• عوارض برای تخصیص بهینه

    در ایران هر پولی که بابت هر چیزی گرفته شود داد مردم و ستون خوانندگان و صفحات اجتماعی روزنامه‌ها را در می‌آورد. مثال‌هایش فراوان است: پول بابت تحصیلات دانش‌گاهی؛ بابت پارکینگ؛ بابت آب و برق و گاز؛ بابت حمل زباله؛ بابت استفاده از خدمات شهری و … حتی یک خواننده‌ای (که به احتمال زیاد گذری بوده) در پای مطلب مالیات بطری گله کرده بود که همین مانده است که بابت زباله‌ هم پول بدهیم! حوصله نداشتم که جواب بدهم که بلی دوست عزیز باید بدهیم. ناهار مجانی که نداریم به کنار؛ آشغال مجانی هم نداریم!

    به نظرم یک دلیل برای این اعتراض‌ها این است که پول گرفتن از مصرف‌کننده را “صرفا” به عنوان مکانیسمی برای تامین مالی دولت می‌بینند و وقتی آن‌را با کیفیت خدمات مقایسه می‌کنند به نظرشان غیر عادلانه می‌رسد. حال آن‌که پولی کردن مصارف فقط برای این نیست که پولی را به خزانه دولت اضافه کند. گاهی این پول‌ها آن قدری نیست که سرجمعشان به جایی برسد. ماجرا این است که در خیلی موارد باید پول گرفت تا

    ۱) رفتار مصرف را کنترل کرد
    ۲) در زمان تخصیص منابع محدود به متقاضیان بی‌شمار؛ منبع را به به‌ترین مصرف‌کننده تخصیص داد.

    مثال‌هایی از این کارکرد عوارض/مالیات/شهریه زیاد است. در برخی کشورهای اروپایی مدتی است که شهریه اندکی برای تحصیلات دانش‌گاهی وضع شده است و لغو این سیاست یک محور مهم تبلیغات انتخاباتی احزاب چپ و گاهی پوپولیست است. در عمل شهریه‌های جمع‌شده گاهی کم‌تر از ۵ درصد بودجه آموزش عالی را شکل می‌دهد و معلوم است که جنبه کسب درآمدی آن بسیار کم‌رنگ است. هدف فقط این است که کسی که نمی‌خواهد جدی درس بخواند جای دیگری را در دانش‌گاه اشغال نکند. این پول تا حدی جلوی صفر بودن هزینه را می‌گیرد.

    در پذیرش دانش‌گاه‌ها از مکانیسم مشابهی استفاده می‌شود. درخواست پذیرش یا پولی است و یا در برخی مدارس آن‌چنان مدارک سنگینی از داوطلب خواسته می‌شود که کلی هزینه دارد. همین جلوی صفر بودن هزینه ارسال درخواست و در نتیجه تقاضای غیربهینه را می‌گیرد.

    به عنوان مثال آخر حراج‌های فرکانسی را هم می‌شود از این زاویه دید. یک طیف از فضای فرکانس در هر منطقه جغرافیایی باید به یک متقاضی (مثلا یک شرکت حمل و نقل یا رادیوی محلی یا خدمات دهنده اینترنت و …) تخصیص داده شود. نکته این است که تعداد متقاضیان بالقوه بیش از پهنای باند مجاز است و لذا باید بین آن‌ها انتخاب کرد. مزایده؛ فرکانس را به بالاترین قیمت پیش‌نهادی تخصیص می‌دهد و این یعنی کسی که آن فرکانس برایش بالاترین ارزش را داشته آن را تصاحب می‌کند.

    حالا اگر همین بحث برای مورد مشابهی در ایران طرح شود قطعا کلی سر و صدا می‌شود که آسمان خدا را هم پولی کرده‌اند و دارند می‌فروشند!

    من کم‌تر دیده‌ام که مسوولان در زمان اخذ عوارض یا افزایش آن به چنین استدلالی متوسل شوند و توضیح دهند که این روش یک مکانیسم کارا برای تخصیص مناسب است و نه دکه‌ تامین پول برای دولت.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها