یک مثال اقتصادی ساده از این که چگونه اکثریت می تواند از جیب اقلیت اندازه خدمات دولتی را بزرگ کند.
فرض کنید عده ای کشاورز در روستا هستند که یک کانال آب بالقوه از زمین های ۵۱% آن ها می گذرد. اگر هزینه این کانال آب را بین استفاده کنندگان از آن تقسیم کنیم کسی به ساخت آن رای نمی دهد چون برایش به صرفه نیست. ولی اگر سیستم دموکراسی باشد وضع فرق می کند. در سیستم دموکراسی ۵۱% به حزبی رای می دهند که طرف دار ساخت کانال است و این حزب چون اکثریت را دارد انتخابات را می برد. نکته مهم این جا است که وقتی قانون پرداخت مالیات برای ساخت کانال تصویب شود فقط آن ۵۱% استفاده کننده هزینه آن را نخواهند پرداخت بلکه کل جامعه – که شامل آن ۴۹% ای هم که از کانال نفعی نمی برند هم هست- به یک سان این مالیات را می پردازد. با این شیوه قیمت سرانه ساخت کانال برای بهره مندشوندگان از آن تقریبا نصف می شود و حالا برایشان اقتصادی است که از ساخت کانال حمایت کنند. به عبارت دیگر دوستان بخشی از هزینه خدمات دولتی مورد علاقه خود را از جیب اقلیت جامعه تامین کردند.
این داستان ساده یکی از توضیح هایی است که نشان می دهد که چرا دولت ها در برخی کشورها نسبتا بزرگ می شوند و خدمات متنوعی را ارائه می کنند که لزوما ارائه آن ها توسط دولت یا مقدار ارائه آن ها بهینه نیست. در واقع سطح تولید این خدمات بیش از حد بهینه است و دلیل آن هم همین ارزان شدن مصنوعی آن برای استفاده کنندگان است.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید