به لطف دوستان چندین توصیه جدید دریافت داشتم. اکثر این توصیه ها روی جزییات بیشتری از صنعت مشاوره یا فعالیت های تحقیقاتی متمرکز شده اند. ضمن این که علی سرزعیم از زاویه متفاوتی به موضوع نگاه کرده که برای خود من جالب بود. ایده ام این است که در پایان همه توصیه ها را دسته بندی کرده و در یک جزوه اینترنتی منتشر کنم. ضمنا این مطلب قسمت چهارم هم دارد که با یک فرمت متفاوت ارائه خواهد شد.
دکتر فرزاد موحدی، استاد دانشگاه صنعتی اصفهان، مشاور ارشد ایران خودرو، رییس و شریک هشت ساله من در چندین و چند پروژه مختلف:
۱) از متدولوژی غافل نشوید. همه مشاوران باید برای کار خود متدولوژی داشته باشند. متدولوژی به شما میگوید چه حوزههایی را لازم است مطالعه کنید، چه اطلاعاتی مورد نیاز است و چگونه این اطلاعات جمعآوری می شوند، به علاوه متدولوژی میگوید روش تحلیل اطلاعات چگونه است؟ و چگونه تحلیلهای فوق شما را به یک تحلیل جامع و سیستمی از مساله میرساند؟
۲) قبل از آنکه کار را شروع کنید اول متدولوژی خود را با کارفرما مکالمه کنید و از اطمینان کارفرما نسبت به متدولوژی مطمئن شوید.
۳) اجازه ندهید کارفرما در طول کار متدولوژی شما را تغییر اساسی دهد مگر آن که واقعا خطایی در متدولوژی شما وجود داشته باشد.
۴) متدولوژی خود را همواره بهبود دهید و سعی کنید بعد از پایان کار آن را زیر سواال ببرید و نقایص را پیدا نمایید. توجه کنید قابلیت محوری بسیاری از مشاورین و شرکتهای مشاور جهان در متدولوژی ان ها است.
۵) در کار مشاوره اطلاعات همواره یکی از حرفهای اصلی را میزند. تکلیف اطلاعات بیرونی مشخص است اما در مورد اطلاعات داخلی؟ معمولا افراد به جای آن که به شما دادههای مورد نیاز را بدهند تفسیرهای خودشان را ازمی دهند توجه کنید این تفسیرها همواره صحیح نیستند و در بهترین حالت فقط نشاگر بخشی از مشکل است.
۶) در مورد اطلاعات داخلی سازمان وقت کافی بگذارید شما باید سازمان و شرایط آن را بفمید بنابراین از جلسه گذاشتن با افراد سازمان غافل نشوید.
۷) بسیاری از مواقع به -خصوص در شرکتهای دولتی- درباره موضوعی که شما کار می کنید قبلا کارهای فراوانی توسط افراد و یا بخشهای دیگر سازمان انجام شده است و نتایج آن نیز معمولا در کشوها و قفسههای سازمان مدفون شده اند بنابراین حتما لازم است سابقه کارهای قبلی مرتبط را ردگیری کنید و به گزارش های فوق دست پیدا کنید. هرگز فکر نکنید مطالعه این گزارشها تلف کردن وقت است.
۸) مواظب شرایط سیاسی سازمان باشید ممکن است برخی از افراد(مدیران، کارشناسان) از کار شما و نظرات شما سو استفاده سیاسی کنند و بخواهند یا موقعیت خود را در سازمان ارتقا دهند و یا آنکه با استفاده از شما مدیر و کارشناسی را برکنار کنند.
۹) اگر جلسه با مدیران دارید توجه کنید مدیران شرکت افراد اجرایی هستند و میخواهند ما به ازای حرف شما را در عمل بفهمند لذا از تکرار حرفهای تئوریک جدا خودداری کنید زیرا بعد از یک جلسه به کلی از شما نا امید میشوند.
۱۰) معمولا افراد سازمان با برخی از ابزارهای مدیریت (TQM, BSC, HOSHIN, SIX SIGMA…) آشنا هستند و این، کار شما را سخت می کند زیرا هر یک از آنها میخواهند شما را به سمت این ابزارها بکشانند مواظب باشید از متدولوژی خود عدول نکنید.
۱۱) در مورد استفاده از ابزارهایی که گفته شد هوشیار باشید زیرا اولا در کتابها فقط مفهوم این ابزارها توضیح داده است نه روش بکار گیری و ثانیا بسیاری از این ابزارها با شرایط فعلی سازمانهای داخل کشور سازگار نیست.
۱۲) اگر از ابزاری استفاده میکنید مواظب باشید فرضیات پایه آن را به هم نزنید زیرا آن را به شیر بی یال و دم تبدیل میکند. همیشه توجه کنید افراد دیگری در دنیا هستند که بیشتر از شما در این مورد تحقیق میکنند و اگر در ابزار اشکالی وجود داشته باشد آن ها قبل از شما آن را تغییر خواهند داد. البته همیشه بد نیست به سایتهایی که متولی توسعه ابزارهای مدیریت هستند مراجعهئ کنید و در جریان آخرین اصلاحات باشید. در این باره عضو FORUM ها هم میتوانید بشوید.
امیرحسین ولی قزوینی (مدیرعامل شرکت پیوند مدیریت):
خلاصه خصوصیاتی که یک تکاور از نظر من باید داشته باشه به دو دسته عمده تقسیم میشه: یکی خصوصیات ذاتی و اخلاقی و دیگری قابلیت های حرفه ای (که اکتسابی هم هست).
خصوصیات ذاتی و اخلاقی مثل:
۱) سطح IQ و EQ
۲) میزان اعتماد به نفس
۳) قابلیت اعتمادپذیری و اعتمادسازی
۴) نحوه رفتارهای اجتماعی و ارتباطات بیرونی
۵) نحوه رعایت اصول و قواعد اجتماعی و عمومی
۶) میزان مطالعه عمومی و کتب و مقالات مرتبط
۷) نظم و ترتیب درانجام کارها و امور شخصی
۸) تعهد کاری و ارائه ضمانت اخلاقی در کار
۹) پشتکار و تلاش مظاعف برای یادگیری بیشتر
۱۰) قابلیت مشارکت طلبی و همکاری گروهی
۱۱) افتادگی و فروتنی به جای غرور کاذب
۱۲) کنجکاوی، نوآوری و خلاقیت
۱۳) سایر هنرها و توانمندیهای شخصی
خصوصیاتی حرفه ای مانند:
۱) میزان دانش و توانمندی تخصصی و اطلاع از علوم و موضوعات جدید
۲) توانایی تحلیل و درک موقعیت و شرایط دنیای واقعی
۳) تجزیه و تحلیل مسائل و ارائه نتایج آن به صورت مستند و ارائه پیشنهاد و نظر
۴) ارائه نتیجه و جمع بندی موضوعات کاری و نوشتن گزارش
۵) توانایی ایجاد و ترسیم مدل ذهنی از مسائل و موضوعات جدید
۶) میزان توانمندی بر روی زبانهای تخصصی
۷) میزان توانمندی بر روی کامپیوتر و اینترنت
۸) نحوه بیان و استفاده از فنون مذاکره
۹) توانایی سوال کردن و پاسخ شنیدن
۱۰) ارتباط با کارفرما و همکار و مدیر و نترسیدن از نحوه ارتباط
۱۱) هیچ یک از پارامترهای سرعت، کیفیت و هزینه را فدای دیگری نکند.
۱۲) اصرار به دریافت حقوق و دستمزد بالا نکند بلکه از طریق ایجاد ارزش افزوده بیشتر، کارفرما را راضی به پرداخت بیشتر کند.
۱۳) متمرکز روی کار باشد و وقتی خارج از محل کار هست سعی کند بیشتر به زندگی شخصی توجه کند.
۱۴) عادت به مستندسازی و آرشیو اطلاعات و تجارب داشته باشد و در صورت نیاز سریعا به آنها دسترسی پیدا کند.
۱۵) اطلاعات فنی در مورد کاری که انجام می دهد را بداند.
**************************************************************************************
عیسی پیله ور (مشاور مدیریت):
حامد عزیز، تکنیکها و توصیه های خوبی مطرح کرده اید … و هر چند دیدگاهم در مورد مشاوره مدیریت با دیدگاه شما تفاوتهائی دارد (احتمالا مخالفش نباشید ولی اولویتها و وزن آیتمها تفاوت دارد) ولی چند نکته را یادآوری می کنم: اول اینکه تیم مشاوره نقشهای متفاوتی دارد و توانائیهای اعضا و بویژه لیدر کلی با هم متفاوت است که ظاهرا شما به اعضا تیم پرداخته اید. دوم اینکه کلید اصلی موفقیت اثربخش بودن فعالیتها و خروجیها برای حل مسئله و نیاز کارفرماست. (لذا و)سوم اینکه بهترین کار را شروع کار از تهیه درفت گزارش نهائی به کارفرما می دانم. در فرصت بهتری اگر مایل بودید دیدگاه و روش خود را مطرح می کنم که به تکمیلش کمک کنید.
**************************************************************************************
علی سرزعیم (کارشناس ارشد اقتصاد و سرمقاله نویس دنیای اقتصاد):
حامد در مورد حرفه ای بودن یا به تعبیر خودش تکاور بودن نکات خوبی را نوشته ولی به نظرم بیشتر کسی را مدنظر قرار داده که اولا در حوزه مدیریت کار می کند و ثانیا بیشتر در شرکت هایی مشغول به کار هستند که تحقیقات تخصصی نمی کنند. یعنی هر روز یک جور پروژه سراغشان می آید یا گیر می آورند و آنها باید بتوانند از پس آن برآیند. لذا آدم های فوق العاده منعطفی را نیاز دارند تا این نیازهای متنوع را برآورده سازد. من حرفه ای بودن را صرفا در مورد پژوهشگری اقتصاد در نظر دارم و برای چنین شغلی این معیارها را در نظر می گیرم.
۱) در عرصه آکادمیک و در عرصه کارهای کارشناسی و اداری نیز یک نوشته ناقص و کوچک بهتر از صدساعت حرف زیباست. لذا باید در اولین زمان ممکن مقصود را نوشت و مکتوب کرد. مکتوبات می ماند ولی حرف ها فراموش می شود. لذا یک کارشناس حرفه ای اقتصاد با نوشتن مانوس است. زیاد می نویسد و دستش به نوشتن باز است. وبلاگ نوشتن یا مقالات مکرر نوشتن در روزنامه راه مناسبی برای روان شدن نگارش است.
۲) یک کارشناس حرفه ای با اصول ویرایش آشناست. من تقریبا ندرتا کسی را دیدم که سراغ کلاس ویرایش برود. به همین دلیل اکثر متن هایی که می خوانم سرشار از اغلاط ویرایشی است. متاسفانه اصول نگارش درست به طور عام و نگارش علمی و نگارش اداری (گزارش اداری، صورتجلسه نویسی، نامه اداری نویسی) به طور خاص در دانشگاه های ما آموزش داده نمی شود. لذا زمان زیادی صرف می شود تا افراد چنین چیزهایی را یاد بگیرند. اگر نیم نگاهی به تزهای فوق لیسانس (از جمله تز خودم) و حتی دکترا بیاندازیم و به این اشکالات توجه کنیم سردرد می گیریم.
۳) یک کارشناس حرفه ای قطعا خود تایپ انجام می دهد. زمان اینکه چیزی را دستی بنویسی و بعد بدهی تا تایپ شود گذشته است. فرد باید تایپ فارسی و انگلیسی خوبی داشته باشد.
۴) یک کارشناس حرفه ای باید در زمینه ارائه مطلب یعنی درست کردن پاورپوینت های خوب و ارائه شفاهی مهارت داشته باشد. پاورپوینت درست کردن مهارت مهمی است که نباید صرفا کار با این نرم افزار را ملاک گرفت. مقصود این است که بتوان از ابزار گرافیکی برای انتقال مفاهیم استفاده کرد. این کار نیاز به آموزش دارد. کو استاد؟ کو کلاس؟ مهارت ارائه شفاهی که خود مهارت سخت تر و دیریاب تری است. مجهز بودن به اشعاری از مثنوی و لطایفی که مقصود را به خوبی برساند قطعا در اقناع کنندگی تاثیر بینهایت دارند. “واقعا دو صد گفته چون نیم ضرب المثل نیست”
۵) یک کارشناس حرفه ای باید زبان خوبی داشته باشد. بخش بزرگ کار ما خواندن مطالب انگلیسی است.
۶) یک کارشناس حرفه ای اقتصاد باید مرتب روزنامه های اقتصادی، گزارش های فصلی و ماهانه و سالانه بانک مرکزی را بخواند. به طور مستمر به گزارش های اقتصادی مربوط به ایران که توسط نهادهای بین المللی عرضه می شود را نگاه کند.
۷) به اعتقاد من نمی شود نیم نگاهی به جهان نداشته باشیم. لذا خواندن ادواری گزارشهای مربوط به رشد اقتصاد جهانی و وضعیت قطب های اقتصاد جهانی ضروری است. دکتر هادی صالحی اصفهانی در ایران که بود می گفت مرتب اکونومیست را از این لحاظ مطالعه می کند.
۸) یک کارشناس حرفه ای باید مجموعه ای از آمار و ارقام را حفظ باشد. اگر کسی در مورد بودجه دولت، سهم مالیات ها، درآمد سرانه، حجم نقدینگی و مسائلی از این دست سوال کرد اطلاعاتی داشته باشد.
۹) یک کارشناس حرفه ای بانک اطلاعات خوبی در طول زمان فراهم می آورد تا در زمان مقرر بتواند به سرعت از آنها استفاده کند. این مسئله خصوصا در ایران که دست یابی به آمارهای ابتدایی کار دشواری است اهمیت زیادی دارد.
۱۰) یک حرفه ای باید سایت های تخصصی اقتصاد را روی اینترنت بشناسد و بتواند نیاز خود را سریعا در آنها جستجو کند. تاکید می کنم که جستجو در گوگل ابدا کافی نیست.
۱۱) یک حرفه ای باید سازمان های اقتصادی ایران و نهادهای وابسته به آنها را بشناسد. تا جای ممکن سری به آنها زده باشد. در هر سازمان یکی دو نفر را بشناسد تا وقتی که نیازی مطرح شد بدون اینکه به دنبال درخواست نامه رسمی برای مراجعه باشد نیازش را به سرعت با یک تلفن برآورده سازد.
۱۲) یک کارشناس حرفه ای اقتصاد باید اهل فن در این حوزه را در ایران بشناسد و بداند که هر کس در چه حوزه ای وارد است و چگونه می توان نیازهای تخصصی را از افراد گوناگون طلب نمود.
۱۳) آشنایی با نرم افزارهای اقتصادسنجی و کمی ریاضی برای یک حرفه ای اقتصاد ضروری است. داشتن این نرم افزارها و آشنایی با نحوه بکارگیری آنها واجب عینی نیست گرچه سطح کارهای کارشناسی در ایران معمولا پایین تر از آنست که کسی رگرسیون انجام دهد.
۱۴) یک توصیه صحیح اما بدون کاربرد در ایران این است که باید ریاضیات خوبی داشت و سریع بتوان یک مدل ساخت و مقصود را از طریق مدلهای ریاضی بیان کرد. فعلا که از این حرفها در ایران خبری نیست
۱۵) من خواندن وبلاگ های اقتصادی خصوصا آنها که توسط اساتید ممتاز خارجی نوشته می شود را جدا توصیه می کنم. به نظرم به این شکل آدمی مفاهیم را بهتر می فهمد و بهتر آنها را هضم می کند. طبیعی است که خواندن کتاب های اقتصادی که هر از چندگاهی یکی از آنها گل می کند قطعا در باز شدن فکر و یافتن درک بهتر نسبت به منطق اقتصادی موثر است. با این تدابیر همیشه عینک اقتصاد بر چشم شما خواهد بود حتی اگر سرکار نباشید و به تفریح بروید!
تمام نکات فوق با این فرض بود که کاری برای شما تعیین شده و قرار است بتوانید آن را خوب انجام دهید. اما ابعاد دیگری هم مطرح است که ربطی به چگونگی انجام کار ندارد:
۱) یک حرفه ای تلاش می کند تا در یک حوزه تخصصی کار کند تا به این تخصص شناخته شود و مزیت پیدا کند. متاسفانه این امر جز از طریق کار کردن در سازمان های دولتی و استخدام دائمی ممکن نیست.
۲) یک نکته ساده و بدیهی اما مهم. من از تجربه استخدام کردن فهمیدم که ما ایرانی ها رزومه درست کردن را بلد نیستیم. تقریبا از روی نحوه رزومه درست کردن افراد می توان حرفه ای بودن آنها را به خوبی تخمین زد. یک حرفه ای رزومه خوبی دارد و دائما آن را بروز می کند. منظور از خوب قالب آنست نه محتوا.
۳) حرفه ای فاصله خود را با روشنفکر خیالباف و کلی گو، مدیران حراف و متملق، سیاست مداران شارلاطان، کارمند کارشناس نما و بی سواد حفظ می کند.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید