• خلع سلاح

    بچه که بودم ظلم بزرگی در حق مهندسان و تاریخ و جامعه‌شناسی خوانده‌های فک و فامیل کرده‌ام. آن موقع واقعن خیال می‌کردم اگر کسی مثلن مهندس رایانه است باید بتواند به همه سوالات فنی در مورد آخرین مدل‌های قطعات رایانه یا نرم‌افزارهای مختلف جواب بدهد یا اگر تاریخ خوانده باید برای همه پرسش‌های تاریخی من جواب داشته باشد. حالا روزگار دارد ازم انتقام می‌گیرد.

    وقتی در کار تحقیق هستی بیش‌تر وقتت صرف خواندن مقاله‌های فنی یا حداکثر موضوعات خبری و روایتی (Anecdotal) مربوط به موضوع کار خودت می‌شود. مقاله‌های جدی اقتصاد و فاینانس هم که قربان‌شان بروم خواندن دقیق و جزیی هر کدام‌شان گاهی تا چند روز وقت می‌برد و همیشه هم یک خروار مقاله و کتاب فنی نخوانده روی میز و صفحه رایانه انبار شده و منتظر است. این طوری می‌شود که آدمی مثل من حداقل فعلن کلن بی‌خیال دنبال کردن اخبار رسمی روز اقتصادی دنیا است. اخبار ایران را هم شاید یکی دو بار در هفته یک جا ببینم. اخبار غیررسمی و شب‌نامه‌ای که جای خود دارد.

    حالا وقتی در جمع غیرتخصصی خصوصن ایرانی هستی اولن مردم فکر می‌کنند تو باید از همه ابعاد اقتصاد جهانی سر در بیاوری: بحران یونان چه خواهد شد؟ از کجا بدانم؟ شنیده‌ای قیمت طلا نسبت به نفت رفته بالا؟ کی؟ ایرلند هم دارد ورشکست می‌شود؟ خدا نکند. شما به‌تر می‌دانی که ۵۰ درصد مردم آمریکا زیر خط فقر هستند؟ جدی؟

    فضای اطراف ما معمولن از داده‌های رسمی تغذیه می‌شود. چند تا بانک داده مشهور مثل بانک جهانی و صندوق پول و بلومبرگ و کریسپ و امثال آن‌ها هست که همه می‌شناسند و کمابیش با رفتار داده‌هایشان حداقل در حوزه خودشان آشنا هستند. به این خاطر اگر در یک سخن‌رانی تخصصی کسی صحبت از داده‌ای کند که من نمی‌شناسم با دقت گوش می‌کنم چون با احتمال بالایی می‌دانم که احتمالن از یک منبع داده قابل اعتماد صحبت می‌کند.

    برعکس، در صحبت‌های خارج از این فضا منبع داده بی‌نهایت است. از یک مقاله روزنامه که روزنامه‌نگار ممکن است داده‌هایی درست یا ضعیف را به خورد خواننده داده باشد تا انواع و اقسام خبرنامه‌های اینترنتی و کاغذی “… سرخ” که هر مقاله‌شان پر است از صدها قلم داده از تعداد کودکان و زنانی که در هر ۱۲ ساعت دچار یک مشکلی می‌شوند. نویسندگان این تیپ مقالات شارلاتانیسم خاص خودشان را دارند. می‌دانند که اگر داده‌ها را به صورت تجمیعی گزارش کنند ممکن است در قیاس با ابعاد آن جامعه به چشم نیایند ولی اگر با واحد “آدم بر ساعت” و امثال آن گزارش کنند ممکن است خیلی وحشت‌ناک جلوه کند و الخ. می‌دانید در کشور الف چند نفر در ساعت به خاطر حمله قلبی می‌میرند؟ بعد باید توضیح بدهی که جمعیت کشور الف احتمالن ۵۰ برابر کشور ب است و نمی‌شود این طوری آن‌ها را قیاس کرد.

    در مقابل این نوع داده‌ها است که اقتصاددان داستان ما کاملن خلع سلاح می‌شود. هر توضیح تئوریکی که برای یک پدیده بدهی حتمن کسی در جمع هست که مقاله‌ای خوانده که تو نخوانده‌ای و نویسنده آن مقاله یک سری عدد با منبع و بی‌منبع گفته که ناقض حرف تو است.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها