تعطیلات بیست روزه ما عملا از دی روز ظهر شروع شد. به توصیه هژیر که گفته بود خودم را مجبور کنم که درس را بگذارم کنار، عمل کردم و با وجود وسوسه های شیطانی فعلا می خواهم دو سه روزی هیچ کاری در باب مقاله ها و امتحان ها و ارائه های بعد از تعطیلات نکنم. چند تا پروژه برای تعطیلات دارم. از همه مهم تر این که این کتاب راهنمای اقتصاد برای همه را که پارسال تقریبا کارش را تمام کردم و نیاز به ویراستاری و اصلاح داشت نهایی کنم. از امروز کار را شروع می کنم. پروژه بعدی که از صبح زود تا الان یک سره رویش کار کردم راه انداختن دوباره سایت شخصی ام است. قبلا سایت داشتم ولی با تغییر میزبان اینترنتی از دست رفت. برای سایت انگیزه مهمی دارم. چند وقت پیش که فایل های روی رایانه را مرتب می کردم دیدم چه قدر ارائه و مقاله و یادداشت و گزارش دارم که از سال ۷۸ به این طرف تولید کرده ام و به طور عمومی منتشر نشده و یا جایی منتشر شده و فراموش شده است. فکر کردم خوب است همه تولیدات نوشتاری ام را یک جا روی سایت جمع کنم. شاید بعضی هایش به درد برخی بخورد. برای خودم هم خوب است که سیر فکری و کاری ام را دنبال کنم. اگر هم کسی کارنامه ام را خواست می توانم به سایت حواله بدهم. فعلا مقاله هایی که در روزنامه ها نوشته ام را جمع کردم. رزومه را هم به روز کردم. قدم بعدی این است که گزارش هایی که جنبه عمومی دارند و قابل انتشار هستند آماده کنم. از گزارش های اختصاصی هم شاید بخش های نمونه ای را بگذارم. ارائه های عمومی و مقالات کنفرانس ها را هم آماده می کنم. مشکل اصلی ام نداشتن تولیدکننده فایل پی دی اف است. نمی خواهم فایل های ورود و پاورپوینت روی وب بگذارم. اگر کسی راهنمایی داشت ممنون می شوم.
یک پروژه مطالعاتی هم دارم. می خواهم مروری دوباره روی اگزیستانسیالیسم داشته باشم. کارهایی که از کیرکگارد، هایدگر، سارتر و مارسل دارم را دوباره می خوانم. بیماری به سوی مرگ کیرکگارد و روان کاوی وجودی سارتر را دوباره شروع کردم. سعی می کنم کمی از کارهای درایفوس را هم بخوانم. نمی دانم در ایران کاری از او ترجمه شده است یا نه؟. از سه روز پیش چنین گفت زردشت هم دوباره توی کیفم است و به عنوان استراحت می خوانمش و سرمست می شوم. البته ممکن است نیچه از دستم شاکی باشد چرا که خودش گفته ” این که هر کس خواندن تواند آموخت نه تنها نوشتن که اندیشیدن را نیز تباه خواهد کرد”
مدت ها بود که از سینما دور افتاده بودم. موقعی که سر کار می رفتم کلوپ فیلم خوبی داشتیم و مرتب فیلم می دیدیم ولی دیگر دست رسی ندارم. الان مریم یک جای جدید که فیلم های خوبی دارد کشف کرده و دوباره شروع کرده ایم. Crash و قبل از طلوع را چند وقت پیش دیدیم. هر دو عالی بود. دی شب هم زندگی دوگانه ورونیکا را نصفه دیدم و الان می روم که تماش کنم. کیشلوفسکی علاوه بر اشارات اگزیستانسیالیستی در تصویر کردن جذابیت درون گرانه زنانه – از همان ها که به قول میرزا عطر زندگی است- عالی است …
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید