۱) کیفیت زندگی در هر شهری تابعی از مجموعه متغیرهایی مثل شانس کار پیدا کردن، متوسط دستمزد، هزینهها؛ چشمانداز طبیعی، زیرساختهای شهری، آب و هوا، فراوانی مسکن و زمین و الخ است. هر قدر کیفیت زندگی در یک شهر نسبت به شهرهای دیگر بالاتر باشد تمایل مردم مناطق دیگر برای مهاجرت به آن شهر بیشتر میشود. اجازه بدهید اسم این نوع شهرها را *شهر جذاب* بگذاریم.
۲) عقل سلیم میگوید که کیفیت زندگی در یک *شهرجذاب* در درازمدت نمیتواند به صورت پیوسته بالاتر از شهرهای دیگر باشد. چرا که جذاب بودن شهر باعث جلب مهاجر شده و این مهاجرت باعث میشود که جمعیت شهر از ظرفیتهای طبیعی و اقتصادی آن منطقه بالاتر برود. در نتیجه کیفیت زندگی آرام آرام افت میکند تا به سطحی معادل بقیه نقاط کشور برسد. البته مهاجرپذیری فقط اثرات منفی ندارد. برخی اثرات مثبت مثل تمرکز نخبگان فکری و اقتصادی باعث تقویت جذابیتهای شهر میشود ولی چون ظرفیتهای طبیعی مثل آب و هوا و زمین محدود است وقتی جمعیت از حدی بیشتر شد معمولا اثرات منفی بر اثرات مثبت غلبه میکند.
۳) مساله بالاتر بودن جذابیت یک شهر خاص هم در جهان سوم و هم در کشورهای توسعه یافته مطرح است. البته چون در کشورهای ثروتمندتر شهرهای کوچک هم از فرصتهای اقتصادی و امکانات زندگی خوبی برخوردارند نگرانیها در این کشورها بیشتر متوجه تخریب کیفیت زندگی در شهرهای کوچک است. یعنی اگر شهری پیدا شود که محیطی آرام و آب و هوای خوب و خانههای بزرگ و در عین حال اقتصاد پر رونقی داشته باشد – مثلا به دلیل سرمایهگذاری یک شرکت معروف- ساکنانش باید نگران باشند که این وضعیت دوام نخواهد داشت چرا که مهاجرین به زودی به آنجا سرازیر خواهند شد. طرف مقابلش را هم همه میدانیم. در کشورهای در حال توسعه به دلایل مختلف شهرهای بزرگ کیفیت زندگی بالاتر دارند و مهاجر پذیر میشوند.
۴) میتوان تصور کرد که برای رشد آتی *شهر جذاب* دو سناریو وجود دارد. سناریوی اول که بسیار معمول است این است که شهر آن قدر رشد کند که در اثر این رشد کیفیت زندگی در آن آرام آرام افت کرده و به سطح بقیه مناطق رسیده و در نتیجه رشد خود به خود متوقف شود. موضوع را برای تهران تصور کنید. تهران آن قدر رشد خواهد کرد که آب کافی در آن پیدا نشود، روزانه عده زیادی از آلودگی هوا بمیرند، وقت مردم ساعتها در ترافیک تلف شود، قیمت زمین سر به آسمان بزند و ناامنی همهگیر شود و آن وقت با در نظر گرفتن مجموع جوانب مثبت (دانشگاههای خوب، امکانات شهری بهتر، اقتصاد فعالتر و …) و جنبههای منفی (بهداشت زندگی و هزینههای بالاتر) تهران دیگر شهری جذابتر از شیراز و مشهد و تبریز و رشت نباشد. چنین سناریویی محتملا تا ده سال دیگر محقق میشود.
۵) این سناریو در عمل در حال تحقق است. حداقل در مورد آب میدانیم که در عرض ده سال آینده تهران با بحران آب مواجه خواهد شد. وضع آلودگی هوا هم که روشن است. ولی این تنها سناریوی ممکن نیست. ادبیات مدیریت رشد میگوید که «هر چند که دست آخر کیفیت زندگی در یک شهر نمیتواند بالاتر از شهرهای دیگر باشد» ولی این که این افت کیفیت از طریق چه پارامترهایی عملی شود میتواند توسط ساکنان شهر تصمیمگیری شود. اجازه دهید به مثال شهر کوچک برگردیم. شورای شهر میتواند بگوید: همشهریان عزیز ما دو راه داریم یا شهر زیبا و ساکتمان را ول کنیم تا با شلوغ شدن آن رشدش خود به خود متوقف شود و یا اینکه خودمان با دست خودمان کاری کنیم که رشد جمعیت جایی زودتر از این نقطه متوقف شود. مثلا این که مالیاتهای شهری را آن قدر بالا ببریم که گرانی شهر جبران کننده هوای خوب آن باشد یا مثلا کیفیت مدارسمان را محدود نگاه داریم تا جبران کننده رونق اقتصاد باشد و یا مانع از رونق اقتصاد شهر شویم تا از این طریق جلوی مهاجرت را بگیریم. دقت کنید که طبق معمول اصطلاحا ناهار و شام مجانی در این مساله وجود ندارد یعنی بلاخره مردم باید چیزی را فدا کنند تا چیز دیگری را به دست آوردند.
۶) نکته مثبت سناریوی دوم این است که به مردم آزادی انتخاب میدهد. اگر برای مردم هوای تمیز این قدر اهمیت ندارد خب میتوانند مالیاتها را بالا نبرند و همین طور ادامه دهند ولی اگر سکوت و تمیزی شهر را بیشتر ترجیح میدهند میتوانند هزینهاش را بدهند – مثلا از طریق کم کردن رونق اقتصادی شهر- ودر عوض آن را حفظ کنند. به نظر میرسد یکی از کارکردهای مهم شورای شهر باید این باشد که ترجیحات مردم در این زمینه را به سیاستهای عمومی ترجمه کند. به هر حال تهران نمیتواند در عین حال هم پر رونق هم زیبا هم ارزان و هم تمیز باشد. اگر مسوولین شهری صادقانه با مردم سخن بگویند و از انتخابهای گریزناپذیر پیش رو حرف بزنند شاید مردم گزینههایی را ترجیح دهند که متفاوت از وضع فعلی باشد. باید از اتخاذ و اجرای سیاستهای فعالانه مدیریت رشد در مقابل وضعیت منفعلانه فعلی دفاع کرد و گرنه مثل خیلی جاهای دیگر پس از فاجعه متوجه قضیه خواهیم شد. ولی این را هم فراموش نکنید که شام و ناهار مجانی وجود ندارد.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید