بهاره پرسیده است که مگر رشته تحصیلی من اقتصاد نیست پس چرا موضوع تحقیقاتی که ذکر کرده بودم همه به سیاست مربوط می شود؟ به نظرم سوال خوبی است که شاید پاسخ آن برای بقیه هم مفید باشد.
واقعیت این است که علم اقتصاد در چند دهه اخیر یک تفاوت مهم با سایر حوزه های علوم انسانی پیدا کرده است و آن این که محدوده آن به جای آن که بر اساس “موضوع” تعریف شود بر اساس “روی کرد یا روش” تعریف می شود. مثال می زنم تا بحث روشن شود. با کمی اغماض می توان گفت که جامعه شناسی علمی است که در آن پدیده هایی که ماهیت اجتماعی دارند بررسی می شوند یا علوم سیاسی علمی است که به موضوع قدرت می پردازد. اگر دقت کنید در این علوم یک روش فراگیر وجود ندارد و لذا نمی توانیم فی المثل از روی کرد دانشمندان علوم سیاسی برای بررسی یک پدیده صحبت کنیم. این دانش مندان معمولا ابزارها و روی کردهای مختلفی را برای بررسی های پدیده های مورد علاقه خود به کار می برند. در مقابل علم اقتصاد علم بررسی موضوعاتی مثل تورم و پول و بی کاری و غیره نیست. هر چند به طور سنتی این چنین بوده است ولی الان محقق اقتصادی کسی تعریف می شود که بر اساس “روی کردهای” توسعه داده شده در علم اقتصاد – و از جمله مهم ترین آن ها نظریه انتخاب عقلانی، تئوری بازی ها و ابزارهای اقتصادسنجی – به بررسی پدیده های مختلف می پردازد. هیچ دلیلی هم ندارد که این پدیده ها ماهیت اقتصادی به معنای مرسوم کلمه داشته باشد. در نتیجه زیرشاخه هایی در اقتصاد درست شده است که موضوعات آن ها کاملا مربوط به حوزه دانش های دیگر است. انتخاب عمومی بحث قدرت را با استفاده از مفاهیم اقتصادی مدل می کند و حقوق و اقتصاد به بررسی ساختارهای حقوقی با استفاده از این روی کرد می پردازد. اقتصاد خانواده و نیروی کار بسیاری از مسایل روزمره (مثلا چند هم سری، طلاق، اوقات فراغت، زاد و ولد، الگوی ازدواج و …) را مدل می کند و انتخاب اجتماعی به مساله رای گیری و تصمیم جمعی می پردازد. ویژگی مشترک تمام این مباحث این است که هسته اصلی بحث علم اقتصاد یعنی انتخاب عقلانی را محور بررسی های خود قرار می دهند.
همیشه گفته ام که فیزیک شبیه ترین علوم به اقتصاد است. چه به لحاظ زبان ریاضی که هر دو به کار می برند و چه به لحاظ ساختار گزاره ای که دارند. یک فیزیک دان را فرض کنید که موضوعی خارج از تعریف های سنتی فیزیک را با مفاهیم فیزیکی بررسی می کند مثلا سعی می کند ساختار پدیده های بیولوژیک را مدل کند. او هم چنان یک فیزیک دان است ولی موضوعی که علم فیزیک را برای بررسی آن به کار می برد مربوط به زیست شناسی است. به همین منوال کسی که بازی پرونده هسته ای ایران را با نظریه بازی ها مدل می کند می تواند یک اقتصاددان باشد.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید