فناوری خودروهای خودران به سرعت در حال تحول است و دور از انتظار نیست که ظرف یک دهه این خودروها را در شکل گسترده در برخی شهرها ببینیم. البته علاوه بر مشکلات فنی، هنوز مسایل مهمی مثل جنبههای اخلاقی، فلسفی و حقوقی ماجرا باقی است که باید حل شود. مثلا وقتی خودروی خودران با مساله تراموا (Trolley Problem) مواجه شود چه تصمیمی باید بگیرد؟ به عنوان مثال اگر راندن به سمت چپ مستلزم تصادف با یک کودک و راندن به سمت راست مستلزم کشتن یک فرد بالغ باشد (و راه دیگری هم نباشد) تصمیم خودرو چه باید باشد؟ اگر انتخاب یک مسیر باعث زیان مالی ده میلیون دلاری و انتخاب مسیر دیگر باعث زخمی کردن یک انسان باشد چه گزینهای باید انتخاب شود؟ و هزاران سناریوی دیگر از این جنس که باید الگوریتم یا قاعدههایی برای تصمیمگیری در مورد آنها طراحی شود. ضمن اینکه مسوولیت حقوقی پس از تصادف هم روشن نیست. اگر خودرو با کسی تصادف کرد و او را کشت یا زخمی کرد چه کسی مسوول است؟ صاحب خودرو؟ نویسنده نرمافزار؟ سازنده خودرو؟ شرکت بیمه؟ …
اگر این نوع مسایل حل شوند و خودروی بدون راننده به صورت گسترده وارد جامعه شوند ضربه مهمی هم به بازار کار وارد خواهد شد، چرا که شغلهایی مثل راننده تاکسی عملا حذف یا کمرنگ خواهند شد و خودروهای خودران جای تاکسی سنتی را میگیرند. ولی حذف شغل «راننده تاکسی» یک فرقی با حذف شغلهای دیگر دارد. در دنیای مدرن راندن تاکسی (خصوصا در کشورهایی که مجوز تاکسی قیمت میلیونی ندارد) جزو معدود فرصتهایی است که امکان ترکیب «کار نیروی ساده» و «سرمایه» شخصی را فراهم میکند. کمتر شغلی چنین ویژگی دارد که فرد هم بتواند روزانه چندین ساعت از وقتش را صرف آن کند و هم با تزریق مقداری سرمایه شخصی درآمدی بیش از درآمد شغلهای ساده به دست بیاورد. به دلیل ترکیب کار و سرمایه، درآمد راندن تاکسی شخصی در بیشتر نقاط دنیا تقریبا دوبرابر درآمدی است که راننده با کار کردن در محل دیگری به دست میآورد.
در نتیجه اگر شغل راننده تاکسی به خاطر ورود خودروی خودران حذف شود عملا آن معدود فرصت ترکیب کار و سرمایه از بین میرود و میلیونها نفر از شاغلان فعلی در دنیا مجبور خواهند شد که یا مهارتآموزی کرده و وارد مسیر جدیدی شوند و یا در مشاغلی با حداقل حقوق مشغول شوند.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید