مردم ایران وقتی می خواهند انفعلال سیاسی شان و حال نداشتن برای شرکت در یک رای گیری نیم ساعتی را توجیه کنند این استدلال معمولا به دردشان می خورد که: ” این جناح های سیاسی آخر سر همه دستشان در یک کاسه است و دنبال منافع خودشان هستند. من و شما نباید این پایین بی خودی خودمان را علاف کنیم و اسباب پیروی آن ها شویم ”
این استدلال خوش مزه و این تصور کاریکاتوری و ایرانی پسند از دنیای سیاست درست نقطه مقابل برداشتی است که در نظریه انتخاب عمومی از رفتار سیاست مداران وجود دارد. در انتخاب عمومی سیاست مداران نه انسان های ایده آل بل که سودجویان بزرگی هستند که ” در انتخابات پیروز نمی شوند که برنامه ای را طراحی کنند بل که برنامه ها را جوری طراحی می کنند که در انتخابات پیروز شوند “.
بسته به این که بازار سیاست تا چه حد امکان ورود تازه واردین را فراهم کند ممکن است من هم ترجیح بدهم در این دور منفعت جویی شرکت کنم. اگر هم این بازار بسته باشد و مدلش نزدیک به رقابت انحصاری باشد آن وقت برای من مهم می شود که کدام تولیدکننده موقعیت بالا دست پیدا کند تا شانس عرضه کالاهای مورد علاقه من در این بازار بیش تر شود. پس خیلی عجیب نیست که من به عنوان شهروند منفعت طلب معمولا به این نگاه کنم که تامین منافع کدام یک از سیاست مداران بیش تر با منافع من هم سو است و سعی کنم به او رای بدهم یا از او حمایت کنم. این را هم خوب می دانم که او دلش به حال من نخواهد سوخت ولی برای این که دوره بعدی رای من را داشته باشد باید منافعم را تامین کند.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید