• تبریک دسته جمعی بد است؟ عیدتان مبارک

    من دو بار چیزهایی نوشته‌ بودم که مثلن تبریک دسته‌جمعی ایمیلی دم عید کار جذابی نیست و جواب نمی‌دهم و الخ. کاوه هم پارسال چیزی نوشته بود و ام‌سال هم دوباره جایی هم‌خوان کرده بود. استدلال‌های‌مان کمابیش شبیه بود.

    دو هفته پیش روز زن بود. احساس کردم دوست دارم این روز را به برخی دوستانم تبریک بگویم. مطمئن نبودم واقعن کار معنی‌داری هست یا نه و همین را اول نامه هم گفتم. ولی فکر کردم تبریک گفتن، ولو گروهی، ضرری ندارد. تا جایی که حافظه و تعاریفم از دوستی و دفترچه آدرس‌های ایمیلم یاری می‌کرد عده‌ای را در یک لیست بی‌سی‌سی گذاشتم – و طبعن عده‌ای را هم فراموش کردم یا در دفترچه آدرس پیدای‌شان نکردم – و یکی دو خط ساده تبریک گفتم و آرزو کردم جهان به‌تر و برابرتری داشته باشیم.

    قاعدتن بنا به همان استدلال‌های خط اول و البته این‌که چیز خاصی ننوشته بودم انتظار جواب از کسی نداشتم. انتظارم کاملن نادرست بود. اکثریت مطلق دریافت‌کنندگان (شاید بالای ۹۵٪) جوابم را دادند. ابراز خوش‌حالی و گاه هیجان از این نامه کردند و بعضی مختصرتر و برخی مفصل‌تر و از احوال و روزگارشان گفتند و احوال من و مریم را پرسیدند و الخ. یک پیام ساده تبدیل به احوال پرسی شخصی متقابلی از برخی دوستانی شد که مدت‌ها بود خبر از هم نداشتیم.

    خلاصه این‌که همه آدم‌ها به آن اندازه‌ای که در پشت استدلال من بود خودپسند نیستند و اتفاقن انگار اکثریت‌شان مهربان‌تر و صمیمی‌تر از این حرف‌ها هستند. هنوز هم می‌توان اما و اگر منطقی آورد و گفت آن نامه به یک فهرست عمومی ارسال نشده بود و به طور مشخص عده‌ای در آن دست‌چین شده بودند. چه فرقی می‌کند؟ من از این به بعد بنا را بر این می‌گذارم که هر نامه دست‌جمعی به نوعی، دست‌چین شده است. اگر یک نامه دو خطی من برخی دوستانم را خوش‌حال کرد و جواب‌های آن‌ها من را خوش‌حال‌تر، چرا برای ابراز محبت دنبال بهانه بگردیم. من استدلال‌های خودم را در عمل پس می‌گیرم. فروتنی اسباب شادی بیش‌تری است.

    پس حالا که تبریک دسته‌جمعی چیز بدی نیست و انگار خیلی هم خوب است، من این‌جا به همه‌تان تبریک می‌گویم و آرزوی سال پرامیدتر و شادتری می‌کنم. از بهار شکوفای ایران و خصوصن تصویر روشن دماوند در روزهای تعطیل تهران به جای ما هم لذت ببرید. فکر کنم بهار سال بعد هنوز گرفتار جمع کردن کارهای این طرف باشم ولی آرزوی این عیدم این است که عید دو سال بعد را در تهران باشم، چیزی که در هفت سال گذشته هیچ وقت عملی نشد.

    پ.ن:‌ ممنون از محبت همه دوستان.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها