نشتهای رخ داده در نیروگاههای هستهای ژاپن فعلن موج جدیدی از مخالفت با انرژی هستهای را در بسیاری از کشورهای صنعتی به راه انداخته است و حدس میزنم که نقطه عطف مهمی برای تمایل به سرمایهگذاری در این فناوری باشد. به مرور زمان و با فراموش شدن تدریجی حادثههای قبلی و احتمالن بهبود فناوری امنیتی، سرمایهگذاریهای جدید در این حوزه مجددن داشت مورد توجه قرار میگرفت. آمریکا یک مثال بارز این ماجرا بود. در عرض سی سال گذشته هیچ نیروگاه جدیدی در این کشور ساخته نشده بود ولی انتظار میرفت که در طول دهه حاضر چندین نیروگاه جدید تکمیل شده و فعال شوند. تعادل بین گروههای مدافع و مخالف این فناوری نسبتن شکننده بود و به احتمالن زیاد حادثههای رخ داده در ژاپن موضع طرف مخالف را یکباره تقویت کرده و روی روند این ماجرا – حداقل برای مدتی- تاثیر جدی خواهد گذشت.
منطق کسانی که به دلایل محیط زیستی و امنیتی با توسعه این نیروگاهها مخالفت میکنند روشن است. ولی این فقط یک روی سکه است. یک طرف دیگر قضیه، نگرانی در مورد روند تغییرات آب و هوایی و اثرات مثبت فناوری هستهای در این محور است. میدانیم که سوختهای فسیلی یکی از مهمترین منابع تولید دیاکسید کربن هستند که اثر جدی روی گرم شدن زمین دارد. در حال حاضر بخش عمدهای از تولید انرژی چه در جهان صنعتی و چه کشورهای در حال توسعه از طریق سوختهای فسیلی (و به طور ویژه نیروگاههای ذغالی و گازی) تامین میشود. دستیابی به سناریوی به اصطلاح “دو درجه” (محدود کردن گرمایش زمین به حداکثر دو درجه بالاتر از دوران ماقبل صنعتی شدن) تنها از طریق محدود کردن مصرف سوختهای فسیلی و استفاده از فناوریهای جدیدتر ممکن است. متاسفانه بخشی از فناوریهای جدید هنوز به لحاظ فنی و مالی به اندازه کافی قوی نیستند و نمیتوان روی گزینههایی مثل باد و خورشید موجود، به صورت جدی و در مقیاس خیلی وسیع حساب کرد. در این بین انرژی هستهای یک راه پرریسک برای دستیابی به این هدف شمرده میشد که هم به لحاظ اقتصادی توجیهپذیرتر بود و هم ظرفیت فنی تولید آن قابل توجه بود. به این خاطر در برخی از سناریوهای آیندهنگرانه برای مدیریت گرمایش زمین، نیروگاههای هستهای جزو گزینههای مهم بود.
با اتفاقات رخ داده در ژاپن ممکن است قدرت لابی گروههای محیطزیستی بر علیه فناوری هستهای تقویت شده و شاید تا مدتی این گزینه از فضای جواب مساله خارج شود. در عرض این چند روز قیمت سهام شرکتهای فعال در این حوزه افت جدی داشت که نشان از کاهش امیدواری سرمایهگذاران است. اگر مقدماتی که توضیح داده شد اتفاق بیفتد کل جهان با یک چالش اساسی – و شاید ناگزیر – رو به رو شود: مشکل گرمایش زمین از یک طرف و رشد روزافزون مصرف انرژی در اقتصادهای نوظهور پرجمعیت (چین و هند و …) از طرف دیگر را چه طور مدیریت کنیم؟ یا به عبارت دیگر، منبع انرژی آینده چه باید باشد؟ در غیاب گزینه نیروگاههای هستهای، فضای جواب محدودتر و یافتن جوابی برای این چالش بسیار سختتر میشود. چه بسا بشریت باید به طور جدی از مصرف خودش کم کند تا بتواند از فاجعه آب و هوایی در آینده جلوگیری کند. البته طبعن افزایش سرمایهگذاری روی بهبود فناوریهای نوین تمیزتر مثل باد و زمینگرمایی یکی از پیامدهای دیگر ماجرا خواهد بود.
جالب است که همین هفته پیش در مورد گزینه نیروگاههای خورشیدی در شمال آفریقا نوشتم. در عرض یک هفته اتفاقی رخ داد که جذابیت آن گزینه را کاملن تقویت کرد.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید