وقتی یک سری مکانیسم ها خوب کار نکند مکانیسم های دیگری ممکن است نقش آن را بر عهده بگیرند. قاچاق سوخت در ابعاد کوچک و شخصی در واقع نوعی مکانیسم بازتوزیع درآمد و تامین اجتماعی برای ساکنین مناطق مرزی (خصوصا سیستان و بلوچستان) است. دولت این را خوب می داند و در عمل هم چشمش را بر روی چنین چیزهایی می بندد. من عین این قضیه را در کردستان و آذربایجان هم دیده ام که سیاست قاچاق رسما غیرقانونی ولی عملا تحمل شده در واقع به شکلی عامدانه به کار بهبود وضع زندگی مردم منطقه می آمد تا آن ها را از دست زدن به کارهای پرهزینه تر برای جامعه باز دارد. اگر سوخت سهمیه بندی شود یا قیمت آن واقعی شود هزاران نفری که سهمیه پول نفتشان را از این طریق دریافت می کردند عملا تنها راه کسب درآمدشان (شاید به غیر از قاچاق مواد مخدر) را از دست می دهند. در نتیجه یک سوال پیش روی سیاست گذار این خواهد بود که بعد از اعمال سیاست های جدید قیمت سوخت این اثر را باید با چه مکانیسم دیگری جبران کند؟ احتمالا تعجب می کنید ولی شاید یک راهش این باشد که هم چنان در مناطق مرزی مقدار مشخصی سوخت را با قیمتی پایین تر از آن طرف مرز ارائه کنیم. این البته کمی شوخی بود ولی می خواهم توجهتان را به این نکته جلب کنم که قاچاق سوخت یک روش بسیار کم هزینه (از حیث هزینه خود فرآیند) و بدون نیاز به بوروکراسی برای توزیع یارانه بین مرزنشینان است. در واقع در آن بخش از کشور مساله ما سوخت و بنزین نیست مساله مکانیسم تامین اجتماعی است که اگر سیستان بلوچستان رفته باشید اهمیتش را بیش تر درک می کنید.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید