خانه دو نفری جدید ما این جا ۵۲ متر است. من وقتی تهران دانش جو بودم یک خانه همین قدری داشتم که وقتی ازدواج کردیم یک لحظه هم به زندگی در آن جا فکر نکردیم چون خیلی کوچک بود. الان این خانه ۵۲ متری برای ما کاملا کافی است. اتاق نشمین را به دو منطقه دست راستی ها و دسته چپی ها تقسیم کرده ایم و هر منطقه کتاب خانه ها و میز کار خودش را دارد. یک کاناپه راحتی هم داریم که من رویش دراز می کشم و کتاب می خوانم و گاهی شب ها رویش خوابم می برد. دو نفری روی همین کاناپه می نشینیم و فیلم می بینیم. به جای عسلی های شیک ایرانی یک سری میز سبک چهار گوش سفید” ده یورویی” خریده ایم که هم به جای میز پذیرایی استفاده می شود، هم لپ تاپ رویش می گذاریم و فیلم می بینیم و هم کاغذهای من روش است و الخ. مهمان هم که داریم چهار نفر روی همین کاناپه می نشینند و اگر خواستند شب بمانند کاناپه باز شده برای دو نفر جای خواب دارد. تازه در این خانه ۵۲ متری آش پزخانه مستقل هم داریم و یک حمام بزرگ که دو برابر حمام ایران است و یک دست شویی و یک اتاق که دقیقا اتاق خواب است. یعنی فقط یک تخت و تعدادی کمد داخلش جا می شود و نیم متر جا باقی می ماند که ازش رد شوی. داخل آشپزخانه میز غذاخوری داریم که اگر مهمان بیاید منتقل می شود وسط اتاق و تبدیل به میز شام می شود و صندلی هایش هم تبدیل به اسباب نشستن. این کل زندگی ما است که تمام وسایل چوبی و برقی و پلاستیکی و غیره اش را به کم تر از ۱۵۰۰ یورو خریده ایم. خیلی هم در این خانه راحتیم و کلی هم جا اضافه داریم! به این خاطر که سرمایه گذاری گسترده ای در امر خرید کمد و کتاب خانه کرده ایم (در حد حدود ۲۰۰ یورو) هیچ وقت هم وسایلمان پلاس نیست (غیر از وقت هایی که مریم هنوز نیامده خانه که کتاب ها و کاغذهای من را جمع کند) و خوش بختانه فعلا برای همه چیز در داخل کمدها جا هست.
مدتی است که به این موضوع فکر می کنم که اگر برگردیم ایران آیا توی یک خانه ۵۲ متری که قیمت کل وسایلش یک میلیون و هشت صد هزار تومان است (به استثنای لپ تاپ ها و کتاب ها!) می توانیم این قدر راحت و بی دردسر زندگی کنیم؟ پس تکلیف مهمان و اتاق پذیرایی که سالی چند بار استفاده می شود ولی سی درصد خانه را می گیرد و فرش و مبل و ظرف و ظروفی که باید برایشان در آشپزخانه جایی پیدا کرد چه می شود؟
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید