من خوش بختانه یا متاسفانه دوستان (و یا دقیق تر مجموعه ای از دوستان و آشنایان) خیلی زیادی دارم و به واسطه نوع تعاملاتم تعداد آن ها رو به افزایش هم است. در سفر آخر که دو ماه طول کشید تقریبا هر روز با چند نفر دیدار داشتیم و بازهم دست آخر فرصت نشد که حداقل بیست نفر از رفقا را که علاقه مند بودم ببینمشان و قرار هم شده بود هم دیگر را ببینم ملاقات کنم. وقتی تعداد دوستان و ارتباطات زیاد می شود و گرفتاری های دیگر هم هست طبعا وقت کم تری هم برای تمرکز روی ارتباطات و رعایت شئونات آن باقی می ماند و دور از ذهن نیست که دوستان آدم رنجیده خاطر شوند. الان با یکی از رفقای وبلاگی – که خیل هم دوستش دارم – حرف می زدم. ایران که بودیم یک شب با خودش و خانمش رفتیم سینما به دعوت او، بعدش هم غذای دل چسبی مهمانمان کرد و خلاصه شب خوبی با هم داشتیم. منتظر فرصتی بودم که یک بار دیگر ببینیمشان و متاسفانه وقت نشد. لطف کرد و پیام هم داد که هم را دوباره ببینم و من هم قول دادم ولی روزهای آخر آن قدر کار سرم ریخته بود که وقت و حال و حوصله جواب دادن به اس ام اس ها و پیام ها را نداشتم. این قضیه جواب ندادن به پیام ها هم مثل دو در کردن کارها است. ظاهر قضیه این است که یک اس ام اس جواب دادن یک دقیقه بیش تر طول نمی کشد همان طور که ایمیل جواب دادن هم همین قدر زمان می برد ولی وقتی آدم سرش شلوغ است و یا ذهنش درگیر موضوعات مختلف است یک جوری جمع و جور کردن ذهن برای نوشتن همین یک جواب ساده غیرممکن یا خیلی مشکل می شود. الان این دوست ما و هم سر گرامی اش کلی از دست ما دل خور شده اند که چرا تحویلشان نگرفتیم. هر چی هم آیه و قسم آمدم که بابا ما آن شب کلی حال کردیم و به شما علاقه مند هستیم زیر بار نرفت. می دانم که آدم های زیادی هستند که همین دل خوری را از من دارند. ایمیل ها و کامنت هایی که پاسخ داده نشده اند، تلفن هایی که زده نشده و مناسبت هایی که فراموش شده و دوستی که هر بار می روم ایران قرار است بروم منزلشان و نشده، مهمانی هایی که خیلی کوتاه می رویم و توی ذوق صاحب خانه می خورد و چیزهایی از این قبیل به اندازه کافی هست که مایه دل خوری شود. واقعا نمی دانم چه کنم که دوستان را رنجیده نکنم. اگر بخواهم به کار و درس و نوشتن برسم فرصت کافی برای نگهداری روابطم به شکل مطلوب را ندارم و دوستانم را از دست می دهم یا ناراحتشان می کنم و اگر بخواهم وقت درخوری برای این کار صرف کنم به هیچ کار دیگری نمی رسم. راه حلی دارید؟
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید