تا جایی که من میدانم در رشتههای اقتصاد و فاینانس یک تحقیق تجربی (Empirical) که دادههای آن از کشوری مثل ایران آمده باشد تقریبا هیچ شانسی برای جلب توجه ندارد و هیچ جای “جدی” چاپ نمیشود. چرا که اولا اعتبار دادهها پایین است و ثانیا حتی اگر با دادههای معتبر هم نشان داده شود که یک تئوری اقتصادی از آزمون دادههای ایرانی موفق بیرون نیامده است اهمیت خاصی برای کسی ندارد. خیلی ساده همه خواهند گفت که اصطکاکهای بازار در این کشور خیلی بالا بوده و فرضیات تئوری را از بین برده است یا ساختار خاصی حاکم بوده که به علت خاص بودنش نمیتوان آن را در سطح یک تئوری جهانشمول تعمیم داد یا از آن چیزی آموخت. دادههای کشوری مثل ایران فقط زمانی برای جامعه جهانی جذاب خواهد بود که در مورد موضوعاتی مثل اعتبارات خرد (Micro Credit) که در کشورهای توسعهیافته موضوعیت ندارد ارائه شود. در نتیجه یک مقاله که مثلا موضوع ثابت صدها پایاننامه در ایران یعنی رابطه بین عرضه پول و تورم یا تقاضای نقدینگی یا رابطه قیمت ارز و قیمت سهام و الخ در ایران را بررسی کرده و آن را رد/قبول کرده باشد اهمیت خاصی نخواهد داشت. دقت کنید که من دارم راجع به کنفرانسها و ژورنالهای معتبر صحبت میکنم و گرنه حتما چنین تحقیقی را میشود در یک کنفرانس منطقهای در برمه یا قزاقستان ارائه کرد. میدانید که سالها است نوشتن پایاننامه در مورد ایران برای دانشجویان بورسیهای ممنوع است. البته منطق این سیاست اساسا چیز دیگری است – حتما خودتان حدس میزنید – ولی به نظرم با اینکه منطقش قابل نقد است نتایجش مثبت است. این سیاست مانع از استفاده از “آربیتراژ علمی” توسط دانشجویان ایرانی شده و آنها را مجبور میکند تا اندکی بیشتر زحمت بکشند و تحقیق متفاوتتر و جهانیتری انجام دهند.
حال اگر حوزه تحقیق را از اقتصاد و فاینانس به سمت برخی حوزههای دیگر علوم انسانی مثلا جامعهشناسی یا علوم سیاسی یا ارتباطات یا مطالعات زنان تغییر دهیم ماجرا درست معکوس میشود. در این حوزهها اگر کسی روی موضوعاتی مثل جنبش زنان در ایران یا ساختار قدرت در ایران یا تحلیل محتوای وبلاگهای فارسی یا قانون مجازات اسلامی یا سهمیهبندی جنسیتی یا نقش زنان در آموزش عالی ایران و الخ بنویسد به شدت مورد توجه واقع شده و به راحتی به چندین کنفرانس دعوت میشود یا مقالهاش در یک کتاب چاپ میشود.
به نظر من میرسد که این تفاوت اساسی چیزهای زیادی راجع به منطق ذهنی و رویکرد تحقیق و تنوعگرایی و جهانشمولی مدلها و … در این حوزهها میگوید که فعلا بیان فرضیات در مورد این تفاوتها را به خوانندگان واگذار میکنم و خودم بعدا نظر میدهم.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید