با مفهوم کژگزینی (Adverse-Selection) اکثرن آشنا هستیم. کژگزینی یعنی وقت انتخاب بیمه اختیاری باشد فقط کسانی که احتمال بیشتری برای استفاده از بیمه دارند قرارداد بیمه میخرند. افراد در معرض بیماری بیشتر بیمه درمانی، رانندگان ماجراجو بیشتر بیمه ماشین و افراد در معرض بیکاری بیمه بیکاری میخرند. این موضوع باعث میشود تا شرکتهای بیمه فقط با افراد پرهزینه مواجهه شوند و لذا کل بازار به شکست برسد. به همین دلیل است که مثلن بیمه خصوصی بیکاری خیلی در دنیا پیدا نمیشود. یک راه حل موضوع هم مداخله دولت برای اجباری کردن برخی بیمهها مثل بیمه درمانی برای همه و جلوگیری از خرید اختیاری است.
مدتی است که روی تعامل بحث تلاطمهای محیط مثل تغییرات بارش و دما و قیمت محصولات، بیمه و تله فقر در مناطق روستایی کار میکنم و اخیرن به مفهوم توانمندگزینی (Advantageous Selection) – ترجمه از خودم است، شاید دقیق نباشد – علاقهند شدهام. ایده اولیهاش را گپ زدن با یک دوست ایرانی که متخصص جامعهشناسی روستایی است در ذهنم انداخت. توضیح میداد که بیشتر وامها و حمایتهای صندوقهای کشاورزی در ایران نصیب کشاورزانی میشود که از حداقل سواد و توان مالی برخوردارند. بعدن دیدم که اخیرن این مفهوم در ادبیات اعتبارات خرد و بیمههای خرد هم مطرح شده است و در آن تاثیر قابلیت ذهنی افراد در خرید بیمه مناسب برای محصولات کشاورزیشان بررسی میشود. خدمات بیمه محصولات نسبتن پیچیدهای هستند و فرد برای خرید آن باید قادر به درک حداقلی از مفاهیم مالی و برخی محاسبات ساده باشد. در نتیجه اگر سطح دانش کشاورز از حدی پایینتر باشد ممکن است نتواند خدمات بیمه مناسب خود را تشخیص داده یا فواید یک بیمه مشخص را برای خود مشخص کند و لذا از این بازار بیرون بماند یا از آن منفعت نبرد.
نکته اصلی توانمندگزینی در بازار اعتبارات و بیمههای کشاورزی این است که ممکن است منجر به نوعی بازتولید فاصله درآمدی در این مناطق منجر شود و باعث شود که در بلندمدت کشاورزان خیلی فقیر به مزدبگیران کشاورزان قویتر تبدیل شوند. چرا که کشاورزان قویتر با بیمه کردن خود در برابر تلاطمهای محیطی در بازار میمانند ولی کشاورزان خیلی ضعیف ممکن است ورشکست شده و تبدیل به کارگر روزمزد شوند. اینجا است که نقش آموزش و مروجین کشاورزی خیلی پررنگ میشود.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید