ظاهرا برخی دوستان نمیخواهند بگذارند ما سرمان به درس و مشقمان باشد و از وبلاگ و سیاست به دور باشیم. کامنتهایی میگذارند و برداشتهایی از مطلب میکنند که آدم مجبور میشود جواب بدهد:
۱) من طرفدار خاتمی هستم و در حد خودم برای آمدنش تلاش کردم. الان هم امیدوارم خاتمی در انتخابات برنده شود که اگر نشود در تصمیمات آینده زندگی من تغییرات مهمی رخ خواهد داد. نگرانی من این است که با شعارهایی بیاید که نتواند پیروز شود یا با تیم ضعیفی بیاید که نتواند توفیق اجرایی مناسب داشته باشد.
۲) دولت خاتمی به لحاظ اقتصادی موفق بوده است. نیازی به یادآوری آن نیست. فقط بدانید که بخشی از همان مردان/زنانی که آن موفقیتها را ایجاد کردند الان از خاتمی دلخور هستند و ممکن است این بار همراه او نباشند. نگرانی من این بود که حتی نسبت به دفعه قبل با چهرههایی غیراجراییتر ظاهر شود.
۳) خاتمی لزوما سخنران خوبی نیست. من چندین و چند بار پای سخنرانیهایش در ایران و خارج بودهام. حوصله مخاطب را سر میبرد و به نکات ملموس و انضمامی اشاره نمیکند. این را باید به او متذکر شد. تیپ صحبتهای خاتمی برای مدتی جذاب است و بعد از آن کشش خود را از دست میدهد.
۴) من اگر باشد در ذهنم خاتمی را با کسی مقایسه کنم و او را به الگوبرداری از رفتار آنها توصیه کنم کسانی را در ذهن میآورم که در قد و قواره خود خانمی یا بالاتر از او هستند از جمله آقای هاشمی. حتما شوخی میکنید که موقع نوشتن این مطلب رقیب فعلیاش در ذهنم بوده است.
۵) خوشحالام که سالها است که خط سیاسیام روشن است: تکنوکراسی عملگرایانه اصلاحطلبانه. هر وقت در هر انتخاباتی و هر جایی مطلبی نوشتهام از این جریان فکری دفاع کرده و میکنم.
۶) مگر به نقد شفاف معتقد نیستیم؟ بگذارید صریح و گزنده نقد کنیم و جوابهای دیگران را هم بشنویم. در این نقد احترام کسی را هم که زیر پا نگذاشتیم. اینکه دیگران آن را بازچاپ میکنند دیگر مسوولیت ما نیست چرا که ما وبلاگی هستیم با مسوولیت محدود.
۷) نکته آخر اینکه به نظر من نباید نگران تعدد نامزدهای قوی اصلاح طلب بود. با محاسبات ریاضی میشود نشان داد که به طور میانگین این موضوع میتواند باعث بالا رفتن درصد مشارکت در انتخابات و تعداد رایها شده و با دو مرحلهای کردن انتخابات نهایتا به نفع اصلاحطلبان تمام شود.
مرخصی باز تمدید میشود مگر اینکه کامنتها پر زور باشند 🙂
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید