چرا ستارگان یک حرفه درآمدی بسیار بالاتر از بقیه دارند؟ ستارگان میتوانند هنرپیشه یا کارگردان سینما، ورزشکار، مربی ورزشی، پزشک متخصص، مدیر شرکت، سخنران حرفهای، موسیقیدان، مشاور روانپزشکی، و الخ باشند.
مدلهای سوپراستار در اقتصاد که با این مقاله مشهور شروع شده است سعی میکند به این سوال جواب بدهد. اول ببینیم مدل متضاد سوپراستار چیست؟ مدل معمول تولید در اقتصاد مبتنی بر بدهبستان (Trade-off)بین کیفیت و کمیت نیروی کار است. از این مثال ساده شروع کنیم. فرض کنیم میخواهیم برای نوشتن یک نرمافزار استاندارد حقوق و دستمزد برنامهنویس استخدام کنیم. نوع کار طوری است که عده زیادی از برنامهنویسان قادر هستند آنرا به خوبی انجام دهند. تنها تفاوت بین برنامهنویسان “سرعت (بهرهوری)” آنها است. پرستو میتواند برنامه را در عرض ۵۰ ساعت بنویسد ولی آزاده برای نوشتن برنامه ۱۰۰ ساعت لازم دارد. فرض کنیم عجلهای ناگهانی برای تمام کردن برنامه نداریم. در تعادل دستمزد پرستو ۲ برابر آزاده خواهد بود و در این نقطه کارفرما بین انتخاب آنها بیتفاوت خواهد بود. این حالتی است که تابع تولید ما نیاز به سوپراستار ندارد و کمیت (۵۰ ساعت پرستو یا ۱۰۰ ساعت آزاده) و کیفیت (بهرهوری دوبرابر پرستو) جایگزین هم هستند. بسیاری از مشاعل از این جنس هستند و لذا تفاوت بین نیروهای خوب و بد کمابیش کوچک (در حد چند برابر) و پیوسته است.
حال به نقطه مقابل نگاه کنیم. فرض کنیم کسی نیاز به عمل جراحی قلب باز دارد. مریم بهترین جراح قلب شهر است و رضا و شهرام بعد از او قرار دارند. در این حالت کیفیت و کمیت جراحان جایگزین هم نیست! به این معنی که همه ترجیح میدهند یک عمل توسط مریم داشته باشند تا اینکه دو عمل توسط رضا یا شهرام (یا حتی توسط هر دو آنها). به انواع مثالهای این طوری فکر کنید. اگر بخواهید نامزدتان یا استاد راهنمایتان را برای اولین بار به شام دعوت کنید احتمالن ترجیح میدهید یک بار به یک رستوران خوب بروید تا ۳ بار به یک رستوران شلوغ معمولی. مثالها را میتوان برای انتخاب فیلمی که میخواهیم ببینیم، رمانی که بخوانیم، دانشگاهی که میخواهیم تحصیل کنیم (یک مدرک از یک دانشگاه عالی در مقابل ۳ مدرک از یک دانشگاه متوسط) و الخ ادامه داد.
خلاصه این مدل این است که چون افراد بین جایگزینی گزینه برتر با واحدهای بیشتری از گزینههای پایینتر “بیتفاوت نیستند”، تقاضا برای نفر اول به صورت غیرخطی با تفاوت او با نفرات بعدی بالا میرود و طبعن چون ظرفیت محدود است در تعادل دستمزد نفر اول بسیار بالاتر از بقیه قرار میگیرد.
پیامدهای مدل را میشود در ابعاد مختلف ادامه داد. مثلن برای کسی که تازه وارد یک کارراهه از این جنس میشود (نوجوانانی که به سودای علی دایی شدن وارد دنیای فوتبال میشوند) عدماطمینان و واریانس مربوط به دستمزد آینده بسیار بالاتر است تا کسانی که وارد حرفههای غیرسوپراستاری (مثلن خلبانی هواپیمای مسافری) میشود.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید