• غوره و مویز جناب محقق

    دوست خوب و نازنینی داشتیم به اسم مالک. یک روز تنهایی رفت توچال و افتاد و غریبانه مرد و دو روز هم طول کشید جنازه‌اش را پیدا کنند. در مراسمش یکی از بچه‌ها از ویژگی‌هایش گفت. خلاصه حرفش این بود که مالک اتفاقات دنیا را به هیچ نمی‌گرفت. نه از خبر خوب ذوق خاصی می‌کرد و نه از خبر بد افسرده می‌شد. حال و روزش ثابت بود و آرام زندگی‌اش را می‌کرد. من به آدم این طوری غبطه می‌خورم. به آرامش پدر روحانی‌اش هم که در مراسش حرف زد هم غبطه خوردیم.

    از مالک دو تا چیز به طور برجسته‌ای برای من یادگاری مانده بود: یک جاشمعی که هدیه تولد بود و این درس بزرگ. حرف آن دوستم را فراموش نکرده‌ام و این روزها بدجور ارزشش را حس می‌کنم. کلن کسی که به طور حرفه‌ای در کار تحقیق است باید روی قدرت بی‌خیالی و سرد و گرم نکردن با غوره و مویز خیلی زیاد کار کند و گرنه زندگی‌اش به باد می‌رود. خیلی خلاصه، کار محققی که می‌خواهد بلندپرواز باشد این است: سالی برای ۳۰-۴۰-۵۰-۱۰۰ جا درخواست‌هایی بفرستد: درخواست شغل،‌ درخواست بودجه، درخواست ویزیت،‌ درخواست ملاقات، مقاله برای ژورنال، مقاله برای کنفرانس و الخ. آماری که نگاه کنیم جا در دنیا تنگ است. هر کدام از این موردها باید به ۹۰ درصد تقاضاهای‌شان جواب منفی بدهند. البته دست آخر سر ارض خدا وسیع است و هیچ کلاس بی‌کلاه نمی‌ماند. فرض کنیم ۱۰۰ تا موضوع است و ۱۰۰ آدم. عرف قضیه این طوری شده که همه ۱۰۰ نفر برای همه ۱۰۰ تا موضوع درخواست می‌دهند. دست آخر به هر کس یک موضوع می‌رسد (که برای همان هم وقت کم دارد) ولی هر کس باید اول ۴۹ تا “نه” بشود تا نوبتش بشود (۵۰ تا نه را هم بعدن می‌شنود). اگر قرار باشد زندگی‌ات این باشد که هر روز صبح بیدار شوی و ایمیلت را باز کنی و یک “نه” بشنوی و یک هفته افسرده و از خودت ناامید باشی و روز بعدش یک “بلی” بشوی و تمام روز را شنگول باشی و نتوانی روی هیچ کاری تمرکز کنی، برای خودت و بقیه به‌تر است کلن از این مدل زندگی بیرون بیایی و کارهای مفیدتر و ملموس‌تری بکنی.

    پ.ن: درگیر رفع و رجوع کردن و آماده‌شدن برای یک سری از این بلی و نه های ناخوانده و بی‌خبر از راه‌رسیده هستم و فعلن وقت و ذهن آِزاد برای دنبال کردن قضیه یارانه‌ها ندارم. مطالبش را نوشته بودم ولی منتشر نمی‌کنم چون نمی‌توانم کامنت‌ها را دنبال کنم. ضمن این‌که نمی‌توانم هیجان جدیدی به شرایط فعلی اضافه کنم. فعلن شما ببخشید.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها