• فاینانس برای فقرا: بخش اول توسعه روستایی

    دانش فاینانس چه طور می‌تواند برای به‌بود وضعیت اقشار آسیب‌پذیر در بخش کشاورزی و روستایی به کار بیاید؟ مثال‌های از تشریح وضعیت را این‌جا می‌نویسم.

    ۱) مساله ریسک‌ها در بخش روستایی و کشاورزی: بخش کشاورزی با شوک‌های مختلفی مثل آب و هوا و آفت‌ها و طوفان و کم‌بود بارش و غیره مواجه است. وقتی درآمد افراد پایین باشد و مکانیسم‌های معمول تامین مالی در زمان شوک (مثلن کردیت کارت) وجود نداشته باشد شوک می‌تواند کل معیشت سالیانه فرد را تحت‌الشعاع قرار دهد. مکانیسم‌های بیمه معمول در این بخش هم راحت نیست. اولن تولید محصول فرد علاوه بر عوامل برون‌زا به تلاش خود کشاورز هم بستگی دارد و بیمه بیش از حد قوی می‌تواند انگیزه برداشت محصول خوب را کم کند. ثانیا قراردادهای بیمه معمولن پیچیده هستند و کشاورزان – که ممکن است بخشی از آن‌ها فاقد سواد باشند – ممکن است نتوانند به راحتی برای خرید قرارداد قانع شوند. علاوه بر این‌ها ریسک‌ مشتریان در بخش کشاورزی با هم هم‌بستگی دارد. مثلن اگر خشک‌سالی بیاد تمام کشاورزان منطقه از شرکت بیمه طلب خسارت خواهند کرد. این با بیمه اتومبیل که احتمال این‌که همه بیمه‌شدگان با هم تصادف کنند خیلی پایین است متفاوت است. این مسایل باعث می‌شود تا انگیزه شرکت‌های خصوصی برای عرضه محصولات بیمه‌ای کم بشود.

    ۲) در مناطقی که کشاورزان محصولات متعدد تولید می‌کنند (مثلن هم گندم می‌کارند و هم‌ دام‌داری دارند و هم صنایع دستی تولید می‌کنند)، تنوع محصولات خود یک نوع پوشش ریسک (Hedge) طبیعی برای خانوار فراهم می‌کند ولی وقتی منطقه تک محصولی باشد درآمد خانواده هم‌بستگی بالایی با عامل ریسک سیستماتیک دارد. در این حالت حتی شبکه‌های اجتماعی غیررسمی هم قادر نیستند تا به اعضای خود پوشش بیمه ارائه کنند چون همه اعضای شبکه با شوک منفی آسیب می‌بینند.

    ۳) تولید محصول و میزان زمین رابطه خطی با هم ندارند. کشاورزان فقیر برای تامین مالی نهاده‌های کشاورزی (کود و بذر و الخ) نیاز به وام دارند و به دلایل مختلف ممکن است از بازار وام بیرون بمانند. یک دلیل هزینه ثابت پردازش وام است که اگر رقم وام درخواستی پایین باشد عملن نرخ بهره‌ حقیقی بالایی را به دریافت‌کننده تحمیل می‌کند. ثانین پدیده قدیمی جیره‌بندی اعتبارات (Credit Rationing) باعث می‌شود تا کسانی که توانایی ارائه وثیقه مناسب را ندارند از دریافت اعتبار محروم شوند و عملن نتوانند زمین خود را به شکل بهره‌ور زیر کشت ببرند.

    ۴) ریسکی بودن فضا انگیزه کشاورزان فقیر برای اخذ وام‌هایی که به آن‌ها پیش‌نهاد می‌شود را هم کم می‌کند. در این حالت عدم دست‌رسی به منابع مالی نه به خاطر کم‌بود عرضه بل‌که به خاطر نبود انگیزه در بخش تقاضا (خود کشاورز) است که اصطلاحش جیره‌بندی به خاطر ریسک است. فرض کنید زمینی در اختیار کشاورز است که اگر با روش سنتی بکارد در وضعی خوب ۱۰ واحد و در وضعیت بد ۳ واحد محصول می‌دهد. اگر کشاورز وام بگیرد در هر صورت باید ۷ واحد بهره و اصل وام را پس بدهد ولی در عوض می‌تواند سرمایه‌گذاری‌هایی بکند که درآمدش در وضعیت خوب را ۱۵ واحد و در وضعیت بد دو واحد ارتقاء دهد. اشکل این‌جا است که اگر وضعیت بد اتفاق بیفتد درآمد کشاورز برای پرداخت وام کافی نیست و باید زمینش را از دست بدهد. به خاطر ترس از این وضعیت کشاورز ترجیح می‌دهد وام را دریافت نکند و به همان روش سنتی و با با بهره‌وری پایین تولید کند.

    مسایلی از این دست سوالاتی را پیش می‌کشند مثل این‌که این است که یک قرارداد بهینه بیمه کشاورزی چیست؟ آیا دولت باید مستقیمن در عرضه بیمه و فاینانس کشاورزی دخالت کند؟ آیا این مداخله باعث کاهش انگیزه شرکت‌های خصوصی و در نتیجه کاهش رفاه کلی می‌شود؟ ترکیب بهینه قرارداد وام و قرارداد بیمه چیست؟ نقش بازارهای سلف کشاورزی در مشخص کردن قیمت‌های آینده و کاهش عدم اطمینان‌ها چه می‌تواند باشد؟ آیا می‌تواند ریسک برداشت محصول را در قالب یک محصول مالی (Financiall Product) به شرکت‌های خصوصی واگذار کرد و در عوض بهره وام کشاورز را افزایش داد؟

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها