به دلایل محیط زیستی و اقتصادی شخصا با سرمایه گذاری هسته ای در ایران مخالفم با این حال به نظرم می رسد شیوه ای که لاریجانی برای هدایت مذاکرات در پیش گرفته است تا حد خوبی عقلانی است. سعی می کنم استراتژی ایران را با “ساده سازی های فراوان” در قالب یک “مدل ابتدایی” نظریه بازی ها توضیح بدهم.
اول از همه می دانیم که بازی مذاکرات یک بازی با جمع صفر است. بر خلاف مذاکرات تجاری که معمولا دو طرف از دست رسی به توافق نفع می برند در مذاکرات هسته ای یک طرف باید امتیازاتی بدهد تا طرف دیگر دست از برخی فعالیت هایش بردارد. لذا بر خلاف ادعاهای رسانه ای این بازی هرگز برد-برد نیست بل که یک بازی برد – باخت است که اگر طرف ایرانی خوب بازی کند می تواند قسمت برد را از آن خود کند. از این حیث می گویم برد باخت است که در صورت دست کشیدن ایران از مواضع خود غرب چیز جدیدی به دست نمی آورد ولی ایران برخی امتیازات را کسب می کند که پس از کسر کردن هزینه صرف شده برای سرمایه گذاری های هسته ای ممکن است منافع آن برای ایران مثبت باشد.
با این فرض کل بازی را می توان در قالب یک بازی چانه زنی (Bargaining) فرموله کرد. رابن اشتاین در مدل معروفش نشان داد که عامل زمان در بازی چانه زنی فاکتور مهمی است. هر قدر زمان می گذرد کل منافع ناشی از بازی کم می شود (مثل کیک بستنی که طرفین بر سر سهم از آن چانه زنی می کنند و خود کیک هم در حال آب شدن است). بنابراین متناسب با هزینه گذشت زمان برای طرفین ممکن است دست یابی به سهم” الف” در زمان الان به تر از سهم “ب” که بزرگ تر از الف است در زمان بعدی باشد. حل بازی چانه زنی نشان می دهد که طرفی که صبورتر است یا خود را صبورتر نشان می دهد و به عبارت دیگر هزینه گذشت زمان برای او کم تر است در نهایت می تواند سهم به تری از کل منافع را به خود اختصاص دهد. به عبارت دیگر طرف کم صبرتر که کیک برای او با سرعت بیش تری آب می شود عجله بیش تری برای رسیدن به توافق دارد و لذا آسان تر پیش نهاد طرف مقابل را می پذیرد.
به نظرم ایران اگر نقاط چرخش بازی را خوب تشخیص دهد می تواند از استراتژی “خود صبور نشان دادن” بهره گیری کند. با این استراتژی باید سعی کند نشان دهد که اولا طول کشیدن مذاکرات برایش مهم نیست و ثانیا روی مواضعش بایستد تا سطح پیش نهادات طرف مقابل را تا حد امکان بالا ببرد و درست قبل از این که طرف مقابل بازی چانه زنی را ترک کرده و بازی جدیدی – مثلا بازی تحریم یا جنگ – را شروع کند پذیرش خود را اعلام کند. در این چارچوب شعارهایی مثل این که “ما هرگز تعلیق را نمی پذیریم” یا “ما بر سر حقوق هسته ای مان مذاکره نمی کنیم” و نیز نمایش افتتاح تاسیسات هسته ای در واقع می تواند به عنوان علامتی به طرف مقابل مبنی بر زود تسلیم نشدن در بازی چانه زنی و تقاضای افزایش سهم تفسیر شود.
یک موضوع مهم هم تشخیص درست این موضوع است که بین علامت هایی که طرف مقابل می دهد کدام یک تهدید معتبر و کدام یک بلوف است. شکل علامت ها در دنیای سیاست یکی است و این هنر طرفین است که ببینند طرف مقابلشان تا چه حد می تواند به تهدید خود وفادار بماند. مثلا باید دید که آیا تهدید به تحریم توسط غرب با توجه به احتمال افزایش قیمت نفت امکان پذیر است یا نه؟ اگر علامت های بلوف و تهدید معتبر غلط تشخیص داده شوند آن وقت ایران ممکن است زیان بزرگی را متحمل شود. چه این که بلوف را به جای تهدید معتبر بگیرد و بازی را زود خاتمه دهد و چه این که تهدید معتبر را جدی نگیرد و خود را وارد مرحله پر هزینه ای از بازی کند.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید