دیشب پنجمین تجربه بد من از شنیدن اجرای زنده یک خواننده مورد علاقه ام بود: شهرام ناظری (سعدآباد) ، حسام الدین سراج (دشت بهشت) ، پریسا (وین) ، سیما بینا (وین) و دست آخر هم داوود آزاد (وین). تجربه هایی که باعث می شود اگر دوباره جایی فرصت رفتن به کنسرت زنده آن ها را داشته باشم رغبتی برای این کار نداشته باشم. شاید دلیلی دارد که من که متخصص نیستم نمی فهمم ولی از دید شنونده برنامه هنری نمی دانم فایده این استراتژی چیست که وقتی فرصت و امکان کافی برای تمرین ندارند سعی کنند موقع اجرا “کار جدید”ی ارائه کنند که به علت سبک ناآشنا یا کیفیت پایین آهنگ سازی یا ناهماهنگی گروه و الخ اصلا به دل ننشیند و باعث شود ملت چرت بزنند و آرزو کنند زودتر برنامه تمام شود و دست آخر مطابق رسم رایج، بعد از تشویق پایان برنامه و مثلا به اصرار جمعیت یک یا دو ترانه بخوانند که همه را به وجد بیاورد. این طوری انگار بخش اصلی فقط مقدمه ای است برای کنسرت اصلی که قرار است پنج دقیقه طول بکشد.
فکر نمی کنم اشکال از گیرنده باشد. چون یک کار گروه کامکارها (بیابان بی کران که بعدا هم منتشر شد) را در دو اجرا شنیدم و به نظرم عالی رسید.
پ.ن: اگر کارهای داوود آزاد را نشنیده اید من این چند کارش را توصیه می کنم. ممنون از داریوش ملکوت برای میزبانی آهنگ ها. ۱ , ۲ ، ۳٫ هر سه از نوار معروف نوربخش جان است که سال ۷۵ تولید شد و مجوز نگرفت. یک دلیلش صدای همسر (احتمالا سابق) داوود آزاد در پس زمینه اجرا و دلیل دیگر استفاده از اشعار دکتر نوربخش قطب یکی از سلسله های درویشی بود. آن موقع کلی گشتم تا یک نسخه از این نوار را پیدا کنم. فکر کنم بعدا زمان خاتمی نوار از توقیف درآمد و وارد بازار شد. جالب این که داوود آزاد الان بخشی از سال را در وین زندگی می کند.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید