• تعدیل و فقر : به

    تعدیل و فقر : به همین سادگی؟
    سیما از من انتقاد می‌کند که بدون مطالعه در زمینه مطالعات زنان نظر می‌دهم. من هم می‌گویم اتفاقا بنابر برخی دلایل بیشتر تحقیقات و مقالات مربوط به مطالعات زنان در ایران را خوانده‌ام و می‌توانم در باب کیفیت آن قضاوت کنم. در مورد ادبیات جهانی فمینیسم چیز زیادی جز چند کتاب پایه نخوانده‌ام و البته هیچ نظری هم در این زمینه نداده‌ام. ولی سوال من از سیما این‌جا است که وقتی می‌گوید «کور شدن به این حقیقت که نئولیبرالیسم فقط برای عده معدودی منفعت دارد و به دلیل ضوابطش، عده بسیاری را به فقر می کشاند؟ » یا مثلا «نمی شود که نقش اقتصاد نئولیبرال را در به فقر کشاندن بسیاری از زنان نادیده گرفت» آیا هم‌چنان به عنوان یک مردم‌شناس یا پژوهش‌گر مسایل زنان حرف می‌زند؟ من نوشته سیما را بهانه کرده‌ام و به موضوع کلی‌تری اشاره می‌کنم. به نظرم این‌جا جایی است که اقتصاددان‌ها و اقتصاددان‌خوان‌ها باید خیلی محکم بایستند و بگویند دیگرانی که در این حوزه متخصص نیستند چگونه می‌توانند در مورد موضوعی پیچیده مثل تاثیر سیاست تعدیل بر فقر این قدر راحت و قاطعانه سخن بگویند؟ حقیقت این است که در درون گفتمان اقتصاد یک پژوهشگر نمی‌تواند به سادگی برخی حوزه‌های دیگر با چند مصاحبه یا نظرسنجی و بعد چند تست آماری ساده سر و ته قضیه را هم بیاورد. ماجرا خیلی پیچیده‌هر از این است. اولا تاثیر سیاست‌های نئولیبرال در برزیل با آرژانتین و در شیلی با مکزیک و در جمهوری چک با روسیه متفاوت بوده است. پس این‌جا هم گونه‌بندی داریم و همان‌گونه که از یک فمینیسم صحبت نمی‌کنیم از یک سیاست تعدیل هم حرف نمی‌زنیم. ثانیا پژوهشگر جدی اقتصاد وقتی می‌خواهد تاثیر سیاست تعدیل را بسنجد اول سوال‌هایی مثل سوال‌های زیر مطرح می‌کند:
    ۱) آیا اگر سیاست تعدیل رخ نداده بود وضعیت قبلی قابل ادامه بود؟ (مثلا آیا عملا می‌شد همان سیاست‌های دولت موسوی را در ایران ادامه داد؟)
    ۲) آیا اگر وضعیت قبلی ادامه می‌یافت لزوما وضع مردم بهتر از شرایط جدید بود؟
    ۳) آیا واقعا مردم فقیرتر شده‌اند یا احساس فقر در آن‌ها بیشتر شده است؟ (مثلا به خاطر بالا رفتن تنوع محصولات در بازار)
    ۴) آیا سیاست تعدیل به صورت کامل اجرا شد یا خیر؟ آیا مثلا قیمت در برخی بازارها شناور شد و در برخی بازارهای دیگر خیر؟
    ۵)‌ تاثیر کیفیت مدیریت اقتصادی کشورها و سلامت نظام اداری بر موفقیت سیاست تعدیل چه بوده است؟
    ۶) اگر سیاست تعدیل دیرتر اجرا می‌شد و مثلا فاصله بین نرخ ارز واقعی و نرخ رسمی روز به روز بیشتر می‌شد آیا روزی یک انفجار بزرگ در اقتصاد رخ نمی‌داد؟
    ۷) آیا فقری که از آن صحبت می‌کنیم تنها تحت تاثیر سیاست‌های نئولیبرال است یا چیزهای دیگری مثل رشد بالای جمعیت یا چرخه شوم فقر هم در آن دخیل بوده است؟
    ۸) آیا وضع همه کشورها پس از سیاست تعدیل یکی بود یا کشورهایی هستند که در نتیجه اجرای سیاست تعدیل وضعشان خیلی بهتر از سابق است؟
    همین. ماجرا برای ما خیلی پیچده‌هر از این حرف‌ها است.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها