چون برخی از کامنت های مطلب قبل جنبه نوعی مباحثه پایه ای داشت سعی می کنم به تعدادی از آن ها جواب های کوتاهی بدهم.
۱) وقتی دولت برای بهداشت و درمان جامعه هزینه می کند حق دارد به روش هایی از این هزینه ها بکاهد
جواب: دولت حق دارد و باید از این هزینه ها بکاهد ولی نه به قیمت محدود کردن آزادی انتخاب شهروندان. مالیات سنگین روی سیگار نمونه ای از روش ها برای جبران هزینه اضافی است که مصرف سیگار به بخش بهداشت و درمان تحمیل می کند. ضمن این که مالیات اضافی برای نشستن در کافه سیگاری ها هزینه جدیدی را هم که ناشی از مصرف دود سیگار دیگران است برای فرد درونی می کند.
۲) کافه ملک شخصی است ولی خدمتی که در آن ارائه می شود مربوط به عموم مردم است و شرایط اجتماعی بودن خود به خود محدودیتهایی را ایجاد می کندوگرنه مانند همسایه ما در آپارتمان طبقه بالاساعت ۲ نیمه شب هم می توان با پتک گردو شکست
جواب: چرا کافه ای که با سرمایه شخصی فرد ایجاد شده است باید به میل یک اقلیت غیرسیگاری اداره شود؟ اگر هم سایه شما نیمه شب گردو می شکند صدای آن بدون این که خودتان بخواهید شما را آزار می دهد. اگر دود سیگار کافه سیگاری مثل از دریچه مشترک با خانه بغلی وارد خانه هم سایه می شد استدلال درست بود (یا مثلا اگر صدای موزیک کافه باعث آزار هم سایگان می شد) ولی وقتی افراد با اختیار خود وارد کافه سیگاری می شوند دیگر شرایط مثل مثال شما نیست.
۳) نباید مالیات از کافه یا قهوه خونه گرفت باید از کسانى که سیگار و قلیون استفاده میکنند حق بیمه بیشترى گرفت
جواب : مساله این است که نوع فرد (سیگاری یا غیرسیگاری) برای شرکت بیمه آشکار نیست و به دلیل مساله اطلاعات نامتقارن افراد می توانند تقلب کنند (اگر سیگاری یا قلیانی هستند خود را غیر از آن جلوه دهند) مالیات بر کافه های سیگاری یا قهوه خانه ها مکانیسمی برای تخصیص حق بیمه بالاتر به چنین افرادی است.
۴) “۵۱% مردم رای بدن که من نمیتونم در خونهام قرمهسبزی بخورم، من دیگه «حق» ندارم این کار رو انجام بدم.” دقیقا این همون دموکراسی و یا دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت ست. اگر این اصل زیر سوال ببرید خیلی از قوانین دنیا و سران دنیا پایه ی حقوقی خودشون از دست می دهند
جواب: حقوق بشر برای همین آمده است که این اکثریت نتوانند حق شما را برای خوردن قرمه سبزی در منزلتان پایمال کنند. دموکراسی لیبرال فقط خواست اکثریت نیست بل که محدوده مشروعیت تصمیمات اکثریت مقید به رعایت حقوق پایه انسان ها است.
۵) پس با این حساب میشه یک قهوه خونه درست کرد که توی اون مردم بهم کارد پرت کنند چون هم صاحب قهوه خانه خودش خواسته هم افرادی که اومدن اونجا خودشون به اینکار علاقه دارند
جواب: اگر خود افراد راسا تصمیم بگیرند که به چنین قهوه خانه ای بروند من و شما چه حقی داریم که آن ها را از رفتن به ان جا منع کنیم؟ ضمنا فکر نمی کنید چنین تیپ قهوه خانه ای سال ها است که به شکل مختلف در دنیا وجود دارد و برخی جاها مثلا آن را “رینگ بوکس” یا “مسابقه اتومبیل رانی” یا “چوگان” یا “بانجی جامپینگ” یا “صخره نوردی” یا چیزهایی مثل آن می نامند؟
۶) حال اگرطبق نظریه ای این دو نوع کافه ازهم جدا شود و شخصی خواست به کافه ای مراجعه کند و آدرس کافه ای که در آن از دود خبری نیست را نداشت چه کند؟ در به در بگردد که شاید در آن سوی شهر پیدایش کند…
جواب: این فرد بالقوه می تواند کافه ای برای خودش بیابد ولی وقتی داشتن کافه سیگاری را منع کنید فرد سیگاری هرگز نمی تواند کافه مورد نظر خود را بیابد و اجبارا باید به کافه غیرسیگاری ها برود. کدامش به تر است؟
۷) استدلالت درسته! ولی یه ذره عجیب و غریبه! فکر کنم یه جاهایی عقل سلیم جامعه حق داره بر اساس علم روز و اثبات شده پزشکی تصمیماتی رو بگیره!
جواب: بلاخره درست است یا نه؟ عجیب و غریب بودن درستی یک استدلال را خدشه دار نمی کند. جامعه از کجا این حق را آورده که بر اساس علم پزشکی برای من تصمیم بگیرد؟ مگر خود من عقلم نمی رسد که برای زندگی و سلامتی ام چه کار باید بکنم؟
۸) یک مسئله در بحث آزادی انتخاب هست و آن این هست که آدمها را در برابر کار (وضعیت) انجام شده قرار ندهیم. مثلا اگر که فردی وسط خیابان سوار تاکسی میشود تازه وقتی که وارد ماشین میشود متوجه میشود که مثلا کرایه ۵۰۰ تومن است و او عملا تا حدی مجبور به ادامهی این انتخاب میشود در حالی که اگر تاکسی دارای علامتی بود که قیمت خود را مثلا با LED بالای سرش نشان میداد آدمها آن وقت حق انتخاب داشتند. در مورد کافه و رستوران هم به نظر من حد اجازه دخالت دولت در این مسئله این است که کافهها را مجبور کند که در مورد سیگاری و یا غیر سیگاری بودن کافه در همان دم در هشدار دهند
جواب: من هم موافقم که یک قانون مصالحه آمیز می تواند این باشد که هر کافه سیگاری باید با تابلو بزرگی چنین چیزی را اعلام کند ولی فرق کافه با تاکسی این است که فرد به محض ورود به کافه می تواند سیگاری بودن را تشخیص دهد و به سرعت خارج شود ولی در تاکسی به قول شما بعد از مصرف کالا است که متوجه موضوع می شود.
۹) الان هم اداره دارو و غذا (FDA) برای بسیاری از مواد غذایی تصمیم می گیرد (خلاصه ای از کامنت نرگس)
جواب: بین دو چیز باید تفاوت قایل شد. یک حوزه قابل قبول برای دخالت دولت جایی است که کیفیت کالا پیش از مصرف قابل تشخیص نیست و ممکن است این کیفیت زمانی معلوم شود که کار از کار گذشته باشد مثلا اثرات نامطلوب دارو یا سرطان زایی رنگ های مصنوعی یا خرابی ترمز اتومبیل و آسانسور می تواند مثالی برای این موضوع باشد. این جا دولت حق دارد که به عنوان استاندارد گذار وارد عمل شده و کیفیت را برای مصرف کننده قابل مشاهده کند. در مورد کافه سیگاری چنین استدلالی مرتبط نیست چون فرد به خوبی می تواند کیفیت محصول (سیگاری یا غیرسیگاری بودن کافه) را از روی تابلو یا فضای داخل آن تشخیص دهد و نیازی به دخالت دولت نیست.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید