• حدیث تشنه و سراب ۱)

    حدیث تشنه و سراب
    ۱) به نظر من شیرین عبادی در سمینار «اسلام در جهان پلورالیستیک» خیلی بد صحبت کرد. حرف‌های او شاید برای مخاطبان ذوق‌زده داخل سالن جذاب بود ولی پراکنده، بی‌دقت و سرسری حرف زد. عبادی موضوع سخنرانی‌اش را پرسش از تناقض اسلام و دموکراسی و حقوق بشر انتخاب کرده بود و در مقام یک مدافع اسلام مرتبا سعی می‌کرد با آوردن مثال‌هایی از دنیای امروز و زمان صدر اسلام نشان دهد که چنین تناقضی وجود ندارد.
    ۲) عبادی مثلا اندونزی و مالزی را به عنوان کشورهای مسلمانی مثال می‌زد که نظام دموکراتیک در آن‌ها برقرار است و مسلمانان و غیرمسلمانان در کنار هم در کمال صلح زندگی می‌کنند. در جای دیگری می‌گفت که در دینی که هزار و چهارصد سال پیش پیامبرش دست دخترش را می‌بوسید و ائمه‌اش فرزندان دختر پیامبر هستند و با زنان در مورد جنگ مشورت می‌شد امروزه حقوق زنان پایمال می‌شود. خانم عبادی توجه نمی‌کرد که بخشی از چیزهایی که از آن‌ها به عنوان پایمال شدن حقوق زنان اسم می‌برد در واقع از متن صریح دین برگرفته شده‌اند. دقت ایشان در استدلال‌ها طوری بود که سخنران بعدی هم جرات کرد و ترکیه هم را به لیست کشورهایی که هم اسلامی هستند و هم دموکراتیک افزود تا از این طریق قوت استدلال را بالاتر ببرد.
    ۳) شیرین عبادی البته در این نگاه ژورنالیستی به ماجرا تنها نبود. سخنرانان دیگر کشورهای اسلامی هم همگی داشتند سعی می‌کردند گذشته پر افتخار امپراطوری اسلامی را به رخ غربیان بکشند و اثبات کنند که اسلام با پیشرفت سرناسازگاری ندارد. سخنران ترکیه‌ای آیه‌هایی از قران در باب مشورت را بیرون می‌کشید تا دموکراتیک بودن اسلام را اثبات کند و سخنران سوریه‌ای می‌گفت که مسلمانان ارزش‌های غربی را پذیرفته‌اند و مشکلی با آن ندارند. یکی دیگر هم این جمله به غایت بی‌معنی منسوب به محمد عبده و سید جمال که «در فرانسه اسلام دیدم مسلمان ندیدم و در ایران -مصرِ، ترکیه، هرجا که دوست دارید- مسلمان دیدم و اسلام ندیدم» را در میان سخنش آورد تا به غربیان اثبات کند که دین ما در نهایت منطقی‌اش همان چیزی خواهد بود که در جوامع آن‌ها جاری است. پناه بردن به این استدلال که اسلام هم به فرد اهمیت می‌دهد و هم به جمع و فرد را در جمع تعریف می‌کند و حرف‌هایی از این دست هم سکه رایج بود. در مقابل این همه شلختگی فکری تنها سخنران اتریشی آن پانل موضوع صحبتش را به این اختصاص داد که نشان دهد مفهوم «فرد» در اندیشه غربی و جامعه اسلامی اصولا دو چیز مختلف است و جز شباهت اسمی چیز دیگری نیست. این حرف او در واقع پنبه کردن خیلی از رشته‌هایی بود که سخنرانان قبلی بافته بودند.
    ۴) من نیت سخنرانان را برای ارائه تصویری بهتر از اسلام درک می‌کنم. ولی باید بگویم وضعیتی را که در آن سمینار دیدم چیزی جز خودباختگی و ترس در مقابل غربیان و تلاش برای پوشاندن آن نبود که در نگاه غربیان دقیق و روش‌مند کمکی به رفع مشکل جهان اسلام نخواهد کرد. این نوع فرار به جلو برای رفع این حس عقب‌بودگی و این نوع روزنامه‌ای کردن مباحث باعث می‌شود تا بحث‌های به غایت اندیشه سوزی مثل رابطه اسلام و حقوق بشر در پس چنین استدلال‌های ساده‌لوحانه و ناپخته‌ای پنهان شود. به قول داریوش ملکوت که زنگ زده بود و داشتیم درباره این موضوع گپ می‌زدیم، وقتی عالمان بزرگ اسلامی که سال‌ها استخوان خرد کرده این حوزه هستند هنوز جرات نمی‌کنند که به قاطعیت بگویند اسلام و حقوق بشر با هم سازگارند یا نیستند خانم عبادی چطور این قدر راحت و برپایه استدلال‌های ساده‌‌ای که از بدیهی‌ترین اصول تحلیل کیفی برخوردار نیست چنین حکمی صادر می‌‌کند. حیف که بعد از جلسه نتوانستم پیدایش کنم و بهش بگویم که وقتی از درون متن بزرگ تاریخ اسلام یک ماجرا را بیرون می‌کشید و صدها ماجرای خلاف آن‌را نادیده می‌گیرید کارتان به لحاظ علمی بی‌پایه است. نشد که به ایشان بگویم که این که مالزی و اندونزی و ترکیه نظام دموکراتیک دارند دلیلی نمی‌شود که لزوما اسلام با دموکراسی سازگار باشد چرا که خیلی ساده می‌توان گفت که اسلام یا حضور جدی در این کشورها ندارد و یا اسلام تبدیل یافته و سازگار شده‌ای است که اصولا قرار نیست با چیزی تعارض داشته باشد. چرا که هر جا تعارضی باشد به نفع دنیای جدید کنار خواهد رفت.
    ۵) هر قدر هم به هرمنوتیک معتقد باشیم ظرفیت یک متن برای تاویل و تفسیر محدود است. نمی‌توان هر خواسته‌ای را از بیرون به یک متن تحمیل کرده و آن‌را جوری بازخوانی کرد که دقیقا مطابق منظور ما باشد. در متن اسلام چیزی به اسم نص هست و چیز دیگری به اسم اجماع که سخت می‌توان انکارشان کرد و اتفاقا از درونشون می‌توان حرف‌هایی به غایت متضاد گفته خانم عبادی بیرون کشید. این‌ها پاراداکس‌های بزرگ و تاکنون حل‌نشده اندیشمندان مسلمان تجددخواه است. راه حل این پاراداکس هم به نظرم به مرور زمان و از دو مسیر می‌گذرد. یکی‌اش تامل فلسفی و دقیق در باب مفاهیم و تولید نظریه از سوی روشنفکران و یکی‌هم از مسیر فتوای عالمان شجاعی مثل شیخ شلتوت و آیت‌الله خمینی. چیزی که من در این سمینار آشکارا دیدم غیبت روش‌مندی و فقر اندیشه فلسفی بین نمایندگان روشنفکر جوامع مسلمان بود.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها