دی روز با یکی از رفقای فمینیست روی این پست ما قبل آخر بحث کردیم و من دیدم که فعلا برای تفاهم بر سر مفاهیمی پایه ای مشکل داریم. مساله اول به بحث این بر می گردد که اساسا تبعیض یعنی چه؟
یک تعریف می تواند این باشد که تبعیض یعنی ترجیح فردی به فرد دیگر به خاطر ویژگی هایی مثل رنگ و جنسیت و مذهب و نژاد و غیره به جای توجه به شایستگی های فردی. به عبارت دیگر تبعیض موقعی رخ می دهد که با وجود قابلیت های برابر بین دو نفر یکی از آن ها به خاطر باور کلیشه ای که لزوما به موضوع انتخاب مربوط نیست ترجیح داده می شود مثلا بین یک زن و مرد با تحصیلات و تجربه و الخ یک سان، مرد به زن ترجیح داده می شود.
در تخصیص های اداری تبعیض خیلی راحت قابل ردیابی است. اگر مثلا در کنکور ورودی دانش گاه ها بگویند که اگر یک دختر و پسر نمره یک سان داشتند یکی از آن ها به خاطر جنسیتش ترجیح داده می شود یا اگر بگویند در شرایط برابر سفیدپوستان به نسبت سیاه پوستان از حق بیش تری برای نشستن روی صندلی اتوبوس دارند فوری متوجه تبعیض می شویم.
با این همه در بازار ماجرا به شدت پیچیده تر از آن است که به نظر می رسد. فعلا این مثال را مطرح می کنم که ببینم نظر شما چیست؟ شغلی داریم که جذابیت چهره یا صدای فرد روی کیفیت شغلش اثر می گذارد (مثلا مهمان داری هواپیما، گویندگی اخبار، معلمی کودکان یا بازاریابی). دو نفر مرد و زن یا حتی دو نفر زن با تحصیلات و تجربه و تخصص کاملا یک سان ولی با خصوصیات فیزیکی کاملا متفاوت مراجعه می کنند و آن یکی که چهره یا صدای جذاب تر داشت انتخاب می شود. دقت کنید که بر خلاف قابلیت های فردی که علاوه بر استعداد به تلاش خود فردهم وابسته است قیافه یا صدا موضوعی کاملا مادرزادی است. خب حالا آیا این تصمیم تبعیض آمیز بوده یا نه؟
دوست فمینیست می گفت اگر در این انتخاب خانم به خاطر جنسیتش به جای آقا انتخاب شود تبعیض نیست چون ویژگی هایی داشته (حتی صرف جنسیت) که او را در این شغل موثرتر می کرده است. من هم کاملا با او موافق بودم که هیچ تبعیضی رخ نداده و بازار تصمیم گرفته شغل را به کسی بدهد که بالاترین کارآیی را در شغل دارد. در این مثال ما قادر به مشاهده عاملی مثل زیبایی و صدا بودیم و لذا توجیه کافی برای تبعیض ندیدن ماجرا داشتیم. حال فرض کنید که ناظر ماجرا کسی است که اساسا قادر به تشخیص مقوله ای مثل زیبایی یا خوش صدایی نیست. از نظر او یک تبعیض اساسی رخ داده چون یکی بی دلیل به آن یکی ترجیح داده شد.
در تحقیقات اجتماعی چشم غیرمسلح ما قادر به کشف خیلی از پارامترها نیست. ما ممکن است زیبایی را ببینیم ولی بازار صدها فاکتور پنهان از چشم ما را می بیند و به صورت ناخودآگاه تصمیم را اخذ می کند. لذا صرف این که متوسط دست مزد زنان یا مهاجران کم تر از بقیه هست نمی تواند مدعای محکمی برای تبعیض باشد. شاید ده ها فاکتور از جنس همان زیبایی در این انتخاب دخیل است که چشم ما نمی بیند. در مورد این که چرا به لحاظ نظری تبعیض در بازار اساسا به سختی رخ می دهد و چه مدل هایی برای توضیح آن هست بعدا می نویسم.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید