یکی از پازلهای اقتصاد ایران این است که چرا نرخ مشارکت زنان در بازار کار از نرخ تحصیلات عالی آنان تبعیت نکرده است. به عبارت دیگر ما یک جهش در نرخ حضور زنان در دانشگاه را داریم ولی عین این جهش را در بازار کار مشاهده نمیکنیم. آقای دکتر ناصر فکوهی در این رابطه گفتهاند:
“به عبارت دیگر ما زنانی داریم تحصیلکرده و ماهر و توانمند ولی جامعه به دلیل عدم برنامه ریزی برای ورود به بازارکار آنها را خانه نشین کرده است .که جامعه شناسان این مسئله را اجتماعی شدن زنان به طور غیر واقعی می دانند”. متن اصلی
در تحلیل ایشان رفتار عقلانی و محاسبه هزینه-فایده عاملها یعنی زنان، خانوادهها و بنگاهها (که احتمالن مهمترین محرک رفتاری در سطح کلان است) به کل غایب است. آقای فکوهی در جای دیگری از این متن گفتهاند که ذهنیت خانوادهها که به دخترانشان برای ازدواج فشار میآورند مانع دیگری برای کار زنان است. خب این حدس ایشان را باید با اعداد و ارقام سنجید. اولن سن متوسط ازدواج چه برای زنان شهری و چه روستایی (بین ۲۵ تا ۲۷) در ایران به حدی رسیده است که فرصت کافی برای ورود به بازار کار را به زنان میدهد. ثانین به علت رشد مکانیسمهای جلوگیری از بارداری، فاصله بین ازدواج و اولین بارداری (عمدتن خودخواسته) هم بالا رفته است (که خود تصمیمی درونزا است و بر اساس شرایط عامل بهینه میشود) و لذا تولد فرزند هم دیگر به اندازه سابق مانع مشارکت زنان در بازار کار نیست.
به نظر من یکی از دلایل این (ظاهرن) پازل، تمرکز بالای زنان در رشتههای دانشگاهی است که بازار کار گستردهای ندارند و لذا تحصیلات دانشگاهی لزومن شانس موفقیت فرد در بازار کار را به صورت معنیداری افزایش نمیدهد. به عبارت دیگر بخشی از جهش عددی در تحصیلات دانشگاهی زنان ایران از رشتههای گروه علوم انسانی (مثل ادبیات) در شعبههای جدید دانشگاهی در مناطق مختلف کشور حاصل شده است که لزومن تقاضای متناسبی در بازار کار ندارد. دقت داریم که رقابت و شانس قبولی در این نوع رشتهها خودش متغیر درونزایی است که چشمانداز بازار کار آنرا تعیین میکند. ضمن این که چون هزینه راهاندازی این نوع رشتهها به نسبت رشتههای کاربردیتر (مثل مهندسی) خیلی کمتر است سرعت رشد ظرفیت آنها احتمالن بیشتر بوده است.
از طرف دیگر، دوست خوبم مهدی مجبوری در مقالهای فرضیه “قفل ازدواج” را مطرح کرده و نشان میدهد که اتفاقن مشارکت زنان مجرد شهری و متاهل روستایی به تبع کاهش بارداری و افزایش تحصیلات بالا رفته است ولی مشارکت زنان متاهل شهری از این روند پیروی نکرده است که احتمالن یک دلیلش انتخاب بهینه زمان ازدواج و خروج داوطلبانه از بازار کار است. دوست گرامیام بهاره آروین هم که از نسل جدید جامعهشناسان ایرانی و یک جامعهشناس تحلیلی تمامعیار است در نوتی با همین منطق این نوع استدلال کلیگویانه و نادقیق دکتر فکوهی را نقد کرده است:
“ما زنانی داریم تحصیلکرده و ماهر و توانمند ولی جامعه به دلیل عدم برنامه ریزی برای ورود به بازارکار آنها را خانه نشین کرده است ” این چه حرفی است؟ جامعه مگر مرض دارد؟ بعد اصلا این جامعه مگر آدمیزاد دوپاست که کرم بریزد و زنها را خانهنشین کند. خب قانونی وجود دارد به نام نفقه که بر عهدهی مرد است، همان خرجی به زبان مادربزرگهای ما. خب تا وقتی یک نفر هست پول بدهد شما بروی رنگ به رنگ کفش و مانتو بخری و دو روز در هفته هم به کارهای داوطلبانه بپردازی که خیلی در خانه نمانده باشی که کسل شوی، دیگر خب لابد یک چیزیت میشود که میخواهی بروی کله سحر تا بوق سگ جان بکنی و یک قران دوزار کنی. بابا محض رضای خدا تحلیل که میدهید و اینبار به جای آمریکای جنایتکار و غیره، جامعه و دولت را مسئول هر نوع بدبختی میدانید، کمی هم به ذهنیت کسانی که دارید راجع بهشان حرف میزنید و برایشان مرثیهی خانهنشینی سر میدهید بها بدهید.ضرر نمی کنید به خدا.
بحث اتفاقن بیربط به سهگانهای که در باب ثروت نوشتم نیست. اگر زن یک خانه مدرن و به لحاظ اقتصادی تا حدی مرفه باشی به گونهای که چرخ زندگی با کار (پولی) نکردن شما لنگ نماند و همسری هم داشته باشی که متعقد به سرکوب و خانهنشین کردن زنش نیست انتخاب عقلانی شاید این باشد که به جای صرف وقت برای کار پولی غیرجذاب، وقتت را صرف کارهایی کنی که خودت دوست داری. مشارکت گسترده خانمهای طبقه متوسط و بالا در فعالیتهای غیردولتی و محیطزیستی و خیریه و غیره و بالا بودن نسبت خانمها در رشتههای دانشگاهی جذاب ولی کمپول (مثل ادبیات و فلسفه و هنر) در سالهای اخیر یک نمونه چنین رفتاری است. زنی که به صورت آگاهانه و انتخابی کار نمیکند البته هزینه عدم استقلال مالی و ریسکهای آتی (مثل بیکار شدن در صورت جداشدن) را میپردازد و در عوض منفعت محقق کردن علایق فردی را به دست میآورد.
پ.ن: دوستی که به احتمال زیاد تهیهکننده گزارش اصلی بوده است خبر دادهاند که اصل مصاحبه به صورت مفصلتر در همشهری آنلاین کار شده بود و سایتهایی که ما خواندیم در واقع نسخه دلخواهی از صحبتهای دکتر فکوهی را بدون اشاره به گزارش اصلی منتشر کرده بودند. متاسفم که این رفتار غیرحرفهای سایتهای خبری در ایران باعث شد که ما روایت ناقصی از صحبتهای دکتر فکوهی را نقد کنیم. از این بابت از ایشان عذرخواهی میکنم.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید