• بازارهای مالی و رشد اقتصادی

    این اولین مطلبی است که برای دوره جدید شرق نوشتم:

    اهمیت توسعه یافتگی بازارهای مالی در رشد اقتصادی تا همین اواخر جزء مباحث فراموش شده در اقتصاد توسعه بوده است. اولین مطالعه برای سنجش تاثیر توسعه یافتگی مالی بر رشد توسط گلداسمیت در سال ۱۹۶۹ میلادی صورت گرفت که البته از زاویه روش های سنجش و مدل اقتصادسنجی نقدهای مهمی بر آن وارد است با این همه این مطالعه این سوال مهم را پیش پای محققان و سیاستگذاران قرار داد که آیا بین رشد اقتصادی و توسعه یافتگی مالی رابطه ای وجود دارد و اگر وجود دارد جهت علیت از کدام سمت است؟ آیا بازارهای مالی توسعه یافته تر باعث ارتقای سطح رشد می شوند یا بر عکس انتظار از رشد اقتصادی باعث توسعه یافتگی بازارهای مالی؟

    پیش از ورود به این سوال ابتدا باید روشن کنیم که منظور از توسعه یافتگی مالی چیست؟ این سوال پاسخ قطعی ندارد و مجموعه ای از معیارها برای آن به کار می رود. یک معیار برای ارزیابی قدرت بازار مالی در یک کشور نسبت ارزش سهام شرکت های حاضر در بورس به کل تولید ناخالص ملی این کشور است. چنین شاخصی نشان می دهد که چه بخشی از سرمایه گذاری های کشور در بازارهایی که قدرت نقد شوندگی بالا دارند خرید و فروش می شود. این نسبت برای ایران حدود یک چهارم است در حالی که برای بسیاری از کشورها بیش از یک است. نسبت های معمول دیگر حجم سهام خرید و فروش شده در بازار سهام، سهم وام های تخصیص یافته به بخش خصوصی در اقتصاد و سهم وام ها و اعتبارات اعطایی از طریق بانک های خصوصی به نسبت اعتبارات هدایت شده از طریق بانک مرکزی و بانک های دولتی است. هر قدر این نسبت بزرگ تر باشد نشان می دهد که اعتبارات بخش خصوصی که حساسیت بیشتری به کیفیت سرمایه گذاری دارد در اقتصاد قوی تر است. نقطه عزیمت محققانی که روی رابطه کیفیت بخش مالی و رشد متمرکز می شوند این است که بخش مالی با کاهش هزینه های مبادله و عدم تقارن های اطلاعی در اقتصاد نهایتاً باعث ارتقای سطح پس انداز، انباشت سرمایه، رشد فناوری و رشد اقتصادی می شود. چنین تاثیری از چند مسیر مختلف می تواند رخ دهد؛

    ۱- بازار مالی سرمایه ها را برای سرمایه گذاری در فناوری بسیج می کند. مهندسی را تصور کنید که ایده ای برای طراحی و تولید یک محصول خانگی جدید دارد که می تواند سهم بسزایی در ارتقای رفاه خانوارها ایفا کند. چنین فردی برای تبدیل کردن ایده خود به یک محصول تجاری نیازمند سرمایه گذاری در ماشین آلات و تجهیزات است و طبیعی است که علاقه مند یا حتی قادر نیست که همه سرمایه مورد نیاز را هم به طور شخصی تامین کند. بازارهای مالی این امکان را فراهم می کنند تا او با عرضه سهام شرکتش در بازار بورس و یا عقد قرارداد با بانک های سرمایه گذار منابع مالی مورد نیاز خود را تامین کرده و در عوض سرمایه گذاران را در عواید مالی پروژه خود سهیم کند. بازارهای مالی از یک طرف با تامین پول مورد نیاز کارآفرین به رشد فناوری و تجاری شدن ایده او کمک می کنند و از طرف دیگر مشوقی برای سرمایه گذاران کوچک برای سرمایه گذاری کردن در این فرصت ها فراهم می کنند.

    ۲- بازارهای مالی راجع به فرصت های سرمایه گذاری اطلاعات ایجاد می کنند. یک سرمایه گذار خرده پا را تصور کنید که قصد دارد پس انداز اندک خود را سرمایه گذاری کند. اگر بازارها و نهادهای مالی (بانک های سرمایه گذار و بورس سهام) وجود نداشته باشد این فرد مجبور است تا راساً به بررسی شرکت های مختلف و کیفیت آنها پرداخته و نهایتاً در چارچوب اطلاعات و شناخت محدود خود به سختی زمینه سرمایه گذاری را انتخاب کند که لزوماً هم بهترین انتخاب برای او نیست. حال آنکه با بودن نهادهای مالی شخص می تواند صرفاً سرمایه خود را وارد بازار مالی کند و عملیات جست وجوی فرصت های سرمایه گذاری و تخصیص سرمایه را به نهادهای مالی واگذار کند.

    ۳- بازارهای مالی نقش نظارتی قوی برای شرکت های بزرگ فراهم می کنند. قیمت سهام یک شرکت شاخصی است که رابطه تنگاتنگی با ارزش بنیادی شرکت دارد لذا عملکرد مدیریت شرکت به سرعت خود را در قیمت سهام شرکت منعکس می کند. بازارهای مالی با عمومی کردن اطلاعات، تشویق شرکت های موفق و تنبیه شرکت های زیان ده نقش نظارتی قوی را ایفا می کنند که از بسیاری از سیستم های نظارت بوروکراتیک موثرتر عمل می کند. با توجه به عدم تقارن های اطلاعاتی که در بازارهای مالی وجود دارد و باعث می شود تا موسسات وام دهنده اطلاعات کافی از کیفیت شرکت وام گیرنده نداشته باشند این نقش بازارهای مالی تاثیر مهمی در کاهش شکست های بازار در بخش وام و اعتبارات ایفا می کند.

    ۴- بازارهای مالی ریسک سرمایه گذاری را تقسیم می کنند. اگر سرمایه گذاران مجبور باشند که شخصاً در پروژه ها سرمایه گذاری کنند قدرت متنوع سازی آنها به شدت کاهش می یابد. حال آنکه نقد شوندگی بالاتر در بازار سهام و امکان خرید سبد متنوعی از سهام این امکان را فراهم می کند تا سرمایه گذاران خود را در مقابل ریسک شرکتی مصون کنند. این ویژگی تمایل برای سرمایه گذاری در پروژه های مرتبط با توسعه فناوری یا محصولات نوآورانه که طبعاً با ریسک بالا همراه هستند را افزایش داده و نهایتاً به رشد فناوری در جامعه کمک می کند. از طرف دیگر نهادهای مالی که ماهیت بین نسلی دارند (مثلاً صندوق های بازنشستگی) این امکان را فراهم می کنند تا ریسک های ناشی از تحولات اقتصاد کلان که ممکن است تاثیرات منفی روی یک نسل خاص برجای گذارد به یک نسل خاص منتقل نشود و لذا تمامی نسل ها از جریان مالی هموارتری برخوردار شوند.

    با در نظر گرفتن مجموعه مسیرهای فوق مجموعه ای متنوع از مطالعات انجام شده است که همگی بر وجود تاثیر مثبت از سمت توسعه یافتگی بازارهای مالی به رشد اقتصادی تاکید می کنند. مطالعات مختلف نشان می دهند که اگر شاخص های بازار مالی در کشورهای کمتر توسعه یافته یا در حال توسعه به سطح متوسط این شاخص ها در گروه کشورهای پیشرفته تر ارتقا می یافت آن گاه سرعت رشد این کشورها می توانست بین نیم تا یک درصد افزایش یابد و این در یک فاصله زمانی ده تا بیست ساله به معنای افزایش ده تا بیست درصدی در سطح درآمد سرانه این کشورها است.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها