وزارت بهداشت به همه بیمارستان های خصوصی و دولتی دستور می دهد که موظفند بیماران اورژانسی خصوصا مصدومان ترافیکی را فورا پذیرش کنند. تا این جای ماجرا درست است ولی مشکل وقتی پیش می آید که خیلی از بیماران اورژانسی بیمه نیستند و اطرافیانشان هم به تجربه دریافته اند که می توانند کاری کنند که هزینه درمان را نپردازند و لذا عملا کل هزینه به گردن بیمارستان ها می افتد. این یک نمونه عینی انتقال فشار از یک نهاد به نهاد دیگر و شانه خالی کردن از بار مسوولیت است. اگر کشور بیمه همگانی داشت یا اگر مکانیسمی وجود داشت که بیمارستان ها می توانستند در موارد این طوری بعدا پولشان را از دولت بگیرند یا مثلا مقدار ثابتی بابت این نوع خدمات از دولت یا تامین اجتماعی بگیرند باز ماجرا درست بود ولی تا جایی که من می دانم چنین مکانیسمی هم وجود ندارد. در نتیجه بیمارستان خصوصی که به زحمت سرپا ایستاده است با این سیاست عملا مجبور می شود بخشی از وظیفه نظام تامین اجتماعی را به عهده بگیرد.
نمونه دیگر انتقال فشار کنترل کرایه تاکسی ها است. در اقتصادی که تورم ۱۵ درصدی دارد فشار آوردن به رانندگان تاکسی برای ثابت نگه داشتن کرایه شان در سال آینده دقیقا به این معنی است که بگویید آقا امسال بیش از ۱۵ درصد از قدرت خریدت را کم می کنیم (چون هم هزینه تعمیر و نگهداری بیش تری باید بدهد و هم در نقش مصرف کننده کالاها را گران تر بخرد) تا بقیه مردم راضی باشند و دلشان خوش باشد که تاکسی گران نشده است. این جا هم راننده تاکسی باید جور بی نظمی مالی دولت را بکشد. البته در عمل هم دیده ایم که عامل های اقتصادی که انسان عقلانی هستند با این نوع انتقال فشارها چه طور برخورد می کنند.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید