• برای رضا و آقا سعید و بقیه

    تو در زندانی که در برابر قامتت خیلی کوچک است

    الله اکبر‌های هرشبانه را هدیه بگیر

    و من در زندان بزرگم سرمای غریبه بودن را

    در جانم می‌ریزم

    بی‌غصه جوانه‌ها بیاسای برادرم

    خبر داریم که

    خاک همه‌شان خیس خیس است

    فردا که می‌آید، همه‌مان دور هفت‌سین فاطمه سبز می‌پوشیم

    و از بالای دربند سرفرازمان

    تلخی این روزها را به باد می‌سپاریم

    آمستردام، نیمه شبی از تیر ماه که خواب ندارم

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها