به خاطر زنان لطفا کاری نکنید.
۱) ظاهرا شرکتهای اتریشی که کارشان نیاز به انرژی جسمی بالا دارد از استخدام مسلمانها خودداری میکنند. دلیلش هم این است که در طول ماه رمضان بهرهوری آنها پایین میآید و طبیعتا کارفرما این را دوست ندارد. خب البته قوانین استخدام منصفانه جلوی اینکه شرکتی کسی را به خاطر مذهبش استخدام نکند میگیرد ولی شرکتها معمولا بهانههای کافی مثل ضعف زبان را برای توجیه این کار دارند.
۲) نسرین سلطانخواه رییس مرکز سابق مشارکت زنان و مرکز فعلی زنان و خانواده گفته که در پی ارائه طرحی است که ساعت کار زنان کاهش یافته و مرخصیهای آنان بیشتر شود. تقریبا میتوان تصور کرد که کابینه رییس جمهور مهرورز و عدالتخواه با سهولت تمام چنین طرحی را تصویب خواهد کرد. استدلال همانی خواهد بود که خانم سلطانخواه گفتهاند: «ایفای همزمان نقشهای دوگانه اجتماعی و خانوادگی زنان در صورتی محقق خواهد شد که یکی از این نقشها به دیگری فشار وارد نکند بر همین اساس فضا، شرایط و تسهیلات کاری زنان شاغل باید بهبود یابد.»
۳) به نظرم مقدمات استدلال خانم سلطانخواه درست است. تا وقتی که زنان شاغل ایرانی بخواهند نقش دو گانه زن خانهدار/زن شاغل را ایفا کنند فشار زیادی به ایشان وارد میشود. ماجرا البته آرام آرام در حال تغییر است. نقش مردان کمکم در اداره خانواده بیشتر میشود. تسهیلات فنی و اجتماعی هم بلاخره به کمک زنان خواهد آمد. غذاهای نیمه آماده، مایکرویو، مهد کودک مناسب، پرستار بچه و الخ. با این حال تا رسیدن به نقطه تعادل مناسبی از وظایف درون/بیرون خانه، زنان شاغل فشار قابل توجهی را متحمل میشوند. معمولا بیش از مردان.
۴) با این همه و با وجود همه استدلالهای اخلاقی در مورد لزوم ارتقاء وضعیت کاری زنان، دنیای بیرون هم رفتار خاص خودش را دارد. چنین مصوبهای قطعا واکنش طرف تقاضا در بازار کار را به دنبال خواهد داشت. به این دلیل ساده که چنین سیاستی هزینه استخدام زنان را برای بنگاهها بیشتر میکند. چرا که داشتن هر کارمند هزینههای ثابت نسبتا قابل توجهی را در بردارد که با کاهش ساعت متوسط کار فرد و بیشتر شدن حق مرخصی شدیدا افزایش مییابد. البته در صورتی که قرار باشد حقوق به ازای کار کمتر ثابت بماند ماجرا بدتر هم میشود. در نتیجه به طور طبیعی جذابیت استخدام زنان برای بنگاهها پایین آمده و در درازمد سهم مشارکت زنان در بازار کار کم میشود.
۵) ممکن است گفته شود برخی بنگاهها که نیازی به نیروی تمام وقت ندارند میتوانند از این قانون استفاده کنند. این قانون تاثیری از این جهت ندارد. چون قبلا هم میشد با توافق کارفرما و کارمند قراردادی بر اساس ساعت کار کمتر تنظیم نمود. همچنین احتمال دارد چنین مصوبهای فقط سازمانها و شرکتهای دولتی را تحت پوشش قرار دهد. ماجرا در آنجا کمی رقیقتر است ولی به هر حال هنوز واقعیت دارد. فیالمثل شما اگر مدیر یک سازمان دولتی باشید حاضر میشوید منشی یا کارمندی استخدام کنید که اداره را به جای ساعت چهار ساعت دو ترک کند و هر ماه هم به دلیل بیماری همسر و فرزندش بتواند چند روزی سر کار نیاید؟
۶) اینکه در اثر کاهش ساعت کار، زنان وقت بیشتری با خانواده بوده و آرامش روحی بیشتری به دست آوردند و در نتیجه بهرهوری و کیفیت کارشان در محیط کار بالاتر هم میتواند استدلالی خلاف حرفهای من باشد. ولی نمیدانم تاثیر آن در حدی هست که سایر هزینهها را جبران کند یا نه؟
۷) شبیه این ماجرا را قبلا هم بحث کرده بودم. چند سال پیش که مصوبهای برای ممنوعیت نشستن دو نفر مسافر خانم یا یک خانم و اقای غریبه در صندلی جلو تاکسیها تصویب شد تنها کسانی که ضرر کردند خانمها بودند. تاکسیها ترجیح میدادند دو نفر مسافر مرد در صندلی جلو سوار کنند تا یک خانم تنها. در نتیجه شانس یافتن تاکسی برای خانمها کم شد.
۸) دولتی که به دینامیک رفتاری سیستمهای انسانی توجه دارد میداند بهتر است بعضی وقتها کاری نکند. خصوصا به خاطر آنانی که میخواهد برایشان کاری کند.
۹) خیلیجاها وظیفه اقتصادخواندهها توصیه نیست فقط نشان دادن بخشی از نتایج حاصل از یک سیاست است. این را به خاطر دوستان فمینیست گفتم.
دیدگاهتان را بنویسید