هنر سیاستمدار و روزنامهنگار این نیست که در موضوعات بدیهی ژست اصولگرایی و اخلاقی بودن و اصلاحطلبی بگیردِ، هنر آن است که هنگام مواجه شدن با موضوعات بحثبرانگیز و حساس (Controversial) منطقی برخورد شود. این مطلب سایت تابناک را بخوانید تا بفهمید چه میگویم.
۱) نویسنده مطلب انگار هنوز در عصر رجزخوانی و قبیلهگرایی زندگی میکند و نمیداند که در عرف سیاست رایج یک کشور هر قدر هم با کشور دیگری مشکل داشته باشد آن را مسخره نمیکند و جایگاه دزدان دریایی نمیخواندش.
۲) عقده حقارتی که متاسفانه خیلی از ایرانیها نسبت به کشورهای عربی و ترکیه دارند در سر تا سر مطلب به چشم میخورد. کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس سالها است که فهمیدهاند دلارهای نفتی را باید صرف سرمایهگذاری روی زیرساخت و نیروی انسانی و داراییهای جایگزین در سطح جهانی کرد و به همین خاطر هم روز به روز از اتکای اقتصادشان به نفت و گاز میکاهند. توضیحات تفصیلیاش بماند. واکنش ایرانیها اعم از عوام و به اصطلاخ نخبه به این سیاستها و پیشرفتها مسخره کردن و بادکنکی خواندن رشد اقتصاد آنها است. متاسفانه وقت ندارم که لینکش را پیدا کنم ولی یکی از افسوس برانگیزترین نوشتههایی که در ماههای اخیر خواندهام مطلب یکی از نویسندگان اقتصادی مطبوعات اصلاحطلب (خوشبختانه از گروه اصلاحطلبان ضد اقتصاد آزاد) بود که در واکنش به صدور خاک یکی از استانهای جنوبی برای یکی از پروژههای عمرانی در جنوب خلیج فارس گفته بود همین مانده است خاکمان را بدهیم به این عربهای مفتخور! جالب بود که بقیه هم تاییدش کرده بودند و کسی نپرسیده بود آیا مفتخور کسی است که پروژه عمرانی اجرا میکند یا کسی که خاکش را به صورت خام صادر میکند
۳) گروههایی امثال تابناکیها رفتار جالبی دارند. کافی است پای چیزهایی از جنس غرور و حیثیت ملی به وسط بیاید تا حتی برای مسافرت شخصی افراد هم تعیین تکلیف کنند و از دولت بخواهند تا جلوی مسافرت مردم به امارات را بگیرد تا حال اماراتیها گرفته شود! خوشبختانه معیار سنجش میزان پایبندی آدمها به اصول آزادیخواهی خیلی پیچیده نیست. این که یک نفر و گروه تا کجا پای آزادی انتخاب افراد میایستند و چه قدر ساده آزادیها را پای مفاهیم کلی قربانی میکنند ملاک خوبی برای آزادخواه بودن است.
۴) تابناکیها در این بی اخلاقی سیاسی تنها نیستند. آنها برآمده از همین جامعه هستند. اگر شک دارید به کامنتهای پای مطلب نگاه کنید تا مردم اینترنت خوان جامعهمان را بهتر بشناسید. یا از آن سادهتر، نظرات افراد را در بازیهایی مثل اسم خلیج فارس دنبال کنید تا درک بهتری از ماجرا پیدا کنید. ناراحتکننده است که حتی روشنفکران ما هم در قبال این ماجراها و نژادپرستیهای ذیل آن معمولا ساکت هستند و سعی نمیکنند کمی روی این موضوع بحث کنند که آدم حتی با دشمنش هم نباید از مرز اخلاق و انصاف خارج شود.
پ.ن: من برای بار دوم از دوستان خواهش میکنم مطالب من را به بالاترین (و بقیه سایتهای پربیننده) نفرستند. ظاهرا مجبورم توضیح واضحتری بدهم. اولا من علاقهای به داشتن خواننده بیشتر ندارم. روشنتر بگویم اصلا نمیخواهم خواننده مطالبم از یک حدی بیشتر شود. بنا بر این از رفتن یا نرفتن مطالبم به بالاترین نفعی نمیبرم. دلیل دوم و مهم هم این است که من جامعه خواننده وبلاگم را میشناسم و آنها هم من را میشناسند و منظورم را متوجه میشوند. بسیاری از خوانندگان بالاترین نه تنها گذری هستند بلکه مطلب را سر سری میخوانند و بر اساس برداشتهایشان خارج از کانتکس نظر میدهند. نظراتی که در اکثر (تاکید میکنم اکثر) اوقات ربطی به منظور نویسنده ندارد. چون حدس میزنم که دوباره سیل توهین به من در بالاترین برای این پ.ن سرازیر شود لازم است روشن کنم که وبلاگی که چند هزار خواننده فرهیخته و دقیق دارد و بسیاری از مطالبش کامنت انتقادی فراوان میگیرد از چند تا نظر گذری نمیترسد که نگران نقد شدن در فضای عمومی باشد.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید