چندین و چند بار ایمیل های حاوی عبارت هایی مثل عبارت زیر دریافت کرده اید یا در جلسات بحث با استدلال های مشابهی مواجه شده اید؟
“آخر ساعت درس یک دانشجوی دوره دکترای نروژی ، سوالی مطرح کرد: استاد،شما که از جهان سوم می آیید،جهان سوم کجاست ؟؟ فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود.من در جواب مطلبی را فی البداهه گفتم که روز به روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا می کنم. به آن دانشجو گفتم: جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند،خانه اش خراب می شود و هر کس که بخواهد خانه اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد. — پروفسور محمود حسابی ”
حالا از اینش بگذریم که مثل قضیه حضرت مهرورز که در نامه اش به جرج بوش گفته بود من استاد دانشگاهم و دانش جویان سر کلاس از من در مورد اسراییل می پرسند (ایشان استاد حمل و نقل است) این جا هم می شود پرسید که مگر دکتر حسابی جغرافیا یا مطالعات توسعه درس می داده که دانش جو سر کلاس بپرسد که جهان سوم کجا است؟ و مگر دانش جوی نروژی دست رسی به دایره المعارف نداشته که در آن به تعریف جهان سوم مراجعه کند و سر کلاس از استاد فیزیکش نپرسد.
چیزی که من می خواهم اضافه کنم این است که جهان سوم جایی است که آدم ها مرتبا به چیزهایی این قدر کلی علاقه نشان می دهند. عبارت هایی که فقط به درد گپ های کافه ای و سخن رانی عمومی می خورد و هیچ حرف مشخصی فراتر از آن چیزی که همه می دانند درون آن نیست.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید