در این مدت تبادل نظرهایی داشتهام با دوستانی که به احمدینژاد رای دادهاند. قبلن یکی دو بار گفتم که اینکه کسی به خاطر منافعش (مثلن افزایش حقوق) به او رای بدهد برای من قابل فهم است ولی اینکه کسی از طبقه متوسط و بالا با دلایل ارزشی این کار را بکند تا حدی زیادی قابل فهم نیست. روشن میکنم که منظورم از دلایل ارزشی و کسانی که بر اساس آن رای دادهاند چیزی فراتر و پیچیده تر از مثلن علاقه داشتن به تنگتر کردن حلقه فشار حکومت بر پوشش و زندگی شخصی مردم است. ترجیحاتی از این دست را میفهمم و (متاسفانه) درک میکنم که کسی نگران این باشد که جوانان یک ذره بیشتر نفس بکشند و به خاطر جلوگیری از رخ دادن آن احمدینژاد را ترجیح بدهد. فرض میکنم که کسانی که مخاطب گفت و گوی ما هستند در ذهنشان ارزشهایی پیچیدهتر و جدیتر از این ظواهر را مدنظر داشته باشند و این ترجیحی است که من بر اساس دادهها و تفسیرهای خودم نمیتوانم صادق بودن یا سازگار بودن آنرا درک کنم. امیدوارم بحثهای ذیل این نوع مطالب به روشنتر شدن مساله کمک کند.
روشن میکنم که اگر شخص احمدینژاد را کنار بگذاریم کاملن میتوانم باور یک نفر به ارزشهای محافظهکارانه یا راستروانه (امیدوارم در لفظ مناقشه نباشد) را درک کرده و تا حدی زیادی به احترام بگذارم. اینکه نمیتوانم صد در صد به آن احترام بگذارم این است که بخشی از باورهای محافظهکارانه به مداخله در رفتار دیگران مربوط میشود که از نظر من از اساس مردود است ولی فعلن این موضوع صحبت ما نیست. من میتوانم درک کنم که کسی به دلیل ترجیحات و باورهای محافظهکارانهاش به مثلن محسن رضایی یا لاریجانی یا قالیباف یا ناطق نوری یا توکلی یا ولایتی رای بدهد. ممکن است چنین انتخابی انتخاب من نباشد ولی مشکل بنیادی و صد در صدی با آن پیدا نمیکنم و چه بسا بتوانم در حد خودم با چنین دولتی هم همکاری منتقدانه کنم. متاسفانه شخص احمدینژاد برای من در این چارچوب رفتاری قرار نمیگیرد.
چرا به باور من کسی نمیتواند ادعا کند که به خاطر آرمانها و ارزشهایش احمدینژاد را به موسوی ترجیح داده است (ترجیح به کروبی و رضایی را به دلایل متفاوت میفهمم)؟
۱) احمدینژاد دچار مشکلات شخصیتی عدیدهای است که از یک انسان صادق و در مسیر فعالیتهای آرمانگرایانه سر نمیزد. ببینید در این چهار سال چند بار داستانهایی از معروفیت (عمدتا توهمآلود) خودش در جهان تعریف کرده است و چهقدر منم منم (البته گاهی با لفظ ما) کرده است. در زندگی روزمره اگر حتی یک فرد عادی اینقدر منیت داشته باشد و این قدر ناپخته در هر مجلسی خاطرات راست و دروغ از خودش تعریف کند عملن از چشم جمع میافتد چه برسد به آدمی در این رده.
۲) کسی که صادقانه به خاطر آرمانها تلاش میکند این قدر ذهنش را معطوف پروندهسازی و حذف دیگران نمیکند. این تلاش پایانناپذیر او برای انگ زدن و حذف مخالفانش و حتی منتقدان بسیار ملایم نشانهای جز قدرتطلبی محض نیست. دقت کنید که این فرآیند حذف حتی محدود به رقبای جناح مقابل نبوده و کسانی مثل سعید ابوطالب و عماد افروغ و خوشچهره و سبحانی را که با معیارهای دوستان اصولگرای ما افراد درستکار و مقبولی به شمار میآیند (و با معیارهای من هم گاهن افراد صادق و آزادهای هستند) را هم در بر میگیرد.
۳) آدم معتقد به آرمانها دایره پست و مقامهای آب و ناندارش را محدود نمیکند به چند نفر دوست محفلی که معلوم نیست اگر احمدینژاد رییس جمهور نمیشد در بهترین حالت حتی مدیرکل یک اداره استانی هم بشوند. نمیفهمم چه طور آدم میتواند به دلایل ارزشی به احمدینژاد رای بدهد و دم خروس مهرداد بذرپاش و امثال او را نبیند. این واقعیت که هر رییس جمهوری بلاخره تیم خودش را سر کار میآورد یک بحث است و اینکه یک نفر رای مردم کوچه و خیابان را با شعار مبارزه با رانتخواری در قدرت و باندبازی جمع کند و دست آخر به جای باند مدیران با تجربه و دنیا دیده؛ باندی از آدمهای درجه سه را به پستهای حکومتی برساند یک بحث دیگر است.
۴) احمدینژاد چه در شهرداری و چه در ریاست جمهوری بخش مهمی از فعالیتها و منابعش را صرفن معطوف به اقدامات رایآور کرده است. این کارها کجا و باور به دینی که در نظر پیشوایانش ارزش مقام دنیوی از عطسه بز کمتر است کجا؟
۵) …
دقت کنید که اینها صرفن نقاط منفی شخصیت احمدینژاد از زاویه معیارهای اخلاقی است و فعلن بحثی در مورد کیفیت تفکرات او در باب سیاستهای اداره کشور، ناپختگی رفتاری در تصمیمات مدیریتی و صحبتهای سادهلوحانهاش (مثالش ماجرای تولید انرژی هستهای در وان حمام) نمیکنیم.
و یک سوال آخر. فرض کنیم به باور شما صرف حفظ حکومت از همه اصول پایهای اخلاقی مثل راستگویی و حقوق انسانها مهمتر باشد. آیا نباید دنبال کسی باشید که چنین نظام حکومتی را تقویت کند تا اینکه به کسی رای دهید که با رفتارهایش همه ما را به این نقطه بحرانی رسانده است؟ آیا خود این که اداره امور را به دست چنین کسی بسپارید ضد ارزش نیست؟
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید