ظاهرا این کلمه “نهاد” و “نهادگرایی” در کشور ما سپری شده است برای کسانی که نمی توانند یا نمی خواهند که بر اساس اصول روشن علم اقتصاد حرف بزنند و لذا داستان های خود را به اسم نهادگرایی تحویل دیگران می دهند. نمونه اش این مقاله دو قسمتی (اول و دوم) در روزنامه دنیای اقتصاد است که نویسنده اش سعی کرده به قول خودش از زاویه نهادی به موضوع بنزین نگاه کند. متاسفانه مقاله پر است از خطاهای پایه ای که قاعدتا یک دانشجوی دوره مقدماتی اقتصاد هم با آن ها آشنا است.
۱) نویسنده ادعا کرده (در واقع این ادعا را از احمد توکلی گرفته) که “شاهد آن است که طی سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۳ قیمت بنزین از هر لیتر ۵۰ ریال با ۱۶ برابر شدن به ۸۰۰ ریال رسید، ولی مصرف روزانه بنزین از ۲/۳۱ به ۶۲میلیون لیتر رسیده یعنی دو برابر شده است”
دوست نهادگرای ما نمی داند که
۱-۱- قیمت ظاهری در اقتصاد هیچ اطلاعی از عالم واقع به ما نمی دهد. افزایش قیمت از ۵۰ ریال به ۸۰۰ ریال افزایش ظاهری است و دانشجویان درس مبانی اقتصاد معمولا یاد می گیرند که اول نرخ تورم را از یک افزایش قیمت ظاهری بیرون بکشند و بعد راجع به افزایش قیمت صحبت کنند.
۱-۲- همانند هر علم دیگر تحلیل رابطه علت و معلولی بین دو متغیر (قیمت و مصرف در این جا) باید با فرض ثابت بودن سایر شرایط (Ceteris Paribus) صورت گیرد. در فاصله ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۳ سه اتفاق مهم در اقتصاد ایران افتاده است. اولا جمعیت زیاد شده، ثانیا درآمد سرانه افزایش پیدا کرده و ثالثا قیمت نسبی کالای مکمل بنزین یعنی خودرو کاهش پیدا کرده است. هر یک از این سه عامل باعث “جا به جایی” منحنی تقاضا می شوند. حال آن که بررسی کشش از طریق حرکت روی منحنی تقاضا انجام می شود. بنابراین گزاره تقلید شده از فرمایشات قبلی استاد توکلی هیچ اطلاع جز ناآشنایی دو گوینده گزاره فوق با اصول بسیار ابتدایی اقتصاد خرد به ما نمی دهد.
۲) آقای فرجام نیا گفته “ضمن آن که مقوله قیمتهای نسبی نیز مغفول مانده است، چگونه میتوان هزینهها را با کشورهای دیگر به صورت دلار مقایسه کرد، اما به حقوق و دستمزدها و کیفیت زندگی به صورت ریالی هم توجهی نداشت و از رابطه بین درآمد و هزینه چشمپوشی کرد، زیرا اگر فرض شود که دستمزد یک کارگر در همین حوزه خلیج فارس ۵۰۰ دلار و درایران ۱۴۰ دلار است، آیا میتوان ادعا کرد که کارگرایرانی ۳۶۰ دلار به دولت یارانه میپردازد؟ ”
۲-۱- دوستمان توجه ندارد که تفاوت حقوق در کشورهای مختلف به تفاوت بهره وری بستگی دارد که موضوع فراتر از کار شخصی کارگر است و به میزان انباشت سرمایه و فن آوری اقتصاد بستگی دارد.
۲-۲- ظاهرا ایشان فرق بین کالاهای تبادل ناپذیر و تبادل پذیر را خوب نمی داند. بنزین کالای تبادل پذیر است و قیمت جهانی آن هم روشن است. نیروی کار امکان جا به جایی ندارد و لذا نمی توان راجع به قیمت جهانی اش صحبت کرد. کالای تبادل پذیر در هر اقتصادی هزینه فرصت دارد و ایشان به عنوان یک اقتصادخوانده به این نکته بسیار ابتدایی توجه ندارد که هر ریال ارزان کردن بنزین از قیمت جهانی به بهانه پایین بودن دستمزدها مستلزم صرف نظر کردن این ریال از ارزان کردن یک کالای دیگر (مثلا شیر) است.
بحث را طولانی نمی کنم. خودتان می توانید اصل مقاله را بخوانید و ضمن بهره بردن از روی کرد نهادی آن خطاهای متعدد دیگر را خودتان کشف کنید. به این دوستمان هم توصیه می کنم که به جای مشغول کردن خودش با داستان هایی که نهایتا منجر به صدور گزاره هایی از جنس “… چرا که ما ایرانیها نوعا به حرکتهای انفرادی خو کردهایم و درخشش ورزشکارانایرانی در رشتههای انفرادی در عرصههای جهانی بیانگر روحیه فردگرایی حاکم بر جامعه است… ” در یک مقاله اقتصادی می شود سعی کند کمی بیشتر روی فهم مفاهیم ظاهرا ساده ولی عمیق و دقیق اقتصاد خرد وقت بگذارد.
پ.ن: پیش از نوشتن مطلب صحبتی با آقای میرزاخانی عزیز سردبیر روزنامه دنیای اقتصاد داشتم. ایشان این توضیح را دادند که سیاست روزنامه برای صفحه تحلیل (که این مقاله در آن چاپ شده است) متفاوت از سیاستش برای سرمقاله ویادداشت صفحه اول است که به نوعی بیان گر مواضع روزنامه است. انگیزه روزنامه از چاپ مطالب متفاوت با نظر سردبیران هم تقابل فکری بین دیدگاه های مختلف است.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید