و متدولوژی (روش¬شناسی حل مساله) بسیار خالی است. یک تکاور در هر مقامی در هر لحظه ای درگیر یک مساله تصمیم یا یک فرصت تصمیم است. اما در طول دوران تحصیل بصورت پراکنده، ناکافی و غیر جامع و غیر کاربردی در مورد تصمیم و تصمیم گیری چیزهایی می خواند، اما…….
۳- روش شناسی تحقیق حرفه ای و نه لزوماً علمی: ما معمولاً ادب علمی – حرفه ای نداریم. حرف مفت زیاد می زنیم. خواندن روش تحقیق و متدولوژی علوم ما را مودب می کند.
ادب کار علمی با مطالعه در این زمینه ها افزایش می یابد. این درس نقش و کارکرد بسیار اساسی در فهم علم، متون علمی یا حرفه ای، کاربرد متون علمی دارد. باعث می شود فارغ التحصیلان مدیریت/ مهندسی صنایع و … دقیق تر، عمیق تر، علمی تر حرف بزنند، تحقیق کنند و مشاوره بدهند. و در ضمن با اصول انتشار نتایج علمی آشنا شوند. با تفاوت های کار علمی و حرفه ای آشنا شوند. و در مورد آنها گفته نشود که چشم شان را می بندند و دهن شان را باز می کنند و هر چه می خواهند می گویند!!!!
۴- طراحی سیستم¬ها و روش¬ها: یک درس/ مهارت بسیار کاربردی که جایش در دروس کاربردی خالی است. روش های طراحی یک سلسله فرم، چک لیست، دستورالعمل، راهنما، فلوچارت بصورت سیستماتیک و سیستمیک که در هیچ درسی بدان اشاره نمی شود در حالی که در دنیای واقعی یکی ار بدیهی ترین توانمندی های لازم برای یک تکاور است!!
۵- توانایی مفهوم سازی تجارب خود برای استفاده در پروژه های بعدی
۶- درصد تکاورها باید بین رشته ای مطالعه داشته باشند (پراکنده خوانی کنند) اما درون رشته ای کار کنند (پراکنده کاری نکنند)
۷- توانایی تجزیه و تحلیل های مالی (اگر در سطح بنگاه کار می کنید) و توانایی تجزیه و تحلیل های اقتصادی اگر در سطح ملی کار می کنید.
***************************************************************************************
محمد مروتی (دانشجوی دکترای اقتصاد در تگزاس):
۱) قاعده ۸۰-۲۰ را به خاطر داشته باشید. یکی از مصادیق آن این است که ۸۰ درصد ارزش خروجی شما حاصل ۲۰ درصد از فعالیت شماست. وقت را روی آن قسمتهای کم اهمیت تر هدر ندهید.
۲) اگر دنبال این هستید که کار ایده آل انجام دهید باید ایده آل گرایی خام را کنار بگذارید! بسیاری از کسانی که میشناسم برای آنکه کار ایده آلی تحویل دهند آنقدر روی مراحل اولیه وقت میگذارند که همیشه موعد تحویل کار را از دست میدهند. یک خروجی ناقص بهتر از یک خروجی ایده آل است که به موعد نرسد.
۳) عمده فعالیتهای ذهنی را میتوان هم به صورت فعال انجام داد و هم منفعل. فعال یعنی اینکه مثلا وقتی یک مقاله میخوانید نکات مهم را پیدا کنید٬ خلاصه تهیه کنید٬ نقد بنویسید… منفعل یعنی اینکه فقط بخوانید و بگذرید. سعی کنید منفعل نباشید. فعال مطالعه کردن مثل حل کردن مساله ریاضی است و منفعل مطالعه کردن مثل خواندن متن درس ریاضی.
۴) قورباغه را قورت بده! وقتی در مواجهه با کاری دچار سردرگمی و آشفتگی هستید بهترین کار این است که به جای اتلاف انرژی ذهنی در مورد چگونگی شروع کار٬ آن را شروع کنید
********************************************************************************
نیما نامداری (بی نیاز از معرفی):
۱) کتابی هست به نام قورباغه را قورت بده، حرفش این است که اگر مثلا امروز چند کار هست که حتما باید انجامشان دهید و سخت ترین آنها قورت دادن یک قورباغه زنده است حتما اولین کاری که ابتدای روز انجام میدهید قورت دادن همان جناب قورباغه باشد. با این پیشنهاد شدیدا موافقم. تکاورها اول سراغ بخش مشکل کار میروند. این هم امکان میدهد که اصلاح برآوردهای زمانی و مالی بهتر و سریعتر انجام شود هم اعتماد به نفس برای مابقی فعالیتها را بیشتر میکند.
۲) هم نسلان ایرانی من هر چقدر خوب حرف میزنند بد مینویسند. با زبان فارسی بیگانهایم و جملاتمان نا مفهوم است. یک تکاور باید بتواند سلیس و خوشخوان بنویسد. دقت کنید ادبی و زیبا منظورم نیست. گزارش پروژه جای پیچیده نویسیها و آرایههای ادبی زائد نیست. پیشنهاد من برای بهبود نگارش مطالعه مستمر ادبیات داستانی است.
۳) چقدر وحشتناک است وقتی که دنبال سند یا گزارشی می گردی و نمی توانی پیدایش کنی. بارها برای من پیش آمده که ایدهای در ذهنم جرقه زده اما برای پروراندن آن نتوانتستم بقیه مستندات پروژه را پیدا کنم. مستندات (کاغذی و الکترونیکی) راحت گم میشوند. در قفسهها، در کامپیوترها، در شاخههای فایل سرور شبکه، در ایمیلها و در انبوه نسخهها و ویرایشها. از آن بدتر وقتهائی است که برای یک کار جدید احتیاج به مستندات پروژههای قبلی دارم یا میخواهم برای نوشتن پروپوزال از مدلها و تجربههای قبلی استفاده کنم اما آنها را پیدا نمیکنم. منظم باشید و سعی کنید مدیریت مستندات را جدی بگیرید.
۵) سلیقه شخصی است اما افرادی را که اهل نوشتن بر روی کاغذ و استفاده از فرد دیگری به عنوان تایپیست هستند خیلی جدی نمیگیرم. دقیقا مثل افرادی که برای یک ارتباط رسمی و حرفهای همان آی دی یاهو را میدهند که شبها با دوستانشان چت میکنند. فکر کنید مدیرکل یک اداره مهم در یک وزارتخانه، برای ارسال یک گزارش این آدرس را به من داد: yahosein2000@…
۶) بی هیچ اغراق من آدم موفقی ندیدهام که صبحها دیر از خواب بیدار شود (مشاغل روشنفکرانه را لطفا فراموش کنید). نمیدانم در هوای صبح گاهی چه رازی است که آدم را به هیجان میآورد کارائی را بالا میبرد و قدرت ذهن را چند برابر میکند. به خصوص اگر با سازمانهای دولتی سروکار دارید ناچارید سحرخیز باشید چون آنها فقط تا ظهر کار میکنند، ژستهای تا شب کار کردن و اضافهکاری دولتیها را جدی نگیرید!
۷) یک تکاور جوان جاهطلب است اما حسود نیست. میل به پیشرفت و بالاتر رفتن در ساختار پروژه را داشته باشید اما از موفقیت همکارتان حرص نخورید. در کنار همکاران قوی است که شما هم قوی خواهید شد.
۸) دموکراسی را برای مدیریت پروژه خلق نکردهاند. در پروژه وزن نظر آدمها یکسان نیست. یک تکاور باید تصور واقعبینانهای از جایگاه خودش داشته باشد این جایگاه البته میتواند با گذر زمان تغییر کند. اگر جایگاه واقعی خودتان را بدانید بهتر میتوانید با تیم پروژه ارتباط برقرار کرده و خودتان را در معرض تجربههای جدید قرار دهید.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید