دوستی ایمیلی به این مضمون زده که “میدانم با بحث نهادها در اقتصاد مخالفی”! اگر چنین برداشتی از حرفهای من شده کاملن تکذیب میکنم. نهادها در اقتصاد بسیار اهمیت دارند. کسی در این باب شکی ندارد. آستین که بودم (یعنی الان نیستم. یک هفته در دی سی مزاحم دوستان خصوصن علی دادپی بودم و الان برگشتهام وین. فکر کنم از نرخ وبلاگنویسیام معلوم است) یک درس اقتصاد توسعه برداشته بودم. تمام درس به تحلیل نهادهای مختلف مثل نهادهای اعمال قراردادها، تامین مالی، انتشار فنآوری، آموزش، مالکیت کشاورزی، خانواده و امثالهم اختصاص داشت. منتها با این توضیح که مقالاتی که بحث میشد همهگی در ژورنالهای معتبر اقتصادی و با زبان علم اقتصاد رایج نوشته شده بودند، مدل تئوریک (عمدتن مبتنی بر مدلهای بازی) و در بیشتر موارد تستهای جدی اقتصادسنجی داشتند و خلاصه هیچ تفاوتی با یک مقاله معمول اقتصادی نداشتند. این چیزی است که دوستان ما (به طور مشخص روزبه حسینی) سالها است که دارند میگویند.
نقدی که من دارم به مبحث نهادها نیست بلکه به جمع موسوم به نهادگرایان ایرانی است که به نظرم سوراخ دعا را در جامعه ایرانی خیلی خوب پیدا کردهاند. یادم هست سالها پیش برای شرکتی کار مشاوره میکردیم. کارفرما انتظار داشت که آخر پروژه بگوییم از بین فناوریهای ممکن روی کدام سرمایهگذاری کنند. شرح خدمات و بودجه پروژه و دانش ما اجازه جواب دادن به این سوال مشخص و مهم را نمیداد. در عوض مدیر ارشد پروژه اصرار داشت که بگوییم که ما به شما یک جواب استاتیک نمیدهیم بلکه مکانیسمی تعبیه میکنیم که به طور پویا فناوری را رصد و انتخاب کند. پرسیدم چه جوری؟ گفت ما در طراحی ساختار سازمانی واحدی به اسم مطالعات فناوری تعبیه میکنیم که این وظیفه را انجام دهد و …
حالا هر وقت مباحث طرحشده توسط دوستان نهادگرای ایرانی را میبینم یاد راهحل آن مدیر پروژه بزرگوار میافتم: به جای جوابهای “ابطالپذیر” به سوالات مشخص اقتصادی، راهحلهایی بدهید که آنقدر درست است که هیچ کس مخالف آن نیست ولی از فرط درست بودن به هیچ کاری نمیاید. آثار متاخرتر مرحوم عظیمی و مقالات شاگردانش را بخوانید تا بفهمید چه میگویم. “انسان محور توسعه است”، “مسیر توسعه از آموزش و پرورش میگذرد”، “توسعه دولت قوی میخواهد” ، “توسعه انسان توسعهیافته میخواهد” و الخ. میتوانید سالها از این حرفها بزنید و همواره تشویق شوید. هر وقت هم اعتراض شد بگویید ما در یک چارچوب نظری نهادگرا این مباحث را مطرح میکنیم.
نهادها مهم هستند ولی
۱) نقش و قدرت آنها آنقدر هم بدیهی نیست: آیا نهادهای مالی قوی توسعه فناوری را تسریع میکند؟ جواب این سوال ممکن است بلی یا خیر باشد
۲) ما به درک “تحلیلی” از نیروهایی که باعث شکلگیری یک نهاد در تعادل موجود میشوند نیاز داریم: چرا واسطههای تجاری پایدار میمانند؟
۳) تحلیل ایستا و پویای مقایسهای برای درک رابطه متقابل بین ساختار نهادی و عملکرد اقتصادی لازم است: رابطه توزیع مالکیت زمین و کارآفرینی در انقلاب صنعتی چه بوده است؟
۴) نهادها همه چیز را توضیح نمیدهند. مکانیسم قیمت همچنان قدرت توضیحدهندگی فراوان دارد. نمیتوان علم اقتصاد را به “توصیف نهادی” فروکاست.
۵) توصیف کلامی از نهادها ممکن است گمراه کننده باشد. گاه یک نهاد (مثلن سرمایه اجتماعی) ممکن است چتری باشد برای تعداد زیادی مکانیسم اقتصادی که ما هوز آنها را خوب نمیشناسیم.
بارهای بار از دوستان نهادگرا که ادعای فراوانی در مورد ضعف رویکرد جریان اصلی و قدرت توضیحدهندگی رویکردشان دارند خواستهام یک مساله ساده و پیش پا افتاده را بردارند و به ما نشان دهند که چه طور با این رویکرد درک عمیقتر و متفاوتتری از این مساله به دست میدهند. درکی فراتر از گفتن اینکه “به علت ویژگیهای نهادی این موضوع این طور میشود”. متاسفانه تا به حال پاسخی دریافت نکردهام. امیدوارم این پست غیرت بعضیها را تحریک کند و به ما چشمهای از قدرت این جعبه جادوییشان را نشان دهند تا ایمان بیاوریم. خوشبختانه در طرف ما صدها مطلب در توضیح تحلیلی بسیاری از پدیدههای روزمره با رویکرد اقتصاد معمول نوشته شده است و دستمان حسابی پر است.
جمعبندی کنم: تا جایی که من در خارج از ایران دیدهام کسی خودش را نهادگرا نمیخواند. همه اقتصاددان هستند و برخی از این اقتصاددانها به مطالعه نهادها از طریق ابزارهای مرسوم اقتصادی علاقه دارند. این برچسبها در ایران است که خریدار دارد.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید