سیستم آموزشی در نروژ
در مورد مطلب آموزش و پرورش پیامهای محبتآمیزی دریافت کردم که باعث شد تا با انگیزه بیشتری موضوع را ادامه دهم. الان دارم با دوستانم از ملیتهای مختلف در مورد سیستم آموزشیشان صحبت میکنم و سعی میکنم نکات مهمش را اینجا بیاورم. برای جلوگیری از تکراری شدن حرفها هم سعی میکنم فقط نکات متمایز و قابل توجه هر کشور را ذکر کنم. دیروز با دوست نروژیام حرف زدم و بعدش هم توی اینترنت کمی جستجو کردم که نتیجهاش شد اینها :
نظام آموزشی عمدتا روی علوم اجتماعی و انسانی تاکید دارد تا علوم طبیعی. دوست من فقط کلاس دهم چیزهایی راجع به فیزیک و شیمی و ریاضی خوانده است. تاکید میکرد که فهم درست مفاهیم اقتصاد و علوم اجتماعی در زندگی روزمره برایشان خیلی مهم است.
زبان انگلیسی را از سال سوم شروع میکنند و تقریبا کامل یاد میگیرند. از سال هفتم زبان بعدی را باید یاد بگیرند که معمولا آلمانی یا فرانسه است.
درس دینی دارند که در آن در مورد تمام دینها چیزهایی میخوانند. مسیحیت هم به طور خاص آموزش داده میشود.
بسیار مهم است که دانشآموزان در مورد اداره زندگی مهارت کسب کنند. درسی دارند به اسم اقتصاد خانواده که البته در کشورهای دیگر غربی هم هست.
ورزش، کاردستی و هنرهای عملی جزو درسهای مهمشان به شمار میآید. موسیقی و نتخوانی را هم میآموزند.
تاریخ و جغرافیای جهان در چند سال متوالی آموزش داده میشود.
سه سال آخر دبیرستان تخصصی است و شامل پانزده رشته میشود که به صورت نظری و کارآموزی ارائه میشود. ۱۵ رشته عبارتند از : موسیقی و رقص، مدیریت بازرگانی، تربیت بدنی، بهداشت و درمان، صنایع شیمیایی، برق، مکانیک، رسانه و ارتباطات، ساختمان و مسکن، مهارتهای فروش، هنر و صنایع دستی، توریسم و هتلداری، کشاورزی و ماهیگیری و نهایتا کارهای چوبی. دقت کنید که از رشتههای علمی تقریبا خبری نیست.
هماکنون اصلاحاتی در جریان است که جریان آموزش را از حالت کلاسی و معلممحوری خارج کرده و بیشتر به سمت کار تیمی دانشآموزان و یادگیری شخصی و گروهی سوق دهد. دوست من البته از عملکرد نظام آموزشی کشورش ناراضی بود. میگفت تمرکز مدرسهها بیشتر بر روی ضعیفترین گروه دانشآموزان است و چون سیستم سوسیالیستی است چیزی مثل مدرسه تیزهوشان یا احتمالا غیرانتفاعی ندارند. این باعث میشود که محیط مدرسه دانشآموزان باهوشتر را به کار بیشتر و یادگیری گستردهتر تشویق نکند.
البته اگر کسی ظاهر سیستم آموزشی ایران را از روی اینترنت ببیند شاید تفاوت چندانی با سیستم نروژ احساس نکند. ما هم گرایش علوم انسانی در دبیرستان داریم و هم انواع رشتههای کار و دانش. نکته مهم شیوه تخصیص منابع و کیفیت اساتید و کتابهای درسی و دانشآموزان در گرایشهای مختلف است که باعث میشود در عمل نتایج ضعیفی به بار بیاید. به نظر من مهمترین محور اصلاح در آموزش و پرورش ما که میتواند در میان مدت ضعفهای قبلی را هم جبران کند همان حرفی بود که در مطلب قبلی هم گفتم. یعنی جهتگیری به سمت تربیت شهروندان توسعهیافته و صاحب مهارت به جای آمادهسازی افراد برای ورود به دانشگاه. وقتی کمتر از ۲۰٪ از فارغالتحصیلان دبیرستانی ما وارد دانشگاه میشوند چه نیازی است که به همه درسهایی را آموزش دهیم که به کار زندگی روزمره نمیآید. اگر این جهتگیری را به عنوان ماموریت جدید نظام آموزشی تعریف کنیم خود به خود تخصیص منابع هم باید در جهت آن شکل گیرد.
دیدگاهتان را بنویسید