بعد از مدت ها اولین بار بود که بازی فوتبال نگاه کردم. به نظرم این بازی طبیعتی دارد که شبیه سازی نسبتا ساده ای از وضعیت یک کشور است و شاید همین شبیه سازی درس های خوبی برای سیاست مداران تازه به قدرت رسیده ما داشته باشد.
باخت ما نشان داد که پیروزشدن در دنیای بی رحم رقابت فقط به انگیزه و همت و غیرت و تلاش و مربی خوب و لباس مناسب و این جور چیزها بستگی ندارد. این ها را همه و همه دارند. همان قدر که ما دوست داریم ببریم ملت هایی زیادی هم سطح ما هستند که با همین انگیزه عرصه را برای ما تنگ کنند. رقابت جایی است که یک ذره به تر بودن نتیجه خودش را نشان می دهد و این یک ذره به تر بودن محصول سال ها دقت و روی هم انباشتن تجربه و البته حد خوبی از شانس و شرایط اولیه است. حتی این که تیم ما نیمه اول خوب بازی می کند و نیمه دوم از هم می پاشد جزیی از واقعیت وضعیت ما است. ساده لوجی است که فکر کنیم این جور ضعف ها را می شود به راحتی رفع کرد. این را که رفع کنید ضعف بعدی خودش را بیرون می زند. به گمان من در دنیایی که همه تمام تلاششان را برای کامل بودن همه چیز صرف می کنند همین تفاوت های ریز است که باعث شکست می شود. عین همین قضیه برای رقابت در عرصه تجارت و صنعت هم صادق است. نمونه هم داریم. شکست های متعدد نشان داد که تصور مبتنی بر هوش و استعداد جوانان ایرانی برای تولید و صادرات نرم افزار خواب و خیالی بیش نبود.
آیا از نتیجه این بازی ساده و کم هزینه درس می گیرند که در ایده هایشان برای آینده اقتصاد و صنعت مملکت تجدید نظر کنند؟
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید